متاسفانه امروزه والدین ناخواسته به جای اینكه فرزندان خود را برای مقابله و كنار آمدن با شكست آموزش بدهند به آنها یاد میدهند كه چگونه از شكست و موقعیتهای ریسكپذیر كه امكان شكست وجود دارد فرار كنند و مسئولیت كارهای خود را بر عهده نگیرند، به همین دلیل است كه به طور مثال نسل كنونی تمایل بیشتری برای شركت در ورزشهای گروهی دارند چون كودكان از اینكه به صورت انفرادی مسئولیت برد یا باخت خود را بر عهده بگیرند وحشت دارند.
دكتر كارول دویك، استاد دانشگاه استنفورد پیشنهاد میكند به جای اینكه خود را از موقعیتهای ریسكپذیر دور كنید سعی كنید یاد بگیرید چگونه با محدودیتها و شكستها روبهرو شوید و راههای مقابله با شكست و مقاومت در برابر ناملایمات را به جای فرار از آن موقعیتها یاد بگیرید و به كودكان خود نیز آموزش دهید. دكتر دویك 40 سال روی افرادی كه در زندگی شكست را تجربه كردهاند تحقیق كرده است و طی این تحقیق با دو گروه متمایز از افراد با دو طرز فكر كاملا متفاوت مواجه شده است كه نوع طرز فكر این دو گروه روی موفقیتشان در زندگی تاثیر زیادی داشته است.
یك گروه افرادی هستند با طرز فكر كاملا محدود كه شدیدا معتقد هستند استعداد و موفقیت كاملا ذاتی و ژنتیكی است و افراد هیچگونه اختیاری در عوض كردن سرنوشت خودشان ندارند، آنها معتقدند كه مثلا یك فرد ذاتا هنرپیشه، دانشمند و... به دنیا میآید و تلاش هیچ سهمی در موفقیتش ندارد اگر شكستی در زندگیاش پیش بیاید به عنوان قسمتی از سرنوشت خود میپذیرد و هرگونه تلاش برای تغییر شرایط را یك نوع توهین به سرنوشت خود میداند. در واقع این افراد كمكاری خود را گردن شانس میاندازند و هیچگاه دست به ریسك نمیزنند.
برعكس دسته دیگر با ذهنی باز معتقدند استعداد و توانایی وموفقیت امری كاملا ذاتی و ژنتیكی نیست و هركس مسئول عواقب كارهای خودش است و هر چیزی با تلاش و كوشش امكان دارد و در مواجهه با شكست، آن را به عنوان یك شرایط و موقعیت پیش آمده میبینند و سعی میكنند تمام شرایط را مورد ارزیابی مجدد قرار دهند و دوباره سعی میكنند یك برنامه دیگر را تنظیم و بسرعت از ابتدا شروع كنند.
باید بدانید دسته دوم همان افرادی هستند كه ما آنها را افراد موفق میدانیم. انسانها كاملا با قدرت انتخاب آفریده شدهاند و ذهن این قابلیت را دارد كه از شكست یك موقعیت برای رسیدن به موفقیت بسازد (اگر خلقت بشر غیر از این بود هیچكس نمیتوانست در این دنیا زنده بماند).
ولی متاسفانه والدین و معلمان هیچگاه به كودكان راههای مواجه شدن با شكست را آموزش نمیدهند و تنها سعی میكنند با پاداش و تنبیه به كودكان القا كنند كه شكست و اشتباه نباید اتفاق بیفتد و هیچگونه اشتباهی را از آنها نمیپذیرند به جای اینكه به آنها یاد بدهند پس از شكست و برای بیرون آمدن از موقعیت شكست چه كارهایی انجام بدهند. در اينجا به شما چند راهكار پیشنهاد میشود كه با بهكارگیری اینها میتوانید ذهن فرزندان و حتی خودتان را برای موفقیت و مواجهشدن با شكست شكل دهید.
برای فرزندان در مدرسه
هیچگاه برای تعریف از دانشآموزان مدام به آنها نگویید «شما به طور خارقالعاده با هوش و بیاشتباه هستی یا شما بسیار سریع و بینقص و شكستناپذیری» اگر این جملات به یك دانشآموز گفته شود اگر این فرد در یك كاری اشتباه كرد بشدت سرخورده و ناامید میشود و هیچگونه شكستی را نمیتواند برای خودش متصور شود به جای اینگونه جملات بگویید «كار امروز شما بسیار هوشمندانه و عالی بود یا من در مقابل این كار شما متحیر شدم.»
در ورزش
به جای اینكه بگویید «طبیعی است» بگویید «با تمرین بیشتر بهتر خواهی شد» در این صورت به دانشآموزان یاد میدهید كه در برابر یك شكست و اشتباه تمرین و ممارست باعث موفقیت وی میشود یا اگر فرزندتان از یك مسابقه ورزشی برگشت به جای اینكه بگویید «آیا برنده شدی» بپرسید «آیا تمام تلاش خود را به كار گرفتی؟» یادتان باشد استعداد ذاتی نیست، بلكه ذهنی است.
در برنامه روزانه
به جای اینكه بپرسید «امروز چه كار كردی؟» بپرسید «امروز چه چیزی یاد گرفتی؟» یا اینكه «از اشتباهاتی كه امروز مرتكب شدی چه درسهایی گرفتی؟» با این سوال شاید نتوانید تصورش را بكنید كه چه اشتیاقی در كودك خود ایجاد میكنید با این سوالات كودك شما كمكم یاد میگیرد از اشتباهات خود درس بگیرد. در برنامهریزی برای آینده به جای اين كه فقط بپرسید «چه هدفی داری» بپرسید «برای رسیدن به هدفت چه برنامهای داری؟»
در ناامیدی
به او افرادی را معرفی كنید كه پس از شكستهای بزرگ به چه موفقیتهایی دست یافتهاند یا شرایطی از خود وی را به او یادآور شوید كه درست زمانی كه امید به انجام كاری را نداشت به موفقیتی دست پیدا كرده در این صورت او یاد میگیرد شكست پایان راه نیست.
برای خودتان در احساس یاس
مردم همیشه در هنگام یاس فكر میكنند مشكلی كه برایشان پیش آمده فقط برای خودشان است و هیچكس دیگري این مشكل را نداشته است.
در این مورد سعی كنید فردی را پیدا كنید كه در شرایط شما قرار داشته و توانسته مشكل خود را حل كند یا از كمك یك مشاور استفاده كنید و این را بدانید كه اگر مشكلی برایتان پیش آمد به خود بگویید شرایط هیچگاه كاملا پایدار نیست و من موقتا از برنامه كاری خودم خارج شدهام و به جای اینكه روی یك روش اصرار و پافشاری كنید سعی كنید شرایط دیگر را هم امتحان و از فكر افراد دیگر هم استفاده كنید. داوطلبان عزیز كنكور با توجه به نكات فوق باید توجه كنید كه میزان تلاش شما در یكسال گذشته و در یك ماه آینده یك نتیجه مشخص خواهد داشت كه نشاندهنده مقدار انرژیاي است كه شما گذاشتهاید. در نتیجه باید با حفظ روحیه قوی نتایج فعالیتهای خودرا بپذیرید و خود را برای موفقیتهای بیشتر در آینده آماده كنید و بدانید كه هیچ موفقیتی تصادفی نیست.
اولیای محترم شما نیز در این زمان باقیمانده تا كنكور بهتر است به جای متمركز شدن روی نتیجه كنكور فرزندانتان روی میزان تلاش آنها متمركز شوید و از آنها انتظار داشته باشید در این زمان باقیمانده از حداكثر پتانسیل خود استفاده كنند و مسئولیت میزان تلاش خود را بپذیرند و همچنین باید بدانید كه كنكور نقطه آخر نیست و فرزند شما قطعاًً در فرصتهای دیگر و در آیندهای نزدیك میتواند ضعفهای خود را پوشش دهد و در راستای یك زندگی موفقیتآمیز گامهای مؤثرتری بردارد.