آزمونهای هوش، در طول یک قرن، چه مزیتهایی را برای دنیا به ارمغان آوردهاند؟ آیا آزمونهای هوش، مورد تحریف و سوءاستفاده قرار گرفتهاند؟
مهم است به یاد آوریم که پیش از توسعه آزمونهای هوش در دوران معاصر، مهمترین عامل برای اینکه یک دانشآموز صرف نظر از هوش و استعدادش بتواند از آموزش مناسب برخوردار شده و به موفقیت دست یابد، کاملا بستگی به جنسیت و پیشینه قومی/ نژادی و پایگاه اقتصادی خانوادهاش داشت. اگر پدر شما در دانشگاه پرینستون، دانشآموخته رشته شیمی بود و شما کروموزوم Y داشتید، احتمال اینکه شما هم میتوانستید روزی پا جای پای پدرتان بگذارید بسیار زیاد بود. اما در صورتی که پدر شما به عنوان یک نظافتچی مشغول کار بود، تنها شانس شما برای سر و کار داشتن با شیمی، محلول سفیدکننده و آمونیاک برای تمیز کردن کف ساختمان بود!
امروزه، به لطف آزمونهای هوش دانشآموزان باهوش و با استعداد میتوانند صرف نظر از پیشینه اقتصادی و اجتماعی خود، شناسایی شده و پرورش پیدا کنند. گرچه این تصویر در دنیای واقعی آنقدرها هم ایدهآل نیست اما به هر حال، تغییرات بزرگی رخ داده است.
یکی از نشانههای موفقیت و مفید بودن آزمونهای هوش این است که این آزمونها مستمراً در حال اصلاح و کاملتر شدن هستند. برای مثال ملاحظات فرهنگی و قومیتی، منجر به ایجاد گرایشی در تعریف و سنجش هوش به نام "هوش چندگانه" شد که توسط هاوارد گاردنر معرفی شده است. آزمون گاردنر نه تنها هوش کلامی و ریاضی بلکه هوشهای موسیقایی، فنی، حرکتی، و اجتماعی را نیز میسنجد.
همچنین روانشناس دیگری به نام رابرت استرنبرگ، تئوری جدید را به نام "هوش سه عاملی" پیشنهاد کرده است که در آن هوش را به سه بخش تحلیلی، خلاق و عملی تقسیم میکند. آلفرد بینه، توجه زیادی به مفهوم "هوش عملی" که توسط استرنبرگ، معرفی شده بود داشت. بر اساس دیدگاه او، هوش عملی در آزمونهای هوش سنتی، سنجیده نمیشود اما همین قابلیت در زندگی واقعی و به خصوص در مشاغل بسیار مورد استفاده انسان قرار میگیرد. استرنبرگ معتقد بود که هوش عملی میزان موفقیت فرد در زندگی شغلی آینده او را پیش بینی میکند. او با همکاری هیات علمی دانشگاه، پروژهای به نام پروژه "رنگین کمان" را به راه انداخته است که در 15 دانشگاه در سطح ملی در آزمون SAT مقیاسهایی را برای سنجش هوش خلاق و هوش عملی نیز گنجاندهاند. نتایج این پروژه نشان میدهد که آزمون SAT جدید موفقیت تحصیلی و شغلی دانشجویان را به مراتب بهتر از آزمون سابق، نشان میدهد. برای مثال تاثیر پشینیه قومی/ نژادی که در آزمون SAT سابق بر نمرات ریاضی و کلامی تاثیر گذار بود در آزمون جدید از طریق لحاظ کردن هوش خلاق و عملی جبران میشود.
مشخص نیست که نتایج تحقیقات جدید منجر به ایجاد تغییرات جدی در نحوه برگزاری آزمونهای ورودی دانشگاهها در آمریکا و جهان شود با این حال، تعداد هر چه بیشتری از مراکز آموزشی امروزه دامنه سنجش هوش را در آزمونهای ورودی خود افزایش داده اند و مهارتها و تواناییهای بیشتری را در نظر میگیرند. همچنین روشهای تدریس نیز از بابت لحاظ نمودن جوانب مختلف هوش، تنوع بیشتری یافتهاند خصوصا تکنیکهای یادگیری مشارکتی که بر اساس دیدگاههای دکتر روانشناس، الیوت ارونسون توسعه یافتهاند، بر این اساس بنا شدهاند که موفقیت در مدرسه به استفاده از تعداد زیادی از مهارتهای ذهنی و عملی دانش آموزان وابسته است، به ویژه مهارتهای ارتباط اجتماعی آنان.