بیشترین چیزی که در مورد نیوتن میدانیم سهم فوق العادهی او در علم است، مثل سه قانون اصلی حرکت (اصول جبر، نیرو، عمل و عکس العمل)، قانون جاذبه و کشفیات او در زمینهی فیزیک نور، نجوم و ریاضیات.
قوانین نیوتن ما را قادر ساخت تا مسافت، سرعت و وزن واقعی را محاسبه کنیم و اساس اختراعات مدرن را از ماشین بخار گرفته تا موشک را بنا کنیم. به دلیل کارهای نیوتن بود که رویکرد تجربی در علم امری طبیعی شد. این رویکرد براساس این قانون بود که ایدههای جدید باید از طریق آزمایش بررسی شوند. هرچند، در مورد زندگی نیوتن زیاد صحبت نشده اما در واقع بخشی که در مورد شخصیت و ارتباطش با کشفیاتش میباشد.
آیزاک نیوتن فردی اجتماعی نبود، وی رابطهاش با دیگر آکادمیسینها بد بود و بیشتر واپسین دوران زندگیاش به منازعات و درگیریهای داغ سپری شد.
بیوگرافی نیوتن در واقع کاتالوگی از علائم اختلال دو قطبی (یا افسردگی جنون آمیز) است؛ بیماری که بیشتر عمرش به آن مبتلا بود. نویسندگان داستانهای عاشقانه اغلب افسردگی جنون آمیز را "بیماری افراد نابغه" مینامند، درحالیکه افراد دیگر آن را عنصر حیاتی برای جذابیت در نظر می گیرند.
چنین استدلال شده که افسردگی، انسان را به یک کمال گرا تبدیل میکند و جنون، ایمان به استعدادهای خود و نیاز به ثبات را افزایش میدهد. نیوتن در اوایل عمرش نشانههایی از افسردگی جنون آمیز را از خود نشان داد؛ او یک کودک تنها بود که در بازیها به کودکان دیگر ملحق نمی شد. او بیشتر وقت خود را به تنهایی سپری می کرد، آسیاب، ماشین، ارابه و چیزهای دیگر می ساخت. او بسیار عصبانی، خودپسند و برتر بود. او نسبت به دوستان و خانواده اش رفتاری خشم آلود داشت.
او بعداً مطرح کرد: پدر و مادرم را تهدید کردم که آنها را همراه با خانه میسوزانم. نیوتن همچنین وقتی فهرست بلند بالایی از "گناهان" و خطاهای خود را تهیه کرد، در دورهی پشیمانی فرو رفت. فهرست او عبارت بود از: ضربه زدن به خیلیها، مشت زدن به خواهرم، کج خلقی با مادرم. خلق و خوی خشونت آمیز او وی را بدنام کرد و وقتی نیوتن برای رفتن به کمبریج منزل را ترک کرد، هم سن و سالان و خدمتکاران خوشحالی کردند. در کمبریج، از میان دانشجویان، نیوتن فقط یک دوست پیدا کرد. یادداشتهای او در مورد سالهای کالج، اضطراب، ترس، ایدهی بد در مورد خودش و افکار خودکشی را نشان میدهد. پس از اینکه نیوتن به همکاری با دانشگاه کمبریج مشغول شد، همچنان اختلال اپیزود مانیک را از خود نشان میداد و اغلب فراموش میکرد غذا بخورد. چنین رویدادهایی معمولاً با افسردگی همراه بودند و هرگونه انتقادی در مورد کارهایش او را عصبانی میکرد. در نتیجه، او از انجمن علمی خارج شد و از ادامهی تحققیقات خود صرف نظر کرد.
علی رغم موفقیت و شناخت نیوتن، از قرار گرفتن کارهایش در معرض انتقادهای دانشمندان دیگر میهراسید. او حساب دیفرانسیل وانتگرال را مخفی نگه داشت، تا زمانیکه لایب نیتز ادعا کرد او اول آن را کشف کرده است و اگر همکاری دوست منجم او ادوارد هالی نبود، نیوتن احتمالاً نمی توانست مهمترین کارش یعنی کتاب "اصول ریاضی" را منتشر کند. بر سر آنکه چه کسی این کشف را زودتر انجام داد، جنجالی بزرگ به پا شد و دانشمندان با تمام قوا به جانبداری از یکی از این دو رقیب پرداختند، اما خوب است بدانید بیشتر مقالاتی که به دفاع از نیوتن به چاپ رسید، در اصل به وسیله خود او نوشته شده بود و تحت نام دوستان انتشار مییافت. با بالا گرفتن جنجال، لایب نیتز به خطا به انجمن سلطنتی متوسل شد تا دعوا را حل کند نیوتن به عنوان رئیس انجمن، هیاتی بی طرف را مامور رسیدگی کرد که تصادفا همگی از دوستان نیوتن از آب در آمدند! سپس نیوتن خود، گزارش هیات را نوشت و انجمن سلطنتی آن را منتشر ساخت. در این گزارش رسما لایب نیتز به سرقت آثار علمی متهم شد.
نیوتن همچنین از معاشرت با دیگران پرهیز میکرد. وقتی مجبور بود با دیگران ارتباط برقرار کند، زیاد در بحثها شرکت نمی کرد. رابطهی او با دیگر دانشمندان ظالمانه بود. او از صحبت با کسانی که جرأت داشتند با او مخالفت کنند امتناع میکرد. به دنبال دعوا با دوستان و دشمنان بود. دو نفر در زندگی نیوتن وجود داشت که او به آنها عشق می ورزید. یک نفر خواهرزادهی او به نام کاترین بارتون که به خدمتکار منزل دایی خود (یعنی نیوتن) در لندن تبدیل شد و دیگری ریاضیدان سوئیسی فاتیو د دولیر که در سن ۲۵ سالگی نیوتن را ملاقات کرد.
نیوتن در اواخر عمر به بیماری سنگ مثانه مبتلا شد و در بیستم مارس ۱۷۲۷ درگذشت. او را در کلیسای وست مینستر در جوار پادشاهان انگلستان به خاک سپردند.