مریم پیرتاج کارشناس ارشد بالینی و روان درمانگر کودکان در گفتوگو با ایسنا:
روشهای مختلفی برای بروز خلاقیتها در دانشآموزان وجود دارد که معلم میتواند آن را تقویت کند. یک معلم برای فعال کردن شاگردانش میتواند کلاسهای درس را به جای «معلم محوری» به صورت «فراگیرمحوری» اداره کند.
در کلاس فراگیر محوری، دانشآموز در امر یادگیری دخالت مستقیم و دقیقتری داشته و معلم راههای یادگیری را به شاگردانش دیکته نمیکند. این معلم در این نوع کلاس درس شیوههای مختلف یادگیری را در مقابل دانشآموزان قرار داده تا با استفاده از نیروی خلاقیت و ابتکار، خود مسیر و روش یادگیری را جستوجو کنند. در این روش به جای این که معلم برای دانشآموزانش اطلاعات فراهم کند باید آنها را در موقعیتی قرار دهد تا خود به جست وجوی اطلاعات بپردازند؛ معلم در این شیوه تدریس، راهنما بوده و نقش یاریدهنده و هدایت گر را ایفا میکند.
یک معلم باید زمینه تفکر را برای دانشآموزاش مهیا کند تا آنها بدون نگرانی تفکرات خود را اظهار کنند؛ هرچند ممکن است دانشآموزان در فرآیند تفکر اشتباه کنند، اما مهم، تفکر و پرورش فکر آنهاست. در این گونه کلاسها، باید پاسخ صحیح و غلط شاگرد برای معلم ارزش یکسانی داشته باشد چراکه به هر حال دانشآموز به تفکر واداشته شده؛ به عبارت دیگر باید به وی اجازه داده شود تا اشتباهاتی را مرتکب شده چراکه ممکن است همین اشتباهات به بینشهای مثمرثمرتری ختم شود.
معلم باید شرایط آموزشی را به گونهای ترتیب دهد که شاگردانش مطمئن باشند که اختلاف نظر آنان با معلم مشکلاتی برای آنان به دنبال ندارد؛ بنابراین به هیچ وجه نباید اندیشههای شاگردان را طرد کرد؛ چراکه در این صورت دانشآموزان دیگر میلی به تفکر نخواهند داشت.
ما باید به عنوان یک معلم به دانشآموزان خود یاد دهیم که اگر قرار باشد تقلید کرده و به صورت مداوم کارهای دیگران را انجام دهند، این امر باعث میشود رکود فکری و ناتوانی را در خود تقویت کنند.
پیرتاج با بیان اینکه چنین کودکی تحکم و حاکمیتی بر اعمال و رفتار خود نداشته و یاد میگیرد از رفتارهای دوستانش تقلید کند، افزود: ما باید به کودک یاد دهیم که باید تلاش خود را کرده و با درک فراز و نشیبها برای هدف خود سعی کند.
حق اظهارنظر را از دانشآموز نگیریم
پیرتاج با اشاره به تقویت خلاقیت و تلاش در ذهن دانشآموزان، تصریح کرد: وظیفه معلمان برای خلق خلاقیت در ذهن کودکان سنگین بوده؛ به عبارت دیگر یک معلم باید در جریان تدریس خود، شیوههای مختلف از جمله حل مسئله، تهیه طرح یا پروژه و یا بحث آزاد را از یاد نبرد.
تحقیقات نشان میدهد که تمام انسانها قوه خلاقیت را دارند، اما بستگی دارد این امر در چه زمینههایی دیده شود؛ در واقع خلاقیت میتواند به وسیله معلمان و یا والدین در افراد شکوفا یا نادیده گرفته شود.
باید محیط و فضای مساعدی برای رشد و پرورش خلاقیت فراهم شود بنابراین معلم میتواند به دانشآموزان اجازه دهد که نظرات، افکار و ایدههای خود را اعلام کرده؛ سپس آنها را روی تخته نوشته و پس از طرح مسئله آزمایش انجام دهد.
خلاقیت میتواند اطلاعات پراکنده را به یکدیگر متصل کرده تا پاسخهای منحصر به فردی حاصل شود. خلاقیت یک مهارت حل مسئله است که میتوانیم یک نتیجه نو و شاکله جدید را در پی آن ببینیم.
ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم خلاقیت تنها در مورد یک مسئله در تمام افراد باشد؛ بلکه باید بسترها را شناسایی، تواناییها را دیده و از علایق دانشآموز با پرسش و پاسخ باخبر شویم؛ در این صورت زمینه رشد کودک فراهم خواهد شد. در این صورت دانشآموزان به داشتن ایدههای جدید تشویق خواهند شد. به طور مثال؛ معلم میتواند از دانشآموزان خود بخواهد فصلی از فصلهای سال را با نقاشی و یا داستان توصیف کنند.
پیرتاج با اشاره به اینکه نمیتوانیم خلاقیت را به اجبار و با فشار اجرایی کنیم بلکه باید شرایط را برای بروز خلاقیتها مهیا کنیم، اظهار کرد: شرایط کلاس باید به گونهای فراهم شود که کودک در امنیت کامل روانی و آزادی خلاقیتهای سازنده و ساده خود را نشان داده و معلم نیز به آن پر و بال دهد.
یک معلم میتواند مطالب درسی را به صورت مسئله و یا معما بیان کند تا قوه ابتکار دانشآموزان فعال شده و به طرح مسئله و پاسخ آن منجر شود. یادمان باشد نباید تحت هیچ شرایطی قوت تفکر از کودک گرفته شده؛ بلکه باید در کلاس درس تقویت شود.