توپولوژی یکی از زمینههای مهم ریاضیات است که از پیشرفت مفاهیمی از هندسی و نظریه مجموعهها مانند فضا، بعد، اشکال، تبدیلات و... بوجود آمده است. از جنبه تاریخی توپولوژی در سال ۱۸۴۷ از سوی لیستنگ، یکی از شاگردان گاوس، معرفی شد. نام دیگری که در آغاز بسط توپولوژی به این موضوع اطلاق میشد، آنالیز موقعیت (Analysis Situs) بود.
توپولوژی دارای زیرشاخههای زیادی است. بنیادیترین و قدیمیترین زیرشاخه، توپولوژی نقطه-مجموعه است که بنیادهای توپولوژی بر آن بنا شده است و به مطالعه در زمینههای فشردگی، پیوستگی و همبندی میپردازد. توپولوژی جبری نیز یکی دیگر از زیرشاخههای توپولوژی است که سعی در محاسبه درجه همبندی دارد. همچنین زیرشاخههایی مانند توپولوژی هندسی، توپولوژی گراف و توپولوژی ابعاد پایین نیز وجود دارند.
توپولوژی مطالعه ریاضیاتی روی خصوصیاتی است که در طی تغییر شکلها، ضربه خوردنها و کشیده شدن اشیاء، به طور ثابت حفظ میشوند (البته عمل پاره کردن مجاز نمیباشد). یک دایره به لحاظ توپولوژیکی همارز با یک بیضی میباشد که میتواند در داخل آن با کشیده شدن تغییر شکل یابد و یک کره با یک سطح بیضیوار همارز است (یعنی یک منحنی بسته تک بعدی و بدون هیچ محل تقاطع که میتواند در فضای دو بعدی جای گیرد)، مجموعه تمام وضعیتهای ممکن برای عقربههای ساعتشمار و دقیقهشمار با هم، به لحاظ توپولوژیکی با چنبره همارز است (یعنی یک سطح دوبعدی که میتواند در داخل فضای سه بعدی جای گیرد) و مجموعه تمام وضعیتهای ممکن برای عقربههای ساعتشمار، دقیقهشمار و ثانیهشمار با هم، به لحاظ توپولوژی با یک شیء سه بعدی همارز میباشد.
توپولوژی با منحنیها، سطوح و سایر اشیاء در صفحه و فضای سه بعدی مطرح گردید. یکی از ایدههای اصلی در توپولوژی این است که اشیاء فضایی مثل دایرهها و کرهها در نوع خود میتوانند به عنوان اشیاء محسوب شوند و علم اشیاء ارتباطی با چگونگی نمایش یافتن یا جای گرفتن آنها در فضا ندارد.
توپولوژی با مطالعه مواردی چون اشیاء فضایی از قبیل منحنیها، سطوح، فضایی که ما آن را جهان مینامیم، پیوستار فضا زمان با نسبیت عمومی، فراکتالها، گرهها، چند شکلیها (اشیایی هستند که برخی خصوصیات فضایی اصلی آنها مشابه با جهان ما میباشد)، فضاهای مرحلهای که در فیزیک با آنها مواجه میشویم (مثل فضای وضعیتهای قرار گرفتن عقربهها در ساعت)، گروههای متقارن همچون مجموعه شیوههای چرخاندن یک رأس و غیره در ارتباط است.
توپولوژی برای جدا سازی اتصال ذاتی اشیاء و در عین حال کنار گذاشتن ساختار جزء به جزء آنها قابل استفاده میباشد. اشیاء توپولوژیکی اغلب به صورت رسمی به عنوان فضاهای توپولوژیکی تعریف میشوند. اگر دو شیء دارای خصوصیات توپولوژیکی مشابه باشند، گفته میشود که آنها هم ریخت هستند. البته اگر دقیق تر بگوییم، خصوصیاتی که با کشیدن یا کج کردن یک شیء تخریب نمیشوند، در واقع خصوصیاتی هستند که به واسطه همسانگری حفظ میشوند نه به واسطهٔ هم ریختی؛ همسانگری با کج کردن اشیاء دیگر در ارتباط است در حالیکه همریختی، خصیصه ذاتی است.
حدود سال ۱۹۰۰، پوانکاره معیاری از توپولوژی را تحت عنوان هوموتوپی (Homotopy) طراحی کرد. به طور خاص دو شیء ریاضیاتی زمانی هوموتوپیک خوانده میشوند که یکی از آنها بتواند به طور پیوسته به شکلی مشابه شکل دیگری تغییر یابد.
توپولوژِی با مطالعاتی که در زمینه پرسشهایی که در هندسه مطرح بود، آغاز شد. مسئله ۷ پل کانیگزبرگ اویلر جز اولین نتایج توپولوژیک بود. نمونه رابطه توپولوژیکی، فرمول اویلر است در مورد چندوجهیها که تعداد رئوس (v) منهای تعداد خطوط یا لبهها (e) باضافه تعداد سطوح (f) همیشه برابر است با ۲ است.(v - e + f =۲)
فرمول اویلر در سال ۱۷۵۲ منتشر شد ولی ۶۳ سال بعد در سال ۱۸۱۳ ریاضیدان سویسی بنام لیولیر اثبات کرد که فرمول اویلر برای چندوجهیهای سوراخدار صحیح نیست و فرمول کامل چنین است: v – e + f = ۲g، که g تعداد سوراخها است.
۵۲ سال بعد از لیولیر، در سال ۱۸۶۵، موبیوس نوار خود را معرفی کرد که فقط یک رویه دارد و از نواری بدست میآید که قبل از چسباندن دو سرش به یکدیگر، یک سر را ۱۸۰درجه بچرخانیم و بعد بچسبانیم. ۱۷ سال بعد در سال ۱۸۸۲ ریاضیدان آلمانی فلیکس کلاین بطری معروف به «بطری کلاین» را معرفی کرد که درون و برون آن از هم متمایز نیستند و بعبارتی دیگر حجم آن صفر است. توپولوژی مدرن وابسته به ایدهٔ تئوری مجموعههای کانتر میباشد که در اواخر قرن ۱۹ مطرح شد.
مجموعه X به همراه گردایه T از زیرمجموعههای X را یک فضای توپولوژیکی گویند هر گاه: مجموعههای تهی و X، عضو T باشند. اجتماع هر گردایه از مجموعههای عضو T در T قرار دارد. اشتراک هر دو مجموعه عضو T در T قرار دارد. مجموعه T را یک توپولوژی روی X میگوییم. همچنین اعضای T مجموعههای باز در X و متتم آنها مجموعههای بسته در X هستند. اعضای X را نقاط مینامیم. برای یک مجموعه مانند X توپولوژیهای متعددی میتوان تعریف کرد (حداقل دو توپولوژی گسسته و ناگسسته را میتوانیم روی X تعریف کنیم). حال فرض کنید T۱ و T۲ دو توپولوژی روی X هستند. اگر هر عضو T۱، عضوی از T۲ نیز باشد آنگاه میگوییم T۲ ظریفتر از T۱ است. در این صورت اثباتی که برای وجود یک مجموعه باز معین ارائه میدهیم در مورد توپولوژی ظریفتر هم برقرار است.
توابع پیوسته: فرض میکنیم (X,T) و (Y,U) دو فضای توپولوژیک دلخواه باشند: تابع در نقطه x واقع در X را پیوسته گوییم، هرگاه به ازای هر مجموعه باز شامل f(x) مانند BY، مجموعه بازی مانند BX شامل x وجود داشته باشد به طوری که f[BX] زیر مجموعه BY باشد. مثال: R یک فضای توپولوژیکی است و مجموعههای باز در آن بازههای باز هستند. به طور کلی فضای اقلیدسی Rn یک فضای توپولوژیکی است و مجموعههای باز در آن گویهای باز هستند.
چند قضیه توپولوژی: هر بازه بسته با طول متناهی در Rn فشردهاست. و معکوس تصویر پیوسته یک فضای فشرده، فشردهاست.
قضیه تیخونوف: حاصلضرب فضاهای فشرده، یک فضای فشردهاست. زیر مجموعه فشرده یک فضای هاسدورف، بستهاست. هر فضای متری هاسدورف است. به همین ترتیب میگوییم تابع در مجموعهٔ A واقع در X پیوستهاست رد صورتی که در تمام نقاط A پیوسته باشد.
قضیه: تابع در X پیوستهاست اگر و تنها اگر به ازای هر زیر مجموعه باز در Y مانند BY، مجموعهیf[BY] − ۱ زیر مجموعه باز X باشد. به طور خلاصه: فرض کنید X و Y دو فضای توپولوژیکی هستند. یک تابع بین X و Y را پیوسته میگوییم اگر تصویر معکوس هر مجموعه باز در X یک مجموعه باز در Y باشد. در واقع نشان میدهیم که هیچ شکستگی یا انفصال در تابع وجود ندارد.