آرنولد گزل (۱۹۶۱-۱۸۸۰) یکی از مشهورترین روانشناسان آمریکایی است که سالها رییس کلینیک رشد کودک دانشکده پزشکی دانشگاه ییل در آمریکا بوده است. گزل جزء گروه روانشناسانی است که معتقد به مکتب رشد داخلی هستند.
گزل در آلمان در ایالت ویسکانسین که شهری کوچک در ساحل شمالی رودخانه میسیسیپی است بزرگ شد او در گزارشی شرح حال گونه دوران کودکیاش را چنین توصیف کرد: تپهها و آبوهوا در شهر زادگاهم فصلها را از یکدیگر متمایز و مشخص میکردند هر فصلی چالشها و لذتهای خویش را داشت و رودخانه با بردباری تماشاگر این تغییرات بود گزل برای توصیف زیباییهایی که در فرایند رشد با فصلها و توالیهایش میدید زبان مشابهای بهکار میبرد با وجود این گزل تنها یک تخیلگرای خوشسخن نبود او با مشاهدههای طاقتفرسا فرایند رشد کودک را مطالعه کرد برای آنکه اطلاعاتش را درباره فرایندهای زیستی اساسی افزایش دهد. گزل تحت تاثیر این طبیعت، آبوهوا و فصلهای متغیر محل زندگیاش و زیباییهایی که او در فرآیندهای رشد دیده، از زبانی مشابه زبان طبیعت در «تبیین فرآیند رشد» استفاده کرده است.
در سی سالگی با وجود اینکه قبلاً دکترای خویش را گرفته بود به عنوان روانشناسی موفق کار میکرد به دانشکده پزشکی رفت او و همکارانش طی پنجاه سال کار در کلنیک رشد کودک در دانشگاه ییل مطالعاتی بسیار گسترده و مفصل درباره رشد عصبی – حرکتی نوزادان و کودکان انجام داند گزل و همکارانش هنجارهایی رفتاری بنا نهادند که آنقدر کامل بود که هنوز هم منبع اصلی اطلاعات برای روانشناسان و پزشکان متخصص کودک محسوب می شود.
گزل به عنوان یکی از مشهورترین روانشناسان آمریکا و پیشگام مکتب رشد داخلی، عقیدهاش بر این پایه بود که «رشد داخلی، یعنی تغییرات ساختی که تابع خصوصیات کروموزومی سلول بارورشده هستند و البته محیط نیز سهمی اساسی در این تغییرات دارد». گزل قلمرو مطالعات خود را رشد کودک از حد زندگی جنینی تا نوجوانی با تاکید بر دوره شیرخوارگی قرار داد. او براساس این بازخورد علمی در سال ۱۹۱۱ کلینیک رشد کودک دانشگاه ییل را در نیوهیون تاسیس کرد و تا سال ۱۹۴۸ که بازنشسته شد همچنان ریاست آن را بر عهده داشت گزل را به عنوان پدر روانشناسی کودک میشناسند. او در زمینه روانشناسی کودک، متجاوز از ۱۵ جلد کتاب نوشت و این رشته از روانشناسی را به درستی به مردم عادی و به خانوادهها معرفی کرد.
روشهای پژوهشی او، در عین سادگی، بکر و ابتکاری بود. او به گونهای دقیق رفتار کودکان را مورد مشاهده قرار میداد و این کار را به کمک دستگاه فیلمبرداری، دوربینها و آینههای یکطرفه انجام میداد. نتایج پژوهشهای گزل، جزئیات بسیاری از جنبههای رشد رفتاری و رشد حرکتی کودک را روشن ساخت و نشان داد کودکان در سنین مختلف عمر از چه مراحلی عبور میکنند. او همچنین پزشک کودکان نیز بود و به همین دلیل بر رشد جسمانی و تحولات جنبشی و حرکتی نوزادان و کودکان تاکید عمدهای داشت. او روند رشد کودکان را ناشی از قوانین طبیعت میدانست و به باور او تمامی جنبههای رشد (اعم از جسمانی، روانی، شناختی و اجتماعی) به گونهای هماهنگ و سازمانیافته پیش میروند و نظام عصبی کودک همراه با تکامل دستگاه عصبی وی، در جریان این رشد دخالت تام دارند. گزل رشد را تابع یک جدول زمانی میدانست و معتقد بود که مراحل رشد، از پیش مشخص شدهاند و به گونهای متوالی، نظامدار و سازمانیافته به پیش خواهند رفت. اندیشههای گزل موجب پیدایش نهضت هنجاریابی در روند رشد گردید. یافتن هنجار، جهت هر مقطع سنی و برای ابعاد گوناگون رشد حرکتی و رفتاری از خدمات ارزنده گزل در دهه ۴۰-۱۹۳۰ بهشمار میرود.
از جمله کارهای گزل این بود که یکی از نخستین تستهای هوش کودک را گسترش داد. همچنین «برنامهها و جداول رشد» گزل در سراسر دنیا جهت ارزیابی رفتار کودک شیرخوار و به عنوان نقطه شروعی در سایر آزمایشات شیرخواران مورد استفاده قرار گرفته است
گزل همچنین یکی از نخستین آزمون های همشی نوزادان را تدوین کرد و یکی از نخستین پژوهشگرانی بود که از مشاهدات فیلم برداری شده در سطح وسیع استفاده کرد گزل همچنین با طرفداری از رویکرد کودک محوری درباره پرورش کودک مطالبی نوشت در اوایل دهه ۱۹۴۰ تا پیش از آنکه اسپاک کتاب معروفش را در ۱۹۴۵ منتشر کند او مشهود ترین پزشک کودک بود همچنین اسپاک نیز تا حدی تحت تاثیر گزل قرار گرفت.