گزل هنجارهای سنی را معیارهای قطعی رشد نمی شناسد، بلكه آنها را توجیهی برای هدفها به شمار می آورد و در هر یك از مراحل سنی به تفاوتهای فردی اعتبار بیشتری می دهد.وی می كوشد تركیبی از حالت های اختصاصی ومراحل رشد به وجود آورد به نظر او مراحل رشداز پیش تعیین گردیده است اما شخصیت،میزان و سرعت رشد و استعدادهای فردی حالت اختصاصی دارند. برخی رفتارها بدون تاثیر عوامل بیرونی خودبه خود پدیدار می شوند. حالتهای اختصاصی درون زاد در نظر او حائز بیشترین ارزش واعتباراند.
با توجه به مطالبی كه بیان شد، بنا بر اعتقاد گزل رشد فرایندی است كه ازدرون فرد سرچشمه می گیرد ومحیط تنها یك تاثیر فرعی بر این فرایند دارد. بدین سبب وی هم درخانه وهم درمدرسه از آزادی رشد كودك در حدود توان وعلاقه او طرفداری می كندو هر نوع اجباریا محدودیت را ناقص رشد و پرورش سالم می داند،زیرا در وجود كودك روحیه منفی گرایی پدید می آوردو به سازندگی و باروری وی لطمه وارد می سازد.
مفهوم رشد داخلی
براساس آنچه گزل درباره مفهوم رشد داخلی خاطرنشان میسازد، رشد داخلی عبارت است از فعالیت درونی که مراحل پیدرپی تحول کودک را تایید میکند و تابع تعامل ارگانیزم و محیط درونی است، در حالی که رشد بدنی تعامل ارگانیزم و محیطهای درونی و بیرونی را تعیین میکند. در واقع رشد داخلی مقدم بر تحول آدمی و یکی از عوامل سازنده آن است. بنابراین رشد بدنی به عنوان یکی از ابعاد مهم ارگانیزم، تابع رشد داخلی است.
گزل رشد را چنین توصیف مینماید: رشد عبارت است از عناصر ذاتی تعامل که پدیدآییهای شکلی و تغییرپذیریهای دورههای زندگی را مشخص مینماید. گزل به این حقیقت معتقد بود که باید محیطی وجود داشته باشد تا یک ارگانیزم بتواند در آن تحول یابد و همچنین کودک در بین خانواده و فرهنگ محیط تکامل مییابد ولی او معتقد بود که استعداد و توانمندیهای ذاتی بلوغ، رشد و تحول که در وجود کودک نهفته است در ترکیببندی ذهن و تحول وی بسیار موثر است.
گزل مراحل رشد را به ترتیب زیر مشخص كرد :
1- مرحله نخست از تولد تا پایان هفته چهارم:
در این مرحله اندامهای حسی و حركتی اشنایی محدودی با محیط پیدا می كند.
2- مرحله دوم از هفته چهارم تا 9 ماهگی:
كودك از راه حواس خود، به ویژه به یاری حس بینایی وبساوایی(لامسه)، جهان پیرامون خود رابرسی واكتشاف می كند و با اشیائ محیط اشنا می شود.
3- مرحله سوم از 9 ماهگی تا 15 ماهگی:
كودك می توانداز جای خود حركت كند واین زمان در برسی وشناخت محیط خود دارای میدان گسترهای است.دهان تنها وسیله شناسایی وی در این دوره هست.
4- مرحله چهارم از 15 تا 30 ماهگی است:
كودك می تواند راه برود نیروی تازهای در خود احساس نماید وبه كشف دنیای جدیدتری نایل گردد،به ویژه می تواند از راه سخن گویی مقصود خود را بفهماند و ازنیت دیگران آگاه شود.
5- مرحله پنجم از 30 ماهگی تا 5 سالگی:
كودك گرایش زیادی به پرسش وپاسخ نشان می دهد. اعمال و حركات خود را تعریف می كند،حس كنجكاوی او افزایش می یابد ودرپی فهم وچگونگی وطرزكار اشیائ درباره انچه كه به فكرش می رسد پرسش های گوناگون می كند.
6- مرحله ششم از 5 تا 9سالگی:
در این زمان كودك به مدرسه راه می یابد وتفكرش به یك سازمان منطقی دست پیدا می كند ، حس همكاری با دیگران و توجه به حقوق آنان در او پیدا می شود .
7- مرحله هفتم از 9 سالگی تا آغاز بلوغ :
از ویژگی های این مرحله تشكیل گروه یا دسته با كودكان هم سال است. نسبت به جمع آوری اطلاعات درباره اشیاء و رده بندی آنها علاقه مند می شود . دستگاههای جنسی در پسران و دختران رشد می كنند و نشانه های بلوغ جسمی و نوجوانی در آنان نمایان می گردد .
● اصول گزل:
۱ ) اصل سوگیری نمو:
بنابر این اصل دستگاه عصبی – حرکتی از یکسو دارای تحولی از سر به پا یا اصطلاحا سری – دمی است و از سوی دیگر این تحول از نزدیک به دور یعنی از مرکز به پیرامون است ولی بین این تمایل تحول سری – دمی و از نزدیم به دور در هم آمیختگی وجود دارد .
۲ ) اصل رد هوطنیدگی متقابل:
بر اساس این اصل اسقرار الگو های حرکتی و هماهنگی بین آنها شکل گیری های حرکتی پدیدار می شوند و باید فرصتی به دستگاه عصبی – حرکتی داده شود تا این الگو ها با هم هماهنگ شوند و ساختار های حرکتی را بوجود آورند .
۳ ) اصل ناقرینگی کنشی :
بناباین اصل انسان که در آغاز زندگی دو سو توان است یعنی فرقی بین سمت راست و چپ بدن خود حس نمی کند بزودی این تمایل در او قوت می گیرد که یک طرفی و یک جانبه عمل کند پس دو سو توانی حالتی موقتی است و خیلی زود در فرد تمایلی بوجود می آید که به اعضای سمت راست یا چپ بدن اعمالی را نجام می دهد و بر این اساس فرد چب برتر یا راست برتر می شود.
۴ ) اصل تفرد یا نمو یافتگی متفرد کننده :
بر پایه این اصل فرد به نمو یافتگی نوعی خود دست می یابد و در عین حال به یک ردیف سازشهای اختصاصی نایل می گرددو عمل خارجی یا محیط ممکن است رفتار فرد را متمایز کند ولی زمان این تغییر با رفتار ها توجیه می یابد که عامل تفرد به نمو یافتگی لازم رسیده باشد.
۵) اصل نوسانهای خود نظم جو :
این اصل عبارت است از اینکه فرایند های تحول روانی مسیر ثابتی را طی نمی کنند این تحول به صورت خطی نیست و نوسانهایی دارد و یک نوع بازگشت هایی در آن صودت می گیرد گزل این خصیصه را نمو حلزونی می نامد علت این نوسانها را گزل چنین تبیین می کند یک خصیصه خود نظم جویی در زمینه عصبی وجود دارد و این خصیصه برای این است که آدمی به سازشها و تبیینهای بهتری نایل آید .
ملاحظات روششناختی و پردازش دادهها در نظام گزل
- بررسی دوقلوهای یکسان به منظور وارسی تاثیر تمرین و استفاده از مطالعات مقایسهای حیوان و انسان، زیربنای تبیین کلی یافتههای گزل را تشکیل میدهند و از ابعاد روششناسی نظام او محسوب میشوند.
- روش گردآوری دادهها که بر پایه مشاهدات مستقیم، مکرر و در آغاز محض، سپس با ضبط و تحلیل سینمایی تطورها و تغییرها همراه میشوند.
- کاربرد تست و مصاحبه نیز به عنوان مشاهده برانگیخته مورد توجه قرار گرفتهاند.
گزل طی انجام مطالعات خود درباره رشد و تکامل کودکان وسیله معروف خود را به نام شیشه یا آینه یکطرفه ابداع کرد. ابزاری که در به عینیت در آوردن مطالعاتش بسیار مفید بود و او نیز طرز استفاده از آن را برای کلیه دانشجویان خود نشان میداد. او نیز به اختراع دیگری دست زد و نام آن را اتاق کروی شکل یا عدسی متحرک نامید که از صحنه آزمایشات فیلمبرداری میکند. گزل توسط تکرار مشاهده این نوع فیلمها و آزمایشات، هنجارهای تحول رفتار را بهویژه در دوران شیرخوارگی گسترش داد. در واقع گزل پردازش دادهها و شکلگیری یافتههای خود را براساس ده مولفه تدارک دیده است که منظومههای مختلف و نیمرخ رفتار هر فرد را ترسیم میکند.
مولفههایی که او خاطرنشان میسازد عبارتند از:
1. زمینه حرکتی در وهله اول حایز اهمیت است و گزل مشخصات حرکتی را در نیمرخ رفتار منعکس میکند.
2. بهداشت بدنی که چگونه در جریان تحول تامین میشود و از خطوط اصلی نیمرخ رفتار است.
3. جلوهها یا تظاهرات هیجانی که در کودک در جریان تحول بروز میکنند تحت چه شکل و شرایطی هستند.
4. مسایل مربوط به ترس و خواب دیدنها که شاید در ماههای اول حایز اهمیت نباشد اما در دوره بین سه تا 7 - 6 سالگی بینهایت اهمیت دارد.
5. مساله من و جنس نیز در نیمرخ رفتار نشان داده شده است.
6. از بدو تولد تا پایان نوجوانی به چه ترتیب حضور افراد برای کودک اهمیت دارد و با آنها رابطه برقرار کند.
7. بازیها و وقتگذرانیها که در سنین بالاتر شکل فعالیت را به معنای کلی کلمه به خود میگیرد.
8. زندگی آموزشگاهی که از سه سالگی به بعد در شرایط نگهداری کودک به وسیله افراد دیگر و در شرایط کودکستان و مدرسه اهمیت مییابد.
9. تحول حسن اخلاقی کودک نیز در نیمرخ رفتار مورد توجه است.
10. سطحی از آگاهی یا تصویر یا دیدی که کودک نسبت به جهانی که در آن قرار گرفته دارد.