ریاضیدانان با استعداد در غرب اکنون فرصت آن را یافته اند تا مثل بازیگران سرشناس سینمای هالیوود و ورزشکاران نامی و پول ساز، درآمدهای کلان داشته باشند.
این تحول، که برخلاف تصوری است که اغلب از وضعیت معیشتی یک متخصص رشته ریاضی انتظار می رفته است، از آنجا ناشی شده که صندوق های سرمایه گذاری خصوصی و بانک های غربی اقدام به استخدام این نوع استعدادها کرده اند و از آنها به عنوان دلال بورس استفاده می کنند.
ورود رو به افزایش این گروه از ریاضیدانان به عرصه بازارهای مالی که به "آنالیست های کمیت" یا "کوآنت ها" (Quants)، معروف شده اند، باعث بحث و جدل هایی در دنیای مالی غرب شده است. در حالی که عده ای پیوستن این افراد به بازارهای مالی را نکته ای مثبت ارزیابی می کنند، بسیاری نیز این گروه از دلالان ریاضیدان را مسبب بروز بحران نقدینگی در بانک های و موسسات مالی بریتانیا در تابستان امسال می دانند.
ویلیام هوپر، فارغ التحصیل رشته ریاضی در لندن، یکی از این ریاضیدانان با استعداد است. او می گوید: "مدل ریاضی که من برای معامله ارزهای خارجی در بازار بورس طراحی کرده ام به یک دستگاه پول چاپ کن تبدیل شده؛ هم برای من و هم برای بانکی که برای آن کار می کنم." آقای هوپر حاضر نیست میزان دقیق درآمدش را افشا کند اما همانطور که در خانه لوکس خود در محله مرفه نشین "همپستد" لندن نشسته است و از گیلاس شرابش می نوشد، می گوید که حدود بیست درصد از درآمد حاصل از هر مدل ریاضی، نصیب "دلالان آلگوریتم" (کوآنت ها)، می شود.
به گفته این ریاضیدان، دلالان ریاضیدان معمولا سالیانه بین ده تا بیست میلیون دلار برای بانک یا موسسه مالی کارفرمای خود درآمد ایجاد می کنند و "آنالیست هایی که اهل ریسک هستند حتی درآمد بیشتری هم دارند."
نگاهی به فهرست خرید آقای هوپر بطری های گرانقیمت شامپاین، آثار هنری و لوازم الکترونیکی پیشرفته هر گونه شک و شبهه در مورد تفاوت زندگی این افراد با تصور ما از نابغه های خجالتی را از میان می برد؛ نابغه های خجالتی که حل آلگوریتم های پیچیده را به زندگی اجتماعی ترجیح می دهند.
اجتماعی بودن این نابغه ها مزیت مهمی دارد، مزیتی که در واقع از عوامل مهم موفق بودن آنها در دنیای تجارت تلقی می شود. "متیو هال"، مشاور استخدام، می گوید دلالان ریاضیدان باید بتوانند با همکاران خود در بانک ها و موسسات مالی که مهارت چندانی در این رشته از علوم ندارند، ارتباط کاری برقرار کنند و اجتماعی بودن آنها به این امر کمک زیادی می کند.
البته در این حوزه خاص برای نابغه های انزواگرا هم کار وجود دارد. برخی صندوق های سرمایه گذاری خصوصی صرفا خواهان قدرت تفکر و آنالیز پردازش نشده این افراد هستند.
این موضوع را وقتی متوجه شدم که با یکی از این موسسات تماس گرفتم و از تلفن چی پرسیدم چطور می توانم با یکی از "کوآنت ها"ی آنها مصاحبه کنم. پاسخی که او داد خیلی جالب بود. او گفت مصاحبه با آنالیست های ریاضیدان این موسسه تقریبا نشدنی است نه تنها به خاطر حساسیت تجاری که در این زمینه وجود دارد بلکه همچنین به این دلیل که اغلب آنها "اوتیستیک" هستند.
افراد اوتیستیک دچار نوعی اختلال روانی هستند که باعث قطع ارتباط آنها با دیگران، درکشان از تعاملات اجتماعی و نهایتا منزوی شدن آنها می شود. شمار قابل توجهی از افراد اوتیستیک دارای توانایی های خارق العاده و به اصطلاح نبوغ هستند.
رییس یک صندوق سرمایه گذاری خصوصی دیگر می گوید: "در دنیای امروزی بازار خوبی برای مهارت های اجتماعی وجود دارد اما ما لزوما به دنبال چنین مهارت هایی نیستیم؛ ما فقط می خواهیم افراد باهوش و به شدت به تحقیق علاقه مند باشند."
"کوآنت های مشکل آفرین"
دلالان ریاضیدان نقش مهمی در ایجاد ابزار پیچیده مالی داشته اند؛ ابزاری که هر چه پیچیده تر می شوند و تعداد کمی از مردم واقعا آنها را درک می کنند.
به علاوه گفته می شود که کوآنت ها به مدل های ریاضی مشابه متکی هستند و به همین دلیل وقتی یکی از صندوق های سرمایه گذاری تصمیم می گیرد که یک مدل ریاضی را کنار بگذارد بسیاری دیگر از صندوق ها هم از آن پیروی کنند.
وقتی مدل های ریاضی کوآنت ها با مشکل روبرو و متضرر می شود بانک ها پولی ندارند که به بقیه بانک ها قرض بدهند.
خیلی ها بر این باورند که بحران نقدینگی کنونی در بانک های بریتانیا از همین جا ناشی شده است.
اما پرفسور ویلیام پرودین از دانشگاه امپریال لندن بر این عقیده است که دلالان ریاضیدان در این ماجرا تقریبا بیگناهند: "مقامات ارشد بانک ها و موسسات مالی در ارتباط با ریسک در معاملات تصمیم می گیرند و مسئول هستند."
در مقابل، پل ویلمات که با خلق یک وبسایت، این فرصت را برای کوآنت ها ایجاد کرده تا مسائل ریاضی را به بحث و بررسی بگذارند و به طور شبانه روزی سخنرانی در این باره را تماشا کنند، معتقد است که این متخصصان ریاضی را می توان برای بروز بحران نقدینگی بازارهای مالی سرزنش کرد.
وی ادعا می کند که کوآنت ها حساب کرده اند که اگر به خاطر دنبال کردن یک استراتژی کارفرمای خود را متضرر کنند، اخراج خواهند شد اما اگر استراتژی آنها مشابه دیگر کوآنت ها باشد، شخصا مقصر شناخته نخواهند شد.
بنا به گفته آقای ویلمات یک مشکل دیگر این است که ریاضیدانانی که در محیط دانشگاهی آموزش دیده اند با مدل سازی منطبق با اصول فیزیکی و نه بازارهای مالی غیرقابل پیش بینی آشنا هستند.
استفاده از مدل های ریاضی شاید توام با قمار باشد اما به گفته پرفسور پرودین کنار گذاشتن دلالان ریاضی نیز خطاست.
وی می گوید مصرف کنندگان عادی از قدرت ابتکار دلالان ریاضی بهره برده اند: "کوآنت ها به موسسات مالی این توانایی را داده اند تا با بهره وری بالایی فعالیت کنند."
این وضعیت باعث شده تا در عمل شرکت های نسبتا کوچکتر بتوانند در بخش خدمات مالی با موسسات بزرگتر رقابت کنند و وام های ارزان تر در بازار ارائه شود.