تاکنون اساس درمان سرطان، از بین بردن تومور با کمک جراحی، شیمیدرمانی یا پرتودرمانی بوده است، اما «ایمنیدرمانی» توانست دریچههای تازهای را در درمان سرطان بگشاید. در «ایمنیدرمانی» هدف این است که با آموزش سیستم ایمنی، این سیستم را علیه تومور وارد عمل کرد. نشریه معتبر «ساینس»، «ایمنیدرمانی» سرطان را بزرگترین تحول علمی سال ۲۰۱۳ دانسته است. برخی از متخصصان سرطان معتقدند برانگیختن سیستم ایمنی برای حمله به تومور، تنها در بعضی انواع سرطان و برای تعداد اندکی از بیماران مفید بوده است و نباید در فواید فوری این روش اغراق کنیم، اما بسیاری از متخصصان سرطان به این نتیجه رسیدهاند که شاهد تولد راهکار تازه و مهمی در درمان سرطان هستیم. سال گذشته برای اولینبار در اروپا یک گروه از محققان و پزشکان کینگزکالج لندن، واکسن سرطان مغز را روی یک بیمار ۶۲ساله آزمایش کردند. سرپرستی این گروه را دکتر «کیومرث اشکان» جراح مغز و اعصاب و رییس بخش تومورهای مغزی بیمارستان کینگزکالج لندن بر عهده داشت. در همین زمینه گفتوگویی را با وی انجام دادهایم که میخوانید.
شما سرپرست تیمی هستید که برای اولینبار استفاده از واکسن ضدسرطان مغز را در اروپا آغاز کرد. چه شد که تصمیم به این کار گرفتید؟
این شیوه درمانی که «DCVax» نام دارد، تاکنون تنها در آمریکا مورد آزمایش قرار گرفته بود. در دو تحقیق کوچک که روی 20 بیمار در آمریکا انجام شد، طولعمر بیماران مبتلا به «گلیوبلاستوما» از متوسط ۱۲ تا ۱۸ماه به سهسال افزایش پیدا کرد، بدون اینکه واکسن عوارض جانبی خاصی نشان دهد. حتی دو نفر از این 20بیمار، نزدیک 10 سال است با این بیماری زندگی میکنند. از آنجا که تحقیقات اخیر من بهطور خاص روی بیماران مبتلا به تومور حاد و بدخیم مغزی موسوم به «گلیوبلاستوما» متمرکز بوده، بنابراین تصمیم گرفتیم برای نخستینبار در کل قاره اروپا استفاده آزمایشی از واکسن سرطان مغز را آغاز کنیم. معتقدم اگر بتوانیم در مرحله اول، طولعمر چنین بیمارانی را دو تا سهبرابر مدت فعلی بکنیم، به دستاورد بزرگی دست یافتهایم.
تومور «گلیوبلاستوما» چیست و چنددرصد از سرطانهای مغزی را شامل میشود؟
تومور «گلیوبلاستوما» تومور اولیه مغزی است، به این معنی که منشاء این تومور سرطانی در خود مغز است و در همانجا تولید میشود و رشد میکند. ما حدود یکصد نوع تومور مغزی داریم که برخی از آنها از نقاط دیگر بدن ممکن است به مغز برسند. مثلا کسانی که به سرطان سینه یا ریه مبتلا میشوند، ممکن است از این طریق هم دچار تومور مغزی بشوند، ولی «گلیوبلاستوما» زاده خود مغز است. این نوع تومور، بدترین و بدخیمترین تومور شناختهشده مغزی به شمار میرود و متاسفانه 40درصد سرطانهای مغزی نیز از این نوع تومور هستند. بیمارانی که دچار این نوع تومور مغزی میشوند، با وجود استفاده از همه شیوههای درمانی موجود در قرن 21 نظیر جراحی، شیمیدرمانی، پرتودرمانی و... فقط بین 12 تا 18ماه زنده میمانند. در حالیکه افراد مبتلا به سرطانهای دیگر، مثل سرطان سینه با روشهای درمانی موجود میتوانند حتی تا 20، 30 سال نیز زندگی کنند.
چرا درمان این سرطان مغزی تا این حد مشکل است؟
یکی از دلایل اصلی سختبودن درمان تومورهای «گلیوبلاستوما» این است که این تومورها از نظر ژنتیکی در بیماران مختلف، بسیار با هم فرق دارند. وقتی در ابتدا آزمایشها، اسکن و امآرآی بیماران را نگاه میکنیم، همگی یکسان به نظر میرسند، ولی وقتی از نظر ژنتیکی بررسی میکنیم، میبینیم هر تومور «گلیوبلاستوما» با تومور شخص بعدی فرق میکند. به همین دلیل شیوههای درمانی مرسوم نظیر جراحی و شیمیدرمانی که شیوههایی عمومی هستند، نمیتوانند از پسِ ویژگیهای انحصاری و خاص تومورهای «گلیوبلاستوما» برآیند. بنابراین لازم است برای بالابردن احتمال موفقیت، حتما یک شیوه درمانی اختصاصی و فردیشده برای درمان هر تومور «گلیوبلاستوما» درنظر گرفته شود که واکسن سرطان مغز از این ویژگی مهم اختصاصیبودن برخوردار است.
چه شد تحقیقات خود را روی این تومور مغزی متمرکز کردید؟
به دلیل کشندهبودن تومورهای «گلیوبلاستوما»، ما در تحقیقات و پژوهشهای اخیر، بیشتر روی این نوع خاص از سرطان مغز متمرکز بودیم تا بتوانیم راهی پیدا کنیم که طولعمر بیماران مبتلا به آن را افزایش دهیم. یکی از مهمترین اقدامات درمانی را که اخیرا بهصورت آزمایشی شروع کردیم، استفاده از این واکسن جدید است. ما در این شیوه، واکسن را بهطور اختصاصی فقط برای تومور یک فرد خاص تولید و بهاصطلاح، درمان را برای بیمار، شخصی میکنیم.
منظورتان از واکسن اختصاصی (درمان شخصی) چیست؟
وقتی من در اتاق عمل مریض را جراحی میکنم و تومور را درمیآورم، بلافاصله در همانجا تیم همراه من، فرآیند تولید واکسن از تومور زنده را شروع میکنند. در واقع واکسن هر بیمار را براساس توموری که دارد، تولید میکنیم. در بخشی از اتاق عمل، آزمایشگاه کوچکی برای شروع فرآیند تولید واکسن دایر میشود و متخصصان مربوطه، فورا کارهای اولیه را روی تومور تازه از مغز خارجشده، آغاز و آنتیژنها و پروتئینهای تومور را جدا میکنند و سپس در آزمایشگاههای دیگری انجام بقیه کارها و از جمله خالصسازی پروتئینها را آغاز میکنند. همزمان در بخش دیگری از این فرآیند، مقداری خون هم از بیمار میگیریم و گلبولهای سفید آن را جدا میکنیم. نکته مهم در این بخش، شناسایی و جداکردن سلولهای خاصی از گلبول سفید به نام «سلولهای دندریتی» است که وظیفهشان معرفی پروتئینها و آنتیژنهای خارجی به بقیه سیستم دفاعی بدن است تا آنها را برای عمل کردن علیه سلولهای سرطانی تحریک کنند. ما گلبولهای سفید و سلولهای دندریتی جداشده از خون بیمار را با پروتئینهایی که از تومور مغزی گرفتهایم مخلوط میکنیم تا سلولهای دندریتی پروتئینها و آنتیژنها را به خود جذب کنند و پس از خالصسازی مجدد، آن را بهعنوان واکسن به مریض تزریق میکنیم.
سلولهای دندریتی چه سلولهایی هستند و هدف شما در استفاده از آنها چه بود؟
سلولهای دندریتی یکی از سلولهای تخصصی سیستم ایمنی هستند و کار آنها شناساندن آنتیژنها به گلبولهای سفید است تا این گلبولها علیه آنها وارد فعالیت شوند. درواقع هدف ما این بود که سلولهای دندریتی با سلولهای سرطانی آشنا شوند و یاد بگیرند آنها را شناسایی کنند.
آیا تزریق این واکسن مشابه واکسنهای دیگر است یا فرق میکند؟
این واکسن خاص همانند سایر واکسنها تزریق میشود (بهعنوان مثال از طریق بازو) و سلولهای دندریتی موجود در واکسن، پروتئینها را به سیستم ایمنی بدن معرفی و بقیه گلبولهای سفید را تحریک میکنند که علیه تومور مغزی و سلولهایی که در مغز هنوز سرطانی هستند، بجنگند و آنها را نابود کنند.
آیا این واکسن نقش پیشگیریکننده هم دارد؟
خیر. این واکسن برای بیمارانی است که به این تومور مغزی مبتلا هستند و نقش پیشگیریکننده ندارد. همانطور که گفتم تومور فرد بیمار خارج شده و در کنار سلولهای دندریتی او قرار میگیرد تا درنهایت واکسنی اختصاصی برای او تهیه شود.
اولین بیمار خود را چگونه انتخاب کردید؟ نتایج استفاده از واکسن در این بیمار چگونه بود؟
ما اولین بیمار خود را در قالب این طرح آزمایشی در اروپا در ژوئن 2013 (خرداد و تیر 92) در بیمارستان کینگزکالج لندن جراحی کرده و همزمان نیز روند تولید واکسن را آغاز کردیم. این واکسن اختصاصی در ماه سپتامبر (شهریور، مهر) به بیمار تزریق شد. از نتایج اولیه تزریق واکسن سرطان مغز به این بیمار بسیار راضی هستیم. البته طی دو ماه آینده، 10بار دیگر به این بیمار واکسن تزریق میشود و طی این مدت بهطور منظم تحتنظر خواهد بود تا واکنش او به واکسن و میزان طولعمرش به دقت بررسی شود.
فکر میکنید استفاده از این واکسن در همه مبتلایان به تومور «گلیوبلاستوما» کارساز خواهد بود؟
امروزه نیاز مبرمی برای درمانهای جدید و بهتر سرطانهای مغز احساس میشود، چون حتی وقتی به نظر میرسد دو بیمار تومور مشابهی دارند، باز هم این تومورها با هم تفاوتهای زیادی دارند، بهخصوص از نظر ژنتیکی. بنابراین تجویز یک درمان برای همه احتمالا بهترین روش نیست، بلکه درمان باید برای هر بیمار جداگانه طراحی و اجرا شود. تحقیق فعلی روی 300بیمار انجام میشود که به نیمی از آنها واکسن شخصی و به نیمی دیگر «دارونما» تزریق خواهد شد تا اثر دارو روی داوطلبان بهخوبی آشکار شود. تا زمانی که نتایج این تحقیق مشخص نشود، نمیتوانیم بگوییم آیا این درمان را میتوان برای همه بیماران تجویز کرد یا خیر.
آیا امکان استفاده از این روش در سرطانهای دیگر نیز وجود دارد یا خیر؟
حدود یکصد نوع تومور مغزی وجود دارد که «گلیوبلاستوما» خطرناکترین و شایعترین آنهاست و ۴۰درصد تومورهای مغزی را شامل میشود. اگر ما موفق به کنترل این تومور شویم، در مرحله بعد میتوانیم آن را برای بقیه تومورهای مغزی و همچنین دیگر تومورهای بدن بهکار بگیریم.
برای توسعه این شیوه درمانی چه برنامههایی دارید؟
من سعی دارم این شیوه آزمایشی را به بیمارستانهای دیگر انگلیس و همچنین سایر کشورهای اروپایی که امکانات و آمادگی لازم را داشته باشند، توسعه بدهم. البته سختیها و پیچیدگیهای این شیوه جدید درمانی، وقت، انرژی و امکانات و تجهیزات زیادی را میطلبد و به همین دلیل توسعه آن کمی سخت است، چون ضرورت دارد که خودم بتوانم بهطور مستقیم بر کارها نظارت کنم. با توجه به حضور خودم در بیمارستان کینگزکالج، افزایش تعداد بیماران تحت درمان در این بیمارستان راحتتر است، ولی در هر حال توسعه آن به بیمارستانهای دیگر نیز جزو اهدافمان برای آینده است.
آیا از میزان دانش دانشمندان ایرانی در زمینه درمان سرطان و پیشرفتهای آنها در این زمینه آگاه هستید یا خیر؟
به نظر من با وجود همه محدودیتها و تحریمها و کمبود امکانات و تجهیزات، پیشرفتهای ایران در زمینه علم و فناوری و علوم پزشکی بسیار خوب بوده است و کموبیش اطلاع دارم که سمینارها و کنگرههای علمی زیادی نیز در ایران برگزار میشود.
درباره مبتلایان به تومور «گلیوبلاستوما» چطور؟
در مورد تعداد مبتلایان این تومور در ایران اطلاعات و آمار دقیقی ندارم، ولی متاسفانه این بیماری در هر نقطه از جهان که باشد، بسیار خطرناک و کشنده است.
ارتباطات و تعاملات شما با دانشمندان ایرانی تا چه حدی است؟
من با وجود اینکه سالهاست در انگلیس هستم، هرگز ارتباطم را با ایران قطع نکردهام. معمولا سالی یک یا دو بار به ایران میروم و بهطور رایگان چندین عمل جراحی از جمله در شهرستانها و مناطق محروم انجام میدهم و در واقع این را حداقل وظیفه خودم میدانم.
در پایان اگر نکتهای هست، بفرمایید.
من و همه متخصصان ایرانی که در نقاط مختلف جهان زندگی میکنیم، به کشور و مردممان عشق میورزیم و برای کمک به پیشرفت آنها آمادگی کامل داریم. من با کمال افتخار آمادگی دارم تجربیاتم را در این زمینه در اختیار متخصصان و دانشجویان هموطن خود قرار دهم. مطمئنا اگر زمینههای لازم توسط مسوولان فراهم شود و هماهنگیهای لازم به عمل آید، آمادگی دارم به ایران بروم و آموختهها و تجربیات خود را برای مقابله با این بیماری کشنده در قالب دورههای آموزشی تخصصی ارایه کنم. البته تبادلات علمی همیشه دوجانبه است و مطمئنا ما هم میتوانیم مطالب زیادی از متخصصان داخل کشور یاد بگیریم. بهطور کلی ایرانیها ملتی اهل علم و دانش هستند و براساس همین ویژگی نیز همیشه تلاش میکنند به آخرین پیشرفتهای علمی دنیا از جمله در زمینه پزشکی دسترسی پیدا کنند.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
از تهرانویلا تا لندن
دکتر «کیومرث اشکان» متولد 1347 در منطقه «تهرانویلا» واقع در غرب تهران است. او پس از سپری کردن تحصیلات ابتدایی و دبیرستان در ایران، برای ادامه تحصیل به بریتانیا رفت و در دهه 1990 میلادی در رشته پزشکی و بیوشیمی با رتبه ممتاز از دانشگاه ولز در شهر کاردیف فارغالتحصیل شد. دکتر «اشکان» سپس تحصیلات تخصصی و فوقتخصصی خود را در رشته جراحی مغز و اعصاب و تومورهای سرطانی در چند دانشگاه و بیمارستان تخصصی شهر لندن از جمله بیمارستان ملی مغز و اعصاب و جراحی اعصاب، بیمارستان «همر اسمیت»، بیمارستان سلطنتی «برامپتون» و بیمارستان «کینگزکالج» ادامه داد و موفق به دریافت مدارک و جوایز معتبر متعددی شد. وی در این سالها در بیش از 150 سمینار و کنگره علمی بینالمللی بهعنوان رییس و سخنران شرکت کرده و علاوه بر انجام پروژههای تحقیقاتی مختلف، بیش از 250مقاله علمی نیز به رشته تحریر درآورده است. او علاوه بر تدریس و تحقیق، در چندین تشکل حرفهای و تخصصی انگلیس از جمله جامعه پزشکان متخصص و کالج سلطنتی جراحان و متخصصان مغز و اعصاب عضویت دارد.