محمدمهدی شیخجباری .رئیس گروه فیزیک فرهنگستان علوم
١ گروه علوم پایه فرهنگستان علوم از سال جاری، اهدای جایزهای را به نام ابوریحان بیرونی به پژوهشگران جوان در حوزه علوم پایه آغاز کرده است. یکی از مهمترین نکات درباره این جایزه، نامگذاری آن به نام ابوریحان بیرونی است که تا حدود زیادی نشاندهنده اهداف این جایزه نیز هست. ما در عصر طلایی اسلام دانشمندان بزرگ زیادی داشتیم که هرکدام از آنها تأثیرهای بسزایی بر جریان علوم در زمانه خود و پس از آن گذاشتند. افرادی مانند خوارزمی، ابنسینا، خیام، رازی و دیگران، هرکدام ویژگی خاص و منحصربهفردی داشتند. دراینمیان، ابوریحان بیرونی یک ویژگی بسیار مهم و برجسته دارد که کمتر به آن پرداخته شده است. ابوریحان در حوزه فعالیت خود از همان روششناسیای استفاده میکند که علم تجربی مدرن و نوین امروزی استفاده میکند؛ برای مثال ابنسینا دانشمند بزرگی است، اما روششناسی فعالیتهای او در عرصه طب و پزشکی، با روششناسی پزشکی امروز بسیار متفاوت است. (البته این تفاوت الزاما به معنای بهتربودن روششناسی طب امروزی نیست)، اما ابوریحان در حوزه فعالیتهای علمی خود (که بسیار هم متنوع بود)، از همان روششناسی فیزیکدانان و شیمیدانان امروزی استفاده میکرد. یکی از مهمترین ویژگیهای فعالیت او آن بود که به مشاهده، بسیار اهمیت میداد و بر این باور بود که مدلی علمیای که ما میسازیم باید برای توصیف جهان بیرون مناسب باشد. همچنین روش کار او برای ثبت دادهها نیز بسیار جالب بود. برای آنکه اهمیت ابوریحان را بیشتر یادآور شویم، فقط به این نکته اشاره میکنم که چند سده پس از ابوریحان، دانشمندان غرب که میخواستند از تاریکی قرون وسطی بیرون بیایند و رنسانس را شکل دهند، کمکم به این فکر میافتند که با این دیدگاه، به بررسی طبیعت بپردازند. البته حدود ٢٠٠سال هم طول کشید تا این دیدگاه مستقر و تثبیت شود، اما همه مورخان با توجه به اسنادی که باقی مانده است (و نه صرفا بر مبنای تعصب و ملیگرایی)، بر این باورند که ابوریحان این روششناسی علمی را بهکار میبرده و نتایج فعالیتهای او هم به شکل ثبتشده در دسترس است. پس از این جهت، نامگذاری یک جایزه برای برگزیدگان علوم پایه، نامگذاری بسیار مناسبی است.
٢ این جایزه با عنوان پژوهشگر برتر اهدا شد؛ پس مهمترین عامل برای انتخاب این برگزیدگان، تأثیر، نمود و خوشنامی در عرصه پژوهش بود. ما برای انتخاب این افراد، علاوهبر معیارهای کمی، مانند تعداد مقالات منتشرشده، به کیفیت مقالات و تأثیر، نمود و جایگاه بینالمللی این مقالات و پژوهشها در آن شاخه علمی خاص، توجه ویژه کردیم. البته برای بررسی دقیق این تأثیرها و نمود بینالمللی، علاوه بر معیارهای کمی، مانند تعداد ارجاعات و ضریب تأثیر مجله مد نظر، کیفیت مقالات را نیز بررسی کردیم.
٣ در برخی از موارد، پژوهشگران در عرصههایی دیگر، مانند انتشار کتاب یا راهاندازی آزمایشگاه نیز فعالیت داشتند و ما برای این موارد نیز امتیازهای ویژهای در نظر گرفتیم. تعداد دانشجویان فوقلیسانس و دکترا که یک پژوهشگر راهنماییشان کرده، همچنین نشانها و افتخارهای کسبشده قبلی مانند جوایز ملی و بینالمللی هم در این انتخابها تأثیرگذار بود.
٤ یکی از مواردی که در اینگونه انتخابها مطرح میشود، بنیادی یا کاربردیبودن پژوهشهاست. در ابتدا یادآور میشوم این جایزه را گروه علوم پایه فرهنگستان علوم به پژوهشگران علوم پایه اهدا میکند و بالطبع پژوهشهای پایهای (شاید به تسامح به معنای بنیادیبودن) وزن بیشتری داشت. برخی بر این باورند که با توجه به اهمیت علوم پایه، باید به پژوهشهای بنیادی بیشتر توجه کنیم، اما برخی دیگر نیز استدلال میکنند علم و پژوهشهای علمی، باید گرهی از مشکلات کشور و مردم باز کند، پس باید به پژوهشهای کاربردی بیشتر اهمیت دهیم. متأسفانه در جامعه امروزه ما دوگانهای به نام دوگانه «کاربردی یا بنیادی» تبلیغ میشود که برخی از مسئولان و در پی آنها رسانهها، به آن دامن میزنند. به نظر من این دیدگاه غلطی است که ما بخواهیم این دو گرایش در عرصه پژوهش را در مقابل هم قرار دهیم. هرکدام از این موارد باید وجود داشته باشد و هیچکدام از اینها، نهتنها جای دیگری را تنگ نمیکند، بلکه مکمل و لازم و ملزوم یکدیگرند. باید توجه داشت قرار نیست همین امروز یا فردا، از پژوهشهای علوم پایه، فناوری یا تکنولوژی تازهای پدید آید. اگر امروزه همه توشوتوان خود را صرف پژوهشهای کاربردی کنیم، باید مطمئن باشیم در آینده نزدیک، دست ما از مبانی نظری پژوهشهای کاربردی خالی میشود؛ یعنی اگر امروزه همه تلاش ما این باشد که دستاوردهای پژوهشهای بنیادی خود را به فناوری و کاربرد تبدیل کنیم، در آینده نزدیک، دستمان خالی میشود؛ چراکه به قدر کافی به پژوهشهای بنیادی (که مولد علوم دیگر است)، اهمیت ندادیم. پس هرکدام از این موارد در جای خود لازم و ضروری است، اما اینکه بگوییم چون میخواهیم از پژوهشهای کاربردی حمایت کنیم، پس از پژوهشهای بنیادی غفلت کنیم، به باور اینجانب، آدرس غلطدادن است. نکته مهم در این مورد، توجه مناسب و درخور به هریک از این دو، در سیاستگذاریهای علمی است که چگونه و به چه روشی از هرکدام از این بخشها حمایت کنیم.
٥ اعتبار یک جایزه علمی، بیشتر مبتنیبر اعتبار برگزیدگان، داوران و همچنین اهمیت موضوع است و نه الزاما بخش مادی جایزه. مطابق اساسنامه، جایگاه فرهنگستان علوم در تأثیرگذاری بر روند علمی کشور بیشتر از طریق مشورتدادن به سیاستگذاران علمی در سیاستگذاریهاست، به بیان دیگر فرهنگستان علوم بازوی مشورتی برای سیاستگذاران علمی کشور است. هدف اصلی فرهنگستان علوم تبیین جایگاه و اهمیت علوم در جامعه و برای مسئولان و در برنامههای راهبردی کشور است. اعطای جایزه ابوریحان نیز در همین راستا و بهمنظور تشویق پژوهشگران برتر و ارتقای جایگاه علوم در کشور صورت میگیرد، اما باید دانست فرهنگستان جایگاه اجرائی ندارد و در نتیجه نمیتواند برای برگزیدگان، امکانات چندان چشمگیری فراهم آورد. البته با این همه طبق توافق فرهنگستان با صندوق حمایت از پژوهشگران (که به تازگی به بنیاد علم ایران تغییر نام داده است)، قرار است پژوهانهای در حد ١٠ یا ٢٠میلیون تومان به برگزیدگان اهدا شود تا طرحهای پژوهشی و تحقیقاتی خود را ادامه دهند.