هنر، همان کورسوی امیدی است که شب تار و غم آلود بشر را به صبحی روشن و دل انگیز نوید میدهد. آبستن خیالی شیرین و دلبر که روح افسار گسیخته آدمی را به آسمان خیال میکشاند و از ضعف و خمودی و پیری نجاتش میدهد.
جایگاه هنر تنها در تزئین کاخ سلاطین و گرم کردن بزمهای شبانه آنها خلاصه نمیشود، بلکه فراتر از آن، رویاهای اعجاب انگیز ذهن بیانتهای انسان را با فراغت بال رشد داده و به پرواز درمیآورد.
فقط کافیست با قلم و یک تکه کاغذ، سرزمین عجایب را مسکن کرد و در پس پرده آن اندکی آرام گرفت که تن انسان به سان زندانی ناتوان است و اسیر لحظه و اکنون و اینجا.
ذهن آدمی، سیال با تخیل و تفنن بسیار است که به راحتی به آینده و گذشته سفر میکند و با تخیل به آسمانها میپرد و یا بدون داشتن آبشش زیر اقیانوسها به گشت و گذار میرود، در حالیکه جسم انسان نه پری برای پرواز دارد و نه امکانی برای نفس کشیدن زیر آب. جسم انسان پیر و ناتوان میشود اما ذهن به جاودانگی میاندیشد و با الهام گرفتن از هنر، آرزوهای فردی وی را برآورده میسازد.
هنر میتواند به کیفیت زندگی بیفزاید و اگر هر انسانی بتواند زندگیاش را به صورت هنرمندانهای خلق کند که در نهایت به اثری که از خود خلق کرده آفرین بگوید و از زندگی نهایت لذت را ببرد، در واقع آن فرد یک هنرمند است.
آری، این هنر است که کاهش تنشها را سبب میشود و در برآورده کردن آرزوهای فردی قدم میفرساید و این اثر و نتیجه هنر درمانی است. حوزهای بدیع و نو از حیطه درمان که تاثیری شگرف در درمان و بسط و گسترش استعدادهای نهفته مخاطبانش دارد.
:: حکیمه غرویان، مدیر داخلی مرکز تحقیقات، آموزش و مشاوره خانواده، مربی و روانشناس کودک و نوجوان از هنردرمانی میگوید...
هنر درمانی چیست؟
هنر درمانی، هنر فکر کردن با کمک تصاویر و خیال پردازی و ایدهسازی پیرامون خود است. این فرایند خصوصاً در هنرهایی مثل ادبیات و هنرهای تجسمی، مفهوم زیادی پیدا میکند. به همین خاطر هنر میتواند از واقعیات زندگی و ایدههای ذهنی بیانی نمادین به وجود آورد و در احساسات و افکار تاثیر گذارد.
هنر درمانی، بیانگر شیوههای استفاده از نمادها و فعالیتهای هنری برای ایجاد احساسات مثبت و مهارت ذهنی برای سازگاری و مقابله بهتر با مشکلات است. انجمن هنر درمانگران در انگلیس هنر درمانی را این طور تعریف کردهاند؛ هنر درمانی کاربرد مواد و ابزار هنری برای بیان و انعکاس فرد با کمک هنر درمانگری آموزش دیده است.
انجمن هنر درمانی آمریکا، در سال ۲۰۰۳ هنر درمانی را اثر هنر و فرایند کار بر آگاهی مراجع از خود و مقابله با علائم بیماری و استرس تعریف کرده معتقد است، فعالیتهای هنری تواناییهای عقلی و احساسات مثبت را در بیمار افزایش میدهد. هچنین در هنر درمانی از نیروی تخیل فعال شخص و ظرفیتهای تجسمی و شهودی او در فرافکنی، ترمیم و یکپارچهسازی اندیشه و احساساتش استفاده میشود.
اهداف هنر درمانی چیست؟
یکی از اصلیترین اهداف هنر درمانی، خوب شدن حال روحی انسانها با دیدن یک اثر هنری و نقاشی زیباست؛ ذات هنر و به ویژه هنرهای تجسمی مثل نقاشی و مجسمهسازی قابلیت درمانگری دارد. اولین خاصیت اثرگذار هنر درمانی از نظر درمانگران نامحدود بودن هنر است. آنها معتقد هستند که هنر به هیچ وجه تهدید کننده نیست، لذا آرامشی که هنگام خلق یک اثر هنری به خالق آن منتقل میشود، باعث کاهش اضطراب و درد میشود، لذا خلق هنر فضای امنی را برای بیماران ایجاد میکند.
دومین خاصیت درمانگری هنر فضای ناخودآگاه آن میباشد؛ این فضای ناخودآگاه هنر در واقع فشار ذهنی خودآگاه بیماران را کاهش میدهد و سبب آرامش بیشتر آنها میشود. هنر درمانگران معتقد هستند که شکل نمادین و سمبلیک هنر باعث میشود تا پیامها کمتر خود آگاهانه درک شود، در نتیجه استرس کم میشود.
خاصیت دیگر هنر درمانی شکل سمبولیک آن است که باعث میشود عواطف دردناک و سرکوب شده، بدون ترس از قضاوت شدن آشکار شوند و باعث ایجاد توازن بین ذهن خودآگاه و ناخودآگاه فرد میشود.
جایگاه روانشناسی هنر در هنر درمانی
رشته روانشناسی هنر، مقولهای میان رشتهای است که روانشناسی را به هنر ربط و ارتباط این دو را نسبت به تخیل هنرمند مورد بحث قرار میدهد و هنر را به طور کلی از دیدگاه روانشناسی تحلیل مینماید. نقد هنر از منظر روانشناسی رویکردی برای کشف مجهولات رفتاری و هنرمند در خلق اثر هنری است و این نوع تحقیق، باعث افزایش سطح فرهنگ هنری و پژوهش در جامعه هنری میشود.
در روانشناسی هنر، با حالتهای خودآگاه و پدیده ناخودآگاه آشنا میشویم و فرا میگیریم که چگونه خلاقیت و سیر تفکر و اندیشهها با اثر هنری پیوستگی دارد. لذا زندگی و تاریخ بشری بدون هنر غیر قابل تجسم است، برای مثال تصور کنید اگر قرار بود بشر بدون نقاشی، مجسمهسازی، شعر و موسیقی زندگی کند، بخشی از معرفت و سازگاری او شکل نمیگرفت و توسعه پیدا نمیکرد.
هنر به واسطه نیاز روانشناختی مغز و کارگردان در سازگاری و ارتقای معرفت جوامع در همه جوانب زندگی و در همه دورهها و اعصار حضور و نفوذ داشته است. هنر درمانی به عنوان یکی از شیوههای کاربردی از برنامههای هنری در تقویت سلامت و بهداشت روانی عمومی و پیشگیری از مشکلات بهره میگیرد و برای ارتقای کیفیت زندگی مردم، هنر را به گونهای سودمند دستمایه درمان قرار داده و در واقع اثر جان بخش آن را در ارتقاء روحیه بشر نیز نشان میدهد.
زمانی که مارگارت نامبرگ مشغول تعلیم نقاشی به کودکان بود، فهمید هنر تداعی آزاد را بسیار روان و ارتباط نمادین ناخودآگاه را به شکلی بدون سانسور و عینی آسان میکند و عملاً جنبه درمانی آن در رهاسازی ناخودآگاه از طریق تصویرسازی و مشاهده آگاهانه خود است.
بسیاری از کسانی که در حوزه روانشناسی مشاوره خانواده درمانی مددکاری و سلامت روان کار میکنند، با گذراندن دورههای تخصصی، مجوز استفاده از روشهای هنر درمانی در کار و حرفه خود را به دست می آورند. هنر درمانی را معمولا با تخلیه و پالایش روانی یا به اصطلاح کاتارسیس میشناسند، لذا اگر مفهوم کاتارسیس را پالایش روانی و نفع تخلیه هیجانات در نظر بگیریم، فرایندی است که ضمن ابراز و برون ریزی احساسات بهسازی و بازسازی آن را به همراه دارد. تعارضات و مشکلات و هیجانهای بیمار به گونهای سازنده تحصیل و بازیافت میشوند و مکانیسمهای مفیدتر و درک سالمتری پیدا میشود.
چنین وصفی بخشی از فرایند روان تحلیلی است که در هنر درمانی اتفاق میافتد. در هنر درمانی تکنیکها و روشهایی وجود دارد که فرد را با شیوههای مختلف برای مقابله و رویارویی با مشکلات توانا میکند. بیان احساسات و تخلیه آن هدف ابتدایی و اولیه هنر درمانی است که در این مرحله برون ریزی به راحتی صورت میگیرد.
مهمترین هدف هنر درمانی، کمک به اداره بیشتر رفتار و به کارگیری انگیزههای مثبت و اخلاق فردی است؛ هنر درمانی به مفهوم واقعی میتواند، وجوه مختلف ذهنی مثل احساس تفکر شهود و ارتباط را در بیمار برانگیزد و پارههای جدا شده احساس و ذهن را یکپارچه کند و ظرفیتهای راکد ذهن را فعال کند. هنر درمانی بر خلاف تصور عامه، صرفاً روش احساسی و عاطفی نیست، بلکه فرصتها و فعالیتهای خلاقیت را فراهم میکند که در اثر آن برای حل مشکلات فعال میشود.
حوزههای مداخله هنردرمانی شامل هنردرمانی در افسردگی، اضطراب، استرس، کنترل هیجانات و مدیریت آنها، شناخت افکار و مدیریت آنها، سوء مصرف مواد و اختلالات یادگیری در کودکان و نوجوانان و برای تمامی سنین مناسب میباشد.
رسالت هنر درمانی چیست؟
درخصوص رسالتهای هنر باید گفت یکی از رسالتهای اصلی هنر درمانی این است که فضایی را برای مراجعین فراهم کند تا بتواند بدون نگرانی و ترس از قضاوت شدن و حتی نداشتن مهارت و توانایی هنری، جذب و درگیر فعالیتهای هنر درمانی شود. در واقع توانمندی و استعداد خاصی برای این امر مورد نیاز نیست و همه افراد بسته به سطح توانایی خودشان میتوانند از این درمان سود ببرند.
آیا هنر درمانی، متفاوت از کلاسهای هنری معمول است؟
اغلب کلاسهای آموزشی و مهارتی هنری افراد را برای آشنایی و رسیدن به عملکرد مطلوب به عنوان یک هنرمند پرورش میدهند، اما هنر درمانی مقولهای است که از هنر به عنوان یک ابزار در فرایند روان درمانی استفاده میکند، طبق سازمان هنر درمانی آمریکا هنر درمانگران آموزش میبینند تا بفهمند رنگها و ساختار موجود در اثر هنری چه نقشی دارند و چطور این موارد میتواند به شخص برای آزادسازی افکار، احساسات و وضعیت روانشناختی کمک کند.
هنر درمانی ترکیبی از روان درمانی و برخی از انواع هنرهای بصری است. در واقع هنر درمانگر یک روان درمانگر است که در این حوزه تخصص و آموزش متناسبی را دیده و حالا در جلسه درمان از از ابزارهای مختلف و در واقع از هنر برای درمان مراجعه خود استفاده میکند.
از میان هنرهای موجود در حوزه هنر درمانی میتوانیم به شعر درمانی اشاره کنیم: شعر درمانی یکی از انواع رشتههای هنر درمانی است. ادبیات و شعر در فرهنگ و تاریخ ایران سابقه بسیار درخشان و گسترده و پر بار و غنی دارد و ایرانیان با این مقوله آشنایی و الفت زیادی دارند. بسیاری از شاعران برجسته کشورمان از گذشته تا به امروز در شعرها و سروده هایشان به موضوعات روانشناختی و بهزیستی فردی و جمعی اشارات گستردهای داشته اند.
امروزه استفاده از شعر و قصه در جلسات روان درمانی و رویکردهای نوین روانشناختی نقش بسیار پررنگی دارد. در شعر درمانی مراجع میتواند افکار، احساسات و هیجانات خودش را در قالب شعر که هم میتواند سروده خودش باشد و یا با استفاده از اشعار شاعران دیگر به درمانگر و در جلسه درمانی خودش آنها را مطرح کند. به خصوص در مواردی مثل ابتلاء مراجع به بیماریهای صعب العلاج و سخت و موقعیتهایی که فرد در اثر یک عامل بیرونی مثل بیماری، بلایا و حوادث غیر مترقبه، دچار تروما و آسیب روانی شده با استفاده از این تکنیک میتواند تخلیه روانی و ابراز هیجانات داشته باشد.
مارگارت نامبرگ؛ مادر رشته هنر درمانی
در حال حاضر، مارگارت نامبرگ به عنوان مادر رشته هنر درمانی در آمریکا شناخته میشود و با استفاده از ایدههای فروید و یونگ هنر درمانی با رویکرد روان تحلیلی را مطرح کرد. نظرات فروید و یونگ در حوزه روانشناسی بیش از همه الهام بخش هنر درمانی بوده است است. یونگ در کتابهایش، کارهای هنری بیماران را شرح میدهد. او معتقد بود هنر امکان فعالیت آزاد تخیل را به نحو شگرفی به وجود میآورد و باید به تخیل مجال داد و با آن صحبت کرد تا فشارهای روانی هشیار ذهن خاموش شود. هنر با فرافکنی و بازنمایی مشکلات درونی را ترمیم میکند و شکاف بین هوشیار و ناهشیار را التیام میبخشد.
ارزیابی در هنر درمانی به درمانگر کمک میکند تا با استفاده از هنر مشکلات بیماران را به شیوهای که در یک ارتباط کلامی میسر نیست مورد سنجش قرار دهد. محققان پنج حیطه را به عنوان کاربردهای ارزیابی هنری بیان کردند که شامل تعیین نیازهای بیمار، ارزیابی شخصیت، پیش بینی رفتار های آینده، برنامه ریزی جهت یک درمان منطبق با فرد و اندازه گیری پیشرفت درمان میباشد. ترسیم نقاشی را میتوان برای ارزیابی و تشخیص شرایط آسیب شناختی به کار برد و به تدریج از این عوامل تشخیصی ابتدایی روشهای منظم و بسیاری به وجود آمد که امروز آنها را آزمون نقاشی مینامند.
در حمایت تجربی از کاربرد نقاشی به عنوان یک شیوه ارزیابی در هنر درمانی نیز ابزار استاندارد شدهای به نام مقیاس عناصر صوری هنر درمانی شکل گرفت. این آزمون به مدت ۲۵ سال بر روی بیماران روانی مختلف اجرا شده و به عنوان نوعی ابزار تشخیصی در بیماران مبتلا به افسردگی، اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنی، زوال عقل و اختلالات شناختی دیگر مورد استفاده قرار میگیرد. یکی از مواردی که در آثار هنری به خصوص تستهای ترسیم نقاشی مشاهده میشود، دفاعهای روانی یا مکانیسمهای دفاعی فرد است.
نقاشی میتواند مانند یک نمایشگر یا مدرک ملموس از روان یک فرد عمل کند و پنجره ای رو به جهان و هوشیاری فرد بگشاید و آن را به متخصص پیشکش کند تا قضاوت و درک بهتری از نظر وضعیت روانی فرد داشته باشد.
نقش هنر در سلامت روان انسان
باید از نقش هنر بعنوان والاترین مکانیسم روانی موثر در سلامت روان انسان نام ببریم؛ مکانیسمهای دفاعی تحت عنوان فرایندهای روانشناختی اتوماتیک که از فرد در برابر اضطراب ناشی از خطرات یا عوامل استرس زای بیرونی یا درونی محافظت میکند، تعریف میشود. بر اساس نظام روان تحلیل گری هر اختلال روانی با مکانیزمهای دفاعی غیر انطباقی ویژهای همراه میباشد، بنابراین شناسایی مکانیسمهای دفاعی غیر انطباقی افراد مبتلا به اختلالات روانی در بیان طرح ریزی چارچوب درمان بسیار مفید است. یافتهها نشان داده که بین مکانیسمهای دفاعی و عناصر صوری هنر درمانی رابطه وجود دارد، لذا نتایج یک بررسی نشان داده افرادی که نمرات بالاتری در سبک دفاعی رشد یافته مانند شوخی، تصعید و فرو نشانی دریافت کردهاند، به همان نسبت در عناصر هنری رشد یافتهتر پاسخ داده و نمرات بالاتری گرفتند. در مقابل هر چه فرد در سبک دفاعی ناپخته و نابالغ مانند فرافکنی، برونریزی، جداسازی، انکار، جابجایی و بدنی سازی نمرات بالاتری دریافت کرده نقاشی کمتر رشد یافتهای ترسیم نموده و در عناصر هنری نمرات پایین تری کسب کردهاست.
با کمک هنر، افراد میتوانند احساساتی مثل خشم و عصبانیت را آزاد سازند و از این طریق شیوهای قابل قبول و سالم برای کنترل احساسات غیر قابل قبول اجتماعی به حساب میآید، همچنین فرایند هنری فرصتی را برای تفریح و بازی در اختیار بزرگسالان قرار میدهد. یافتن چنین فرصتی پس از گذشت سالها خلاقیت و سلامتی را در پی دارد.
مشهود بودن حاصل کار فرصت خوبی برای بررسی آن به دست میدهد تصاویر ثابتاند و درمانگر بعدها میتواند به آنها نگاهی اندازد و برای آگاهی از روند پیشرفت مراجعان حتی میتواند به تصاویر و نقاشی چند جلسه پیش نیز رجوع کند. استفاده از هنر مستلزم مشارکت فعالانه است که خود میتواند انگیزههای خوبی برای افرادی باشد که به کم کاری عادت کردهاند.
وجه مشترک تمامی درمانگران هنری، توجه به برقراری ارتباط به صورت غیر کلامی و فرایندهای خلاقانه با هدف فراهم آوردن محیط امن و قابل اعتماد است که افراد در آن احساسات قوی خود را بشناسند و ابراز کنند. هنر درمانی را برای بسیاری از افراد میتوان به کار برد، چه آنها که با مشکلات بسیار جدی دست و پنجه نرم میکنند و چه آنها که فقط میخواهند با استفاده از هنر به عنوان یک رسانه خود و احساساتشان را بشناسند.