هدف نهایی برای مدیریت زیرساخت مرکز داده (DCIM) این است که آنها توانایی خودمدیریتی داشته باشند یا به عبارت دیگر کاملاً خودکار عمل کنند. امید این است که نرمافزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی (مانند نرمافزارهای مبتنی بر ابر) بر فناوری اطلاعات نظارت و آن را کنترل کنند و همچنین مدیریت زیرساختها را راحتتر کنند. خنکسازی، انرژی، محاسبات، بار کاری، ذخیرهسازی و شبکهسازی باید به صورت پویا و انعطافپذیر باشد تا بیشترین کارایی، حداکثر تولید و بالاترین دسترسپذیری کسب شود.
اجرای تحلیلهای مبتنی بر ابر که بر روی حسگرها اعمال میشود (حسگرهایی که همواره در حال جمعآوری داده هستند)، باعث میشود تجهیزات فناوری اطلاعات بتوانند خودشان را تعمیر کنند. پراکندگیها و بینظمیها از بین میرود و نرمافزارهای بسیاری نصب و تست میشوند تا از خطاهای احتمالی جلوگیری کنند. مدیریت مبتنی بر هوش مصنوعی ممکن است یک دهه به طول انجامد اما بهرحال صنعت در حال حرکت به این سمت است. برای مثال Google DeepMind با استفاده از هوش مصنوعی در حال ایجاد تغییراتی در مراکز داده خود در برخی از مکانهاست است.
با اهداف تعیین شده، مدیریت مراکز داده پیچیدگی بالایی دارد و انجام آن توسط انسان کار دشواری است. بخشهای مختلف، تنظیمات مختلفی دارند. برای تنظیم توان نیز حالتهای زیادی امکانپذیر است. در مجموع با در نظر گرفتن حالتهای ممکن، بررسی تمام آنها به وسیله انسان امکانپذیر نیست یا حداقل بسیار دشوار است.
میزان بهرهوری در زمانی که از هوش مصنوعی استفاده میشود
بر اساس اعلام گوگل، این شرکت توانسته است برای خنکسازی به یک کاهش 40 درصدی دست پیدا کند. همچنین در مجموع 15 درصد در استفاده از انرژی صرفهجویی شده است. پیشرفت در زمینه هوش مصنوعی همچنان ادامه دارد و شکی نیست که نتایج بهتری حاصل خواهد شد. اما قبل از رسیدن به این بهبودها، لازم است تغییرات دیگری نیز ایجاد شود. برای مثال:
- گسترش ابزار DCIM مبتنی بر ابر برای کمک به مدیریت و نظارت محیط.
- استفاده از حسگرها برای اندازهگیری دما، کیفیت توان، میزان رطوبت و مشابه آن. هر چقدر اطلاعات بیشتر باشد، هوش مصنوعی بهتر تصمیمگیری میکند.
- نظم بیشتر در تیم فناوری اطلاعات
- دیجیتالی کردن و خودکارسازی بسیاری از پردازشها که به صورت دستی انجام میشوند
وضعیت کارکنان و ماشینها به چه صورت خواهد بود؟
مسئله مهم دیگری که با ورود هوش مصنوعی در مراکز داده بوجود میآید تأثیر آن بر اشتغال کارکنان فعلی است. با افزایش پیچیدگی و خودکارسازی نیاز به نیروی انسانی کمتر میشود. اما در مجموع شمار فرصتهای شغلی چندان هم کاهش نمییابد. به این دلیل که افراد میتوانند در شرکتهای سرویسدهی و پشتیبانی مشغول به کار شوند. یعنی درست است که شغل قبلی از بین رفته اما در عوض فرصتهای دیگری بوجود آمده است.
در تمام داستانهای مربوط به هوش مصنوعی، خطرهایی در مورد تسلط ماشینها به دنیا و از بین رفتن زندگی انسانی یادآوری میشود. این دیدگاه در مورد پیشرفت مراکز داده کمی نامعقول بنظر میرسد. البته نباید انتظار داشت که همه چیز مطابق انتظارها پیش برود و مشکلی بوجود نیاید. باید این واقعیت را پذیرفت که روند رشد مدیریتی مبتنی بر هوش مصنوعی کند است و پیشنیازهایی باید آماده شود. در مجموع میتوان گفت که بوجود آمدن ماشینها در این حوزه چیز بدی نخواهد بود و مطمئناً مزایای آن بیشتر از معایبش است.