آفرد آدلر (به آلمانی: Alfred Adler) (۱۸۷۰ — ۱۹۳۷) از روانشناسان بنام اتریشی بود. آدلر معمولاً به عنوان نخستین پیشگام گروه روانشناسی اجتماعی در روانکاوی تلقی میشود، زیرا در ۱۹۱۱ از فروید جدا شد. او نظریهای را تدوین کرد که «علایق اجتماعی» در آن نقش عمدهای را ایفا میکند و او تنها روانشناسی است که یک گروه چهار نفری تشکیل داد که به نام او نامیده میشود.
زندگی آدلر
آدلر در یک خانواده ثروتمند که در حومه وین، اتریش، زندگی میکردند به دنیا آمد. کودکی او با بیماری، حسادت برادر بزرگتر و طرد شدن از سوی مادرش مشخص شده بود. او خود را شخصی زشت و کوچک اندام تلقی میکرد. آدلر نسبت به پدرش بیش از مادرش احساس نزدیکی میکرد و شاید مانند یونگ، بعدها به این دلیل با مفهوم عقده ادیپ مخالفت کرد که در تجارب دوره کودکیاش انعکاسی نداشت. آدلر در کودکی با جدیت تمام کار میکرد تا نزد همسالانش محبوبیت به دست آورد و به تدریج که بزرگتر شد، به احساس عزت نفس و پذیرش از سوی دیگران دست یافت که در میان افراد خانوادهاش سراغ نداشت.
آدلر در ابتدا دانشآموز ضعیفی بود، به اندازهای ضعیف که معلمی به پدرش گفت که این پسر برای هیچ شغلی جز شاگرد کفاشی مناسب نیست. اما آدلر با پشتکار و فداکاری خود را از پایینترین سطح کلاس بالا کشید. هم از نظر اجتماعی و هم از نظر تحصیلی سخت تلاش کرد تا بر عقبماندگیها و حقارتهایش غلبه کند و بدینترتیب برای نظریه آیندهاش دایر بر اینکه شخص باید نقاط ضعفش را جبران کند نمونهای شد. توصیف احساسهای حقارت، که بعدها بخش اصلی نظام او را تشکیل داد، بازتاب مستقیم تجارب اولیه خود اوست، دینی که آدلر آزادانه به آن اعتراف کرد.
آدلر در چهار سالگی، هنگامی که از دست و پنجه نرم کردن با ذاتالریهای که او را تا دم مرگ برده بود بهبودی حاصل کرد، تصمیم گرفت پزشک شود. درجه دکتری پزشکی خود را در ۱۸۹۵ از دانشگاه وین دریافت کرد. پس از گرفتن تخصص چشمپزشکی و سپس اشتغال در پزشکی عمومی، به روانپزشکی روی آورد. در ۱۹۰۲ شرکت در نشستهای بحث گروهی هفتگی فروید را به عنوان یکی از چهار عضو مجاز آغاز کرد. گرچه از نزدیک با فروید کار میکرد، رابطه شخصی با یکدیگر نداشتند. یکبار فروید گفته بود که آدلر حوصلهاش را سر میبرد.
آدلر در چند سال بعد نظریهای درباره شخصیت تدوین کرد که از بسیاری جهات با نظریه فروید تفاوت داشت و تأکید فروید بر عوامل جنسی را آشکارا مورد انتقاد قرار داد. در ۱۹۱۰ فروید ریاست انجمن روانکاوی وین را به نام او کرده بود تا اختلافات فزاینده بین آن دو از میان برداشته شود، اما در ۱۹۱۱، انشعاب اجتنابناپذیر کامل شد. این انشعاب تلخ بود. بعدها آدلر فروید را کلاهبردار توصیف کرد و روانکاوی او را «کثیف» خواند [۱]. فروید از آدلر به عنوان «نابهنجار» و «دیوانه شهرت» یاد میکرد .
آدلر در جنگ جهانی اول به عنوان پزشک در ارتش خدمت کرد و پس از آن کلینیکهای راهنمای کودکان را در مدارس وین سازماندهی کرد. در سالهای دهه ۱۹۲۰ نظام روانشناسی اجتماعی وی که خود آن را روانشناسی فردی مینامید پیروان زیادی پیدا کرد. در ۱۹۲۶ آدلر نخستین بازدید از چندین بازدید خود از آمریکا را انجام داد و هشت سال بعد به استادی روانشناسی بالینی در دانشکده پزشکی لانگآیلند (نیویورک) منصوب شد. وی درحالی که برای ایراد سخنرانی پر حرارت در سفر بود، در ابردین (اسکاتلند)، اسکاتلند درگذشت.
فروید در پاسخ به نامه دوستی که مرگ آدلر به شدت متأثرش کرده بود نوشت، «من معنای دلسوزی شما برای آدلر را نمیفهمم. برای یک پسر یهودی که از حومه وین خارج میشود مرگ در آبردین به خودی خود یک موقعیت بیسابقه و دلیلی است بر اینکه تا چه اندازه پیش رفتهاست. دنیا در برابر مخالفتش با روانکاوی پاداش خوبی به او داد».
ویِژگی های اصلی نظریه آدلر
اسا نظریه های آدلر در کتاب معروف او "جنبه نظری و عملی روان شناسی فردی" در سال 1928 انتشار یافت. آدلر بر خلاف فروید که غریزه ها را انگیزه اصلی رفتار می دانست و بر خلاف یونگ که صورت های ازلی را رهبر انسان می دانست، بر جنبه اجتماعی بودن انسان تاکید داشت. وی همچنین منبع اصلی انرژی و انگیزه های بشری را میل به قدرت دانست و با عدم پذیرش مرز مشخص بین خود آگاه و ناخودآگاه، مکانیسم واپسزنی فروید را رد کرد و همچنین امیال پرخاشگرانه را جانشین امیال جنسی که مورد تاکید فروید بود کرد.
ویژگی های اصلی نظریه آدلر را می توان به این صورت خلاصه کرد:
-اصل حقارت
- اصل برتری جویی
- سبک زندگی
- ترتیب تولد
- خودآگاهی
- علاقه اجتماعی
- غایت و هدف زندگی
- خود خلاق
انتقاد از نظریه آدلر
نظریه آدلر نیز مانند فروید و یونگ از سوی منتقدان مورد بررسی و انتقاد قرار گرفته است. مهمترین انتقاد در اینجا نیز بر محور ذهنی بودن مفاهیم استوار است. به نظر منتقدان مفاهیم عقده حقارت، خود خلاق، برتری جویی و نظایر آن در این نظریه عمدتا جنبه ذهنی داشته و اثبات علمی آنها عملا غیر ممکن است.
اما جنبه قابل اهمیت و جالب توجه نظریه او تاکید وی بر تاثیر عوامل اجتماعی در شکل گیری شخصیت است که بخشی از ذهنی بودن نظریه او را جبران می کند. اگر چه ادلر با فروید به انجمن بین المللی روانکاوی ضررهای مهمی وارد کرد اما تاکید بر اهمیت عوامل اجتماعی حتی به قیمت نارضایی و جدایی از فروید، ارزش این زیان و جدایی را داشته است.