مجله شبکه / حمیدرضا تائبی
اگر به تحولات و دستاوردهای یک دهه اخیر دنیای فناوری نگاهی داشته باشید، به خوبی مشاهده میکنید که فناوری هیچگاه دچار رکود نشده و همواره در مسیر پر شتاب خود در حرکت بوده است. بهطوری که به ما این توانایی را داده است تا به شکل بیسابقهای با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم، کارهای خود را با هوشمندی و بدون محدودیت مکانی انجام دهیم، تلفنهای همراه خود را به راحتی در جیبمان قرار داده و جابهجا کنیم و به این شکل طیف گستردهای از کارهایی که تحقق آنها تا پیش از این امکانپذیر نبود را انجام دهیم. در تمام این مدت هوش مصنوعی نیز تا حدی تکامل یافته است. در حالی که ما بهطور روزانه از فناوریهای رایج استفاده میکنیم، اما باید به این نکته توجه داشته باشیم که ممکن است در آینده با تهدیداتی از سوی این فناوریها روبرو شویم. احساسی به ما میگوید، از هم اکنون باید نگران تهدیدات آینده باشیم.
حتا بیل گیتس، فردی که در زمینه ارائه ایدههای نوین در حوزه فناوری پیشگام و خلاق است، بر ما بانگ برآورده که هوش مصنوعی در آینده تهدید بزرگی برای ما خواهد بود. او تنها نیست، استفان هاوکینگ یکی از بزرگترین متفکران زمان ما نیز دیدگاه مشابهی در این زمینه دارد. با اینحال، اختلاف نظرهایی وجود دارد. یکی از سوالات مطرح شده در نشست Web Summit که در دوبلین ایرلند برگزار شد، این بود: هوش مصنوعی چگونه ما را تهدید میکند؟
سناریو اول، هوش مصنوعی به آرامی در کنار ما خواهد بود
هوش مصنوعی به آرامی در حال احاطه کردن زندگی مدرن ما است. فیلمهای هالیودی به ما میگویند، روباتها یک تهدید هستند. بهطوری که در نهایت قیام خواهند کرد و تمامی این کره خاکی را از آن خود خواهند کرد. در آن روزگار انسانها به مثابه یک کالای مازاد شناخته خواهند شد که روباتها به آنها نیاز خواهند داشت. روباتها قیام خواهند کرد و همه ما را خواهند کشت. این تفکری است که توسط فرهنگ عامه پذیرفته شده است..
این تفکر به ما اعلام میدارد که تهدید هوش مصنوعی صرفا متوجه انسانها است. ما در حال جنگ خواهیم بود و از وسایل مفیدی که در اختیار ما قرار دارد حتا محیط زیست طبیعی استفاده خواهیم کرد. ما در یک مسابقه خشونتآمیز خواهیم بود. درست همانند حیوانات، مبارزهای را برای بقا و زنده ماندن آغاز خواهیم کرد. این دیدگاه به معنای آن است که جنگهای امروزی به تاریخ خواهند پیوست و جنگ تنها بر سر بقا خواهد بود. آیا معنای این روایت این خواهد بود که این اتفاق در آینده رخ خواهد داد؟ هیچکس از این موضوع اطلاع ندارد. اما بسیاری از مردم بر مبنای فرضیههای مختلف بر این باور هستند که این رخداد اجتنابناپذیر خواهد بود.
سناریو دوم، تکینگی هوش مصنوعی تهدیدی برای بشریت
بسیاری از نظریههای پیرامون قیام ماشینها بر مبنای ایده تکینگی فناوری استوار شدهاند. فرضیهای که میگوید، فناوری همچنان مسیر پیشرفت را پشت سر خواهد گذاشت. به گونهای که سرانجام هوش مصنوعی به ظرفیتی فراتر از هوش انسانی دست پیدا خواهد کرد. به اعتقاد بسیاری، زمانی که این مهم به واقعیت تبدیل شود، آنگاه باعث به وجود آمدن زنجیرهای از حوادث خواهد شد که به سرعت باعث نابودی نژاد بشر خواهد شد. این هدیهای است که هوش مصنوعی برای انسانها به ارمغان خواهد آورد. اولین بار واژه تکینگی در سال 1958 میلادی توسط ریاضیدان معروف جان فون نویمان مورد استفاده قرار گرفت. در ادامه ونور وینچ نویسنده داستانهای علمی و تخیلی واژه تکینگی را مورد استفاده قرار داد و اینگونه استدلال کرد که هوش مصنوعی میتواند باعث به وجود آمدن تکینگی شود.
تکینگی توصیف کننده رویدادی است که در تاریخ بشریت اتفاق خواهد افتاد، اما موجودیت آن ادامهدار نخواهد بود. اجازه دهید به دهه 50 میلادی باز گردیم، زمانی که تحقیق پیرامون هوش مصنوعی تازه آغاز شده بود. در آن زمان این دیدگاه وجود داشت که هوش مصنوعی برای دو دهه به حیات خود ادامه خواهد داد. اما دانشمندان پیچیدگی این پروژه را دست کم گرفته بودند و ما دیدیم که در دهه 70 میلادی تازه این مفهوم مورد توجه همگان قرار گرفت. در دهه 80 میلادی ژاپن اعلام کرد علاقهمند است روی پروژه نسل پنجم کامپیوترها کار کند. اما در اواخر دهه 80 میلادی این پروژه با شکست روبرو شد و نتوانست به وعدههای خود جامع عمل بپوشاند. این شکست باعث شد رویکرد محافظانهتری در مورد چگونگی دستیابی به حقیقت هوش مصنوعی اتخاذ شود. در حالی که بسیاری از پژوهشگران هنوز بر این باور هستند که هوش مصنوعی این پتانسیل را دارد تا به سطح یکسانی از هوش انسانی دست پیدا کند، در مقابل منتقدانی نیز وجود دارند که به این رویکرد با دید منفی از خود واکنش نشان میدهند.
سناریو سوم، شناخت درست جهان امروزی
اگر روباتها این شانس را داشته باشند تا همه ما را نابود کنند، در ابتدا هوش مصنوعی آنها باید جهان ما را درک کند و این دستاورد هنوز محقق نشده است. روندی بروکس در وبلاگ "بازنگری در روباتها" میگوید: «برای آنکه هوش مصنوعی بتواند با موفقیت ما را درک کند، به ویژه آنکه به موقعیت دلخواه خود دست پیدا کند، به درک مستقیمی از جهان ما نیاز دارد. هوش مصنوعی به دست و پا یا دیگر ابزارهایی نیاز درد تا توانایی کنترل کردن ما را داشته باشد و برای آنکه توانایی فریب دادن انسانها را داشته باشد باید درک عمیقی از انسانها به دست آورد.
هر کدام از این مفروضات به نوآوریهای بسیار پیچیدهای نیاز دارند. به طوری که فرود آوردن یک هواپیما روی یک درخت سادهتر از اینکار خواهد بود. اینکار به تفکرات عمیق و کار سخت هزاران دانشمند و مهندس و به احتمال زیاد به قرنها زمان نیاز خواهد داشت. اگر به اخبار پیرامون خود نگاه کنیم، آگاه میشویم که ماشینهای فناورانه ما حتی یک درک ابتدایی از جهان پیرامون خود ندارند. ما هنوز نتوانستهایم این چنین ماشینهایی را تولید کنیم. حال چگونه انتظار داریم این ماشینها به سرعت بتوانند ما را درک کنند؟»
سناریو چهارم، پیشبینیها و مقیاس زمانی
استوارت آرمسترانگ و کج سوتالا از موسسه تحقیقاتی هوش ماشینی در این ارتباط گفتهاند: « ما در حال پیشبینی هوش مصنوعی یا عدم پیشبینی درست این فناوری هستیم. اما تحلیل ما روی 95 پیشبینی که در خلال دهه 50 میلادی تا به امروز انجام شده است، نشان میدهد که نه تنها هیچگونه تغییری در صحت پیشبینیها توسط متخصصان و افراد عامه به وجود نیامده است بلکه به ما نشان داده است که این پیشبینیها ظرف 15 تا 25 سال آینده به واقعیت تبدیل خواهند شد و هوش مصنوعی هم طراز با هوش انسانی خواهد شد. این تحلیل نشان میدهد که ما بیش از آنچه فکر میکنیم به دستاوردهای هوش مصنوعی نزدیک شدهایم، هر چند در ظاهر هوش مصنوعی اینگونه نشان نمیدهد. سال گذشته بهطور عینی مشاهده کردیم که یک برنامه نرمافزاری موفق شد نزدیک به 33 درصد همانند قضات انسانی حکم صادر کند. البته این حرف به معنای آن نیست که گام بعدی ما جنگ با ماشینها خواهد بود یا در آینده نزدیک آنها همطراز با ما خواهند شد، بلکه به معنای آن است که تهدید قدرت مهارنشدنی هوش مصنوعی در حال نزدیک شدن به ما است.