این یادداشت بخشی از یادداشت های سخنرانی در كنفرانس آموزش مهندسی در دانشگاه صنعتی شریف است
در سال های جنگ دوم جهانی فیزیكدانان در امریكا و اروپا در اندیشه ساختن بمب اتمی بودند در آن سوی اقیانوس اطلس دانشمندانی به روزولت نامه نوشتند و خبر امكان تهیه سلاحی را به او دادند كه با آن می توان تكلیف جنگ را یكسره كرد، اما به قول هایزنبرگ اگر اینشتین نظریه نسبیت را كشف نكرده بود شاید شخص دیگری و احتمالاپوانكاره یا لورنتس دیر یا زود آن را كشف می كردند
اخلاق چیست؟ اخلاق به مجموعه یی از قواعد عمل اطلاق می شود كه رعایت آنها الزام قانونی ندارد اما حسن شمرده می شود. رعایت نكردنش هم گرچه مستوجب بازخواست و مجازات نیست سرزنش و شاید پشیمانی و شرمساری در پی دارد. به عبارت دیگر اخلاق در جایی پدید می آید كه شر و گناه وجود دارد و باید میان خیر و شر یكی را برگزید. با توجه به این معنی اخلاق مقام آزادی فردی و شخصی است و در طرح آن اختیار و آزادی به عنوان اصل پذیرفته شده است. تعریف یا وصف اخلاق را به اعتبار دیگر می توان مجموعه قواعد و دستورالعمل هایی دانست كه هم راهنمای عمل است و هم ملاك حكم درباره آن. بی آنكه این حكم رسمیت و ضمانت اجرا داشته باشد.
در جهان قدیم در مورد حرفه ها و مشاغل جز در پزشكی دستورالعمل اخلاقی سراغ نداریم و اگر دستورالعملی بوده رعایت آنها غالبا الزام قانونی داشته است. فی المثل كم فروشی و استفاده از مواد و مصالح بد در تولید و صنعت و عرضه كردن كالاو خدمت بد و بیجا به جای خوب و مناسب، خلاف اخلاق است اما مجازاتش صرف عذاب وجدان نیست، بلكه از جهت دینی و قانونی نیز گناه و خلاف و گاهی جرم مستوجب مجازات های بزرگ تلقی می شود. حتی علم و شغل پزشكی هم كه از قدیم قواعد اخلاق داشته است اكنون بسیاری از قواعدش در زمره قوانین حقوقی و جزایی درآمده است و اگر پزشك از آنها تخلف كند مورد مواخذه نظام پزشكی یا تعقیب قضایی قرار می گیرد.
در كار مهندسی هم مثل دیگر كارها و مشاغل دستورالعمل هایی هست كه اگر به درستی اجرا نشود كارفرما كوتاهی كننده را بازخواست می كند و اگر كارفرما و مهندس هر دو با هم قصور یا تقصیر كرده باشند (و این تبانی تخلف دوم از دستور اخلاق است) مرجع دیگری هست كه اگر از این تخلف و تبانی خبردار شود بازخواست می كند. پس مهندس یا درست و دقیق كار می كند كه وظیفه شغلی و علمی خود را انجام داده است یا مسامحه كار است كه در این صورت مورد بازخواست قرار می گیرد. تا اینجا دستورالعمل های اخلاق مهندسی غالبا قواعد حقوقی است. گویی در دنیای علم تكنولوژیك و مهندسی، اخلاق و حقوق به هم می رسند یا چندان به هم نزدیكند كه مرز آنها را به آسانی نمی توان تشخیص داد.
ولی باید پرسید پس چرا در زمان ما اندیشه اخلاق مهندسی پیش آمده است. آیا اخلاق مهندسی برای این طرح شده است كه مهندسان تكلیف اخلاقی خود را نمی دانند و ادا نمی كنند. مگر در كار مهندسی بی اخلاقی رواج و شیوع پیدا كرده است كه به اخلاق مهندسی باید متوسل شد. عصر ما عصر بی اخلاقی است. اما این بی اخلاقی اختصاص به قلمرو مهندسی ندارد الااینكه چون عصر بی اخلاقی و عصر مهندسی یكی شده است در كار مهندسی هم كه با دقت ریاضی صورت می گیرد و بی اخلاقی در آن گران تر تمام می شود، قهرا كسانی نگران بی اخلاقی شده اند. ولی این بی اخلاقی بی اخلاقی مهندسان نیست بلكه بی اخلاقی منتشر در هوای جهان و شاید بی اخلاقی نظمی است كه مهندسان در درون آن و به پیروی از آن كار می كنند و متاسفانه هوای بی اخلاقی در جهان توسعه نیافته سنگین تر است. این نظم را با وعظ و اندرز و درس اخلاق نمی توان اخلاقی كرد. هرچند كه شاید میل به اخلاقی كردن كار جهان و دعوت مردمان و از جمله مهندسان به اخلاق و رعایت قواعد اخلاقی نشانه زنده بودن نیروی اخلاق و امید به آینده اخلاقی باشد و كسی كه در جست وجو و تحقیق است كه بداند اخلاق مهندسی چیست به این آموزگاران اخلاق احترام می گذارد و اگر اهل فلسفه باشد، سعی می كند كه از اخلاق مهندسی چیزی دریابد و یاد بگیرد.
مشكل این است كه آیا تكنیك جدید وسیله و ابزاری است كه در هر زمان می توانسته است پدید آید و همه همیشه می توانسته اند و می توانند آن را هرطور كه بخواهند برای رسیدن به هر مقصودی به كار برند. مفید و موثر بودن تكنولوژی در زندگی جای چون و چرا ندارد. در این هم كه تكنیك های قدیم ابزاری برای رسیدن به مقاصد معین بوده اند و تكنولوژی جدید نیز كاربرد دارد چون و چرا نمی كنیم. اما تكنیك جدید صرفا وسیله یی در اختیار ما نیست بلكه زندگی ما به آن بسته شده و با آن نظم یافته است. خور و خواب و نشست و برخاست و كار و تفریح و مدرسه و اداره و دانشگاه و بازار و معاملات و مناسبات زمان ما با تكنیك میزان می شود و ما تا زمانی كه جهان مان دگرگون نشود نه می خواهیم و نه می توانیم این بستگی را تغییر دهیم. این گفته كه تكنیك وسیله است و نباید در راه ویرانی و تباهی به كار رود و از آن باید برای خیر و صلاح دیگران استفاده كرد سخن خوب آرامبخشی است اما به سخن آرامبخش دل نباید خوش كرد زیرا وقتی بیماری ناشناخته باشد پناه بردن به داروی آرامبخش شاید خطرناك باشد زیرا خطر را می پوشاند. به نظر می رسد كه ما گاهی نه صرفا در سیاست بلكه در نظر نیز مسائل بزرگ و كوچك را با هم خلط می كنیم و بزرگ را كوچك و كوچك را بزرگ می انگاریم. در همه كار و به طریق اولی در كار دانش و تكنیك اصل باید این باشد كه مسائل در جای خود قرار گیرد و معلوم باشد كه در هر زمان چه كارهایی مقدم است.
نخستین درس اخلاق در قلمرو علم و تكنولوژی و سیاست باید این باشد كه اصحاب علم و فناوری ناتوانی ها و توانایی های خود را بشناسند و با امكان های زمان و جهانی كه در آن به سر می برند، آشنا باشند. مشكل را سهل نینگارند و محال و ممكن را با هم اشتباه نكنند. اختیار و آزادی آدمی نیز بستگی به این آگاهی ها و خودآگاهی ها دارد. كسانی كه به اخلاق مهندسی می اندیشند قاعدتا باید به خودآگاهی در جهان تكنیك رسیده باشند و نسبت خود و مردم زمان خود را با تكنیك بدانند. طرح اخلاق مهندسی با درك این نسبت ممكن می شود. آیا ما به این نسبت تاكنون اندیشیده ایم؟ درست است كه اخلاق در زمره مشهورات و مسلمات است و معمولادرباره عمل اخلاقی فكر و حكم نمی كنند اما بنای اخلاق را بر اساس مشهورات نمی توان قرار داد.
اخلاق مهندسی هم ابتدا و پیش از آنكه تدوین تفصیلی پیدا كند و قواعد مسلم و مشهور داشته باشد باید بر مبانی و اصولی تاسیس شود و سپس احكام آن تدوین یابد و مقبولیت پیدا كند. ما به كم مشهور پذیرفته ایم كه تكنیك وسیله و ابزار است اما درباره این حكم كمتر فكر كرده ایم و از این حیث قابل ملامت هم نیستیم زیرا اولااشیای تكنیك را به كار می بریم و مصرف می كنیم. ثانیا اگر تكنولوژی را وسیله ندانیم باید آن را بیرون از قدرت و اختیار خود بدانیم و این برای بشری كه خود را نه مظهر قدرت بلكه موضوع علم و عمل و عین قدرت می داند حكمی نامطلوب و شاید غیرقابل تحمل باشد. ولی هر حكم نامطلوبی نادرست نیست. درست است كه ما می خواهیم تكنولوژی و هر چیز دیگر را در اختیار داشته باشیم اما به صرف خواستن، تكنولوژی در اختیار و در ید قدرت ما قرار نمی گیرد.
تكنولوژی جدید كاربرد دارد اما در جهان ما چنان نیست كه اشیای تكنیك درست مثل وسایل دنیای قدیم و قبل از تجدد، همه برای كاربرد معین و رفع نیاز خاص پدید آمده باشد. جهان تكنیك جدید از نظم و قانونی مستقل از روانشناسی ما پیروی می كند كه خوب است ما نیز آن نظم و قانون را كه با نظم حرفه یی دنیای قدیم به كلی تفاوت دارد، بشناسیم. شاید كنار آمدن با سیر تكنیك و دمسازی با روح آن مقدمه یی باشد برای اینكه تكنیك هم اندكی حرف و سخن و اندرز و خواهش ما را بشنود. خلاصه بگویم تكنیك صرف وسیله نیست و گاهی چرخ آن بر وفق آرزو و مصلحت ما نمی چرخد. باید قانون این گردش را شناخت و با آن از در گفت وگو درآمد. در این صورت شاید بتوان طرح اخلاق مهندسی را درانداخت. به عبارت دیگر فهم معنی اخلاق مهندسی باید مسبوق به تفكر تكنیك و درك ذات آن باشد. در سال های جنگ دوم جهانی فیزیكدانان در امریكا و اروپا (مخصوصا آلمان) در اندیشه ساختن بمب اتمی بودند و چنان كه هایزنبرگ حكایت می كند آن را وسیله یی برای پایان دادن به جنگ می دانستند. در آن سوی اقیانوس اطلس دانشمندانی كه به روزولت نامه نوشتند و خبر امكان تهیه سلاحی را به او دادند كه با آن می توان تكلیف جنگ را یكسره كرد، پس از هیروشیما پریشان و پشیمان شدند.
كشف علمی و حتی اختراع و ساختن وسایل تكنیك به اقتضای پیشرفت پژوهش صورت می گیرد. مسائل علم را دانشمندان جعل نمی كنند بلكه آن را می یابند و اگر یافتند از كنار آن نمی توانند رد شوند. به قول هایزنبرگ اگر اینشتین نظریه نسبیت را كشف نكرده بود شاید شخص دیگری و احتمالاپوانكاره یا لورنتس دیر یا زود آن را كشف می كردند. «اگر هان شكافت اورانیوم را كشف نكرده بود شاید فرمن یا ژولیو چند سالی بعد به آن دست می یافتند. شخص پیشرو جز انجام دادن وظیفه یی كه به عهده دارد كاری نمی كند...» او همچنین از قول كارل فریدریش آورده است كه «گالوانی و ولتا كوچك ترین تصوری از تحولات بعدی مهندسی برق نداشتند و نمی توان از بابت استفاده های درست یا نادرستی كه از تحولات بعدی شده است ایشان را مسوول دانست». معهذا این سودا یا اندیشه كه علم را می توان به راهی برد كه یكسره در خدمت تامین صلاح و مصالح آدمی باشد نه فقط وجود دارد بلكه چون خوشایند طبع ما است به آسانی آن را می پذیریم هرچند كه حتی یك مورد را نتوانیم نشان دهیم كه عاملی از خارج مسیر علم را تغییر داده باشد. در این باب اختلاف و بحث به جایی نمی رسد. هركس می گوید علم و تكنولوژی را می توان به راهی كه اخلاق حكم می كند، آورد و آن را در عین حال وسیله رفاه مادی و كمال معنوی قرار داد باید حسن نیت او را ستود و از او خواست كه خود تا می تواند ادای این وظیفه بزرگ را به عهده بگیرد نه اینكه فرمان بدهد كه دیگران و دیگرانی كه احتمالاخود را عاجز می دانند علم و تكنولوژی را منقاد دستورالعمل های خاص كنند.
علمی كه طبیعت را تصرف می كند هم ویرانگر است، هم سازنده. این تمنا كه علم و تكنولوژی صرفا صلاح اندیش و آبادگر باشد تمنای خوبی است (و بازمانده سودای بهشت زمینی قرن هیجدهم اروپاست) اما محال به نظر می رسد. معهذا از اخلاق مهندسی نباید روگرداند. اگر این اخلاق بتواند پیشرفت های علم و تكنولوژی را از چشم انداز آینده و در نسبتی كه با حوادث و پیشامدهای دیگر پیدا می كند در نظر آورد حداقل پیوندی میان اخلاق و علم پدید می آورد. اكنون اگر از ما بپرسند كه آیا به درستی می دانیم كه چه می خواهیم بشویم و در چه عالمی دوست داریم زندگی كنیم شاید پاسخی روشن نداشته باشیم. یكی از موجه ترین پاسخ ها همان است كه آن اقتصاددان آلمان در نوشته یی به نام كوچك زیباست عنوان كرد كوچك زیباست. اما چرا كسی به سخن او گوش نكرد و به سوی زیبای كوچك یا كوچك زیبا نرفت.
آیا همه اینها نشان آن نیست كه تكنیك نه اینكه از نصیحت خوشش نیاید اصلاگوش نصیحت نیوش ندارد. پس بهتر است آدمی به خود بازگردد و به فكر خویش باشد و به جایگاه و آینده خود در نسبت با تكنیك فكر كند و توقع نداشته باشد كه جهان به میل و تمنای او سر فرودآورد اگر در شرایط كنونی آموزگاران اخلاق مهندسی نمی توانند تصویری از گردش چرخ جهانی طراحی كنند و به همكاران شان بیاموزند كه در مواقع خاص چگونه به نتایج و آثار خوب و بد كارهایشان را پیش بینی كنند و در مورد آنها تصمیم بگیرند باید آموزش های خود را كمال ببخشند. آموختن مشهورات اخلاق خوب است اما كار جهان با آن به صلاح نمی آید.
اخلاق مهندسی در قدم اول باید بتواند خوی تواضع در مخاطبانش پدید آورد یا اگر این خوی وجود دارد آن را راسخ تر كند. اخلاق مهندسی باید مهندسان را متذكر سازد كه در عالم كنونی كارشان، دگرگون ساز نظم زندگی است و این گاهی مفید و سازنده است و گاهی مضر و ویرانگر. پس خوب است كه ملتفت آثار و نتایج كار خود باشند. همین تذكر و خودآگاهی جان را صفا می دهد و حتی در بهبود كار علمی- تكنیكی اثر می گذارد آدمی بسیار خودبین و مغرور شده است. اخلاق باید بتواند این خودبینی و خودرایی را كه با جان آدمی درآمیخته است درمان كند. آیا اخلاق مهندسی می تواند پادزهر بلای جانفرسای خودبینی و غرور باشد.