نوازش موضوع بسیار مهمی است که در گذشته به عنوان یک اصل اساسی و ضروری مورد توجه قرار نمیگرفت چراکه تصور میشد خلأ آن هیچ مشکلی را به همراه نخواهد داشت. این در حالی است که پژوهشهای متعدد و گسترده سالهای اخیر به تأثیرات شگرف و همه جانبه نوازش تأکید دارند. در همین راستا دو گروه از کودکان کمتر از دو سال مورد بررسی قرار گرفتند و مشخص شد کودکانی که در شیرخوارگاه نگهداری میشوند در مقایسه با کودکانی که توسط پرستار یا پدر و مادر تربیت میشوند، بهرغم بهره بردن از فاکتورهای بهداشتی یکسان، از سیستم ایمنی ضعیف تری برخوردار هستند که دلیل این واقعیت به موضوع مهم نوازش بستگی دارد. این پژوهش نشان داد کودکان شیرخوارگاه به دلیل دریافت نکردن نوازش نسبت به سایر کودکان، با بیماریهای بیشتری مواجه میشوند برای همین تیمی از پرستاران استخدام شدند تا هر روز و در زمان مشخص کودکان شیرخوارگاه را نوازش کنند و موضوع قابل توجه این بود که کودکان تحت بررسی کمتر در معرض بیماریهای مختلف قرار گرفتند.
نتیجه این تحقیقات ثابت کرد نوازش، موجب ترشح یکسری از انتقال دهندههای عصبی در بدن میشود که علاوه بر تقویت سیستم ایمنی بدن، احساس لذت و شادابی را همراه دارد ضمن اینکه از لحاظ علمی هم مشخص شده کودکانی که نوازش میشوند سرحال و شادتر هستند و کمتر در معرض اضطراب و افسردگی قرار میگیرند از این رو کودکانی سالم تر و قوی تری هستند.اینگونه شد که نوازش به عنوان یک اصل ثابت فرزند پروری در نظر گرفته میشود و همانقدر که تغذیه کودک بسیار مهم است نوازش هم مهم تلقی میشود و به کارکرد درست سیستم اعصاب رشد اجتماعی و کاهش بروز اختلالات در وی میانجامد.
سیناپسها و نورونهای مـــغزی از طریق حواس پنج گانه تقویت میشوند و واژه باهوش به کودکانی اطلاق میشود که حواس پنج گانه آنها بخوبی تحریک و تقویت شده باشد و از آنجا که حس لامسه یکی از این حواس است، مورد نوازش قرار گرفتن در کودکی یکی از عواملی خواهد بود که موجب تحریک نورونهای مغزی و رشد هوش کودک خواهد شد.
در همین خصوص میتوان به اختلال یادگیری در دوران کودکی اشاره کرد که معمولاً کودکان دارای اختلال یادگیری از حس لامسه ضعیف تری برخوردار هستند که در مورد این کودکان به احتمال زیاد میتوان گفت با تقویت حس لامسه این کودکان، قسمتی از مراکز مغزشان که با هوش ریاضی و یادگیری در ارتباط است تحریک و تقویت میشود.موضوع دیگری که با نوازش کردن در دوران کودکی مرتبط است، به اختلالات دوران بزرگسالی باز میگردد. در همین راستا بخشی از دلایل بروز رفتارهای سالم یا ناسالم در دوران بزرگسالی به این مقوله باز میگردد که فرد تا چه حد خود و دیگران را دوست دارد. همدلی، دوست داشتن خود و احساس ارزشمند بودن موضوعی است که در کودکی و از تربیت و رفتار والدین آموخته میشود و کسی که در دوران بزرگسالی از این مباحث اخلاقی پیروی میکند بدون شک در دوران کودکی مورد توجه، محبت و نوازش قرار گرفته است و در مقابل کودکی که از نوازش و محبت محروم بوده است، با خود گمان بد کرده و تصور میکند دوست داشتنی نیست، به همین دلیل وقتی بزرگ میشود یا دیگران را خوب و خود را بد میپندارد و با سرویس دادن به دیگران خود را حقیر و وابسته به آنها نشان میدهد یا اینکه هم خود و هم دیگران را بد دانسته و شروع به بروز رفتارهای آسیب زا میکند و با تصور اینکه دنیای خودش بد است برای دیگران هم دنیای بدی را میسازد.
نوازش یک شیوه محبت کردن است و کودکانی که نوازش میشوند در ابراز محبت به خود و دیگران بخوبی عمل کرده و حتی این محبت را به جوجه یا عروسک خود هم ابراز میکنند. علاوه بر این از رشد اجتماعی بالایی در کودکی و بزرگسالی برخوردار هستند زیرا الگوی ارتباطی درستی را تجربه میکنند، اما گروه مقابل این کودکان پرخاشگر، غمگین، عصبی و تنها تر هستند و حتی در دوران بزرگسالی، محبت کردن و استفاده از الفاظ محبتآمیز برایشان مسخره به نظر میرسد چرا که ساده ترین رفتار محبتآمیز را که همان نوازش است تجربه نکردهاند.