نتایج تحقیقی جدید روی قانون مشهور «10هزار ساعت» نشان میدهد تمرین زیاد آنقدرها هم که تصور میشد در موفقیت افراد تاثیر ندارد و در بهترین حالت سهم 33درصدی دارد.
محمود حاجزمان: شاید شما هم راجع به قانون «10 هزار ساعت» شنیده باشید؛ قانونی که با انتشار کتاب «جدا افتادگان» مالکوم گلدول شهرت یافت. بر اساس این قانون، افرادی که به قله افتخارات زمینه کاری خود رسیدهاند، بخش اعظم موفقیتشان را مدیون آن هستند که 10 هزار ساعت تمرین کردهاند. این نظریه در سال 1993 / 1372 و طی تحقیقی که از سوی اندرس اریکسون و همکارانش انجام شد (و بیش از 4 هزار بار به آن ارجاع داده شده) اعتباری مضاعف یافت. اما نتیجه مرور جدیدی بر آن مطالعه و دیگر تحقیقات انجام شده در این زمینه به نتیجهای کاملا متفاوت رسیده است: تمرین کردن آنقدرها هم که پیش از این تصور میشد ضروری نیست!
در تحقیق تازه که مقاله حاصل از نتایج آن در مجله Intelligence به چاپ رسیده، نویسندگان اظهار داشتهاند: «بر اساس شواهد تجربی، تمرینات عمدی اگرچه مهم هستند؛ اما به آن اندازه که اریکسون ادعا میکرد اهمیت ندارند. این شواهد نشان میدهد تمرین کردن در تفاوتهای عملکردی فردی تاثیر چندانی ندارد.»
در ادامه مقاله مذکور آمده است: «تمرین عامدانه تمام یا حتی بخش اعظم اختلافات عملکردی را در حوزه شطرنج و موسیقی توضیح نمیدهد؛ دو حوزهای که در تحقیقات فنی به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفتهاند. اگرچه تمرین عامدانه برای میزان قابل توجهی از اختلاف عملکرد در این حوزهها توضیحی دارد، اما حجم به مراتب بیشتری از اختلافات را بدون توضیح باقی میگذارد.»
در مطالعه اخیر، محققان به بررسی مجدد امتیازات شطرنجبازها و موسیقدانهای برتر پرداختند؛ و به دلیل آنکه امتیازات شطرنجبازان نرخ عددی قابل سنجشی دارد، بخش اعظم توجه خود را روی این حوزه معطوف کردند. آنها متوجه شدند در خصوص مدت زمان رسیدن افراد به مقام استاد بزرگی شطرنج تفاوتهای فاحشی وجود دارد. برای مثال در مطالعهای که سال 2007 / 1386 انجام شد، مشخص شد که شطرنجبازی 26 سال طول کشیده تا با وجود پرداختن جدی به شطرنج به مقام استاد بزرگی برسد؛ در حالی که این زمان برای بازیکنی دیگر تنها کمتر از 2 سال بوده است.» محققان به این نتیجه رسیدند که تمرین کردن تنها یک سوم از تفاوتهای موفقیت در شطرنج و موسیقی - و احتمالا دیگر زمینهها- را توضیح میدهد.
به گفته محققان مذکور، شواهد به روشنی نشان میدهد که برخی افراد بدون انجام تمرینهای سنگین و طاقتفرسا به سطح نخبگی میرسند؛ در حالیکه برخی دیگر با وجود انجام تمرینات فراوان در این راه شکست میخورند. به عقیده محققان، پارامترهای دیگری مانند هوش، سن آغاز فعالیت، شخصیت و سایر پارامترهای ژنتیکی وجود دارند که در کنار یکدیگر بخش اعظم دلیل موفقیت را توضیح میدهند.
علیرغم نتایج اخیر، محققان اظهار داشتهاند که احتمالا بحث و جدل درباره این موضوع تا «سالیان سال» ادامه خواهد داشت. بنابراین شاید بهتر باشد قانون «10 هزار ساعت» را به این شکل بازنویسی کنیم: «میزان وقتی که جامعه دانشگاهی صرف بحث و جدل درباره پارامترهای دخیل در موفقیت میکند».