همزمان با فرونشستن شعله های جنگ جهانی دوم، لوریس مالاگاتسی، آموزگاریک مدرسه راهنمایی در ناحیه ردجو امیلیا در ایتالیا بود. نام او بیش از هر چیز با رویکرد آموزشی ردجو امیلیو برای کودکان پیش دبستانی پیوند خورده است. مالاگاتسی در سال ۱۹۲۰ در استان ردجو املیا به دنیا آمد و در دانشگاه به فراگیری علم آموزش و پرورش و روان شناسی پرداخت.
با پایان یافتن جنگ و هنگامی که جهان دلتنگ صلح و سازندگی بود، مالاگاتسی همراه با همشهریان خود که کودکان خردسال داشتند نیاز شدیدی به یک روش آموزشی مناسب برای کودکان پیش دبستانی احساس می کردند. روشی که در آن به شخصیت و نظر کودکان اهمیت داده شود و رابطه ای دو سویه بین آموزگار و کودکان برقرار باشد.
پس از آزادی ایتالیا از زندان فاشیسم در سال ۱۹۴۶، آموزگار جوان با کمک پدر و مادران روستاهای ناحیه ردجو امیلیا سامانه ای برای آموزش کودکان پیش از دبستان ترتیب داد. آن ها بر این باور بودند که در سال های آغازین زندگی است که کودک هویت و شخصیت خود را برای همه عمر پایه گذاری می کند. این باور به پایه گذاری رویکردی انجامید که آموزش به کودک را برپایه احترام، مسئولیت پذیری و مشارکت و از طریق کاوش و پویش به پیش می برد. در این رویکرد، کودک، پدر و مادر و محیط مهم ترین نقش را در آموزش بر دوش دارند.
اساس روش مالاگاتسی را می توان در مفهوم این عبارت او جست: "صد زبان کودکی". او باور داشت که کودکان برای بیان و آموختن از صد زبان کمک می گیرند. بر این اساس کودکان بر اساس علاقه خود موضوعی را برای کاوش برمی گزینند و با به کار بردن حواس خود به کشف رابطه ها می پردازند و درک و دریافت شان را با هر زبانی که می خواهند از نقاشی گرفته تا پیکر تراشی، نوشتن یا بازی کردن بیان می کنند. ارتباط و همکاری کودکان با یکدیگر برای حل مسئله و نزدیکی تنگاتنگ با طبیعت و بهره بردن از محیط برای آموزش از ویژگی های این رویکرد به شمار می رود. محیط آموزش در رویکرد ردجو امیلیا با طبیعت پوند خورده است. ساختمان آموزشگاه از نور طبیعی روشنایی می گیرد و گیاهان و آیینه ها همه جا به چشم می خورند و کارهای دستی کودکان بر روی دیوارها و زمین خودنمایی می کنند.
مالاگاتسی در سال ۱۹۸۰ مرکز ملی خردسالان (National Early Years Center) را در ردجو امیلیا بنیاد گذاشت تا رویکرد آموزشی کودک محور خود را ترویج کند. او سپس سفری به اروپا و آمریکا را آغاز کرد و با برپایی نمایشگاه "صد زبان کودکی" – نام دیگر آن "اگر چشم به آن سوی دیوار بیافتد" بود- موفق شد رویکرد آموزشی خود را در ورای مرزهای جغرافیایی ایتالیا ترویج کند.
اندیشه مالاگاتسی از اندیشمندانی چون پیاژه، جان دیویی و برونر تاثیر گرفته بود. خود او روش آموزشی اش را به رد و بدل کردن یک توپ بین آموزگار و کودک تشبیه کرده است که در آن هیچ یک از دو سوی بازی بر طرف دیگر برتری ندارد و آن ها با مشارکت یکدیگر بازی را به پیش می برند.
مالاگاتسی به پاس کوشش هایش در آموزش کودکان پیش دبستان، در سال ۱۹۹۲ جایزه "دراسیل لگو" (Ygdrasil-Lego) از کشور دانمارک و جایزه "کل" (Kohl) از آمریکا را در سال ۱۹۹۳3 دریافت کرد. او سرانجام در سال ۱۹۹۴ در خانه اش در ردجو امیلیا در گذشت.