در فصل پانزدهم کتاب "مباحث و موضوعات مدیریت بازاریابی با نگرش بازار ایران" که در حال حاضر چاپ چهارم آن در دسترس علاقهمندان و همراهان قرار دارد به موضوع "ارتباط مؤثر با مشتریان از طریق بستهبندی و رنگ مناسب" پرداخته شده است.
روانشناسی رنگ یکی از جالبترین و در عین حال بحث برانگیزترین جوانب بازاریابی است که نقش مهمی در متقاعدسازی مشتری برای خرید دارد.دلیل این امر این است که امروزه اکثر مکالمات مربوط به رنگ و متقاعدسازی مشتری، شامل شواهد حدسی و گمانهزنی است. علاوه بر این، بعضی از بازاریابان اطلاعات اغراقآمیزی دربارهی "رنگ و ذهن" به منظور گمراه کردن به مشتری میدهند. ما به منظور حذف این نوع طرز فکر و برخورداری از عامل واقعاً "جذاب" رفتار انسانی، میخواهیم مجموعهای از قابل اعتمادترین تحقیقات در زمینهی تئوری رنگ و فرایند متقاعدسازی مشتری را مورد بررسی قرار دهیم.
مفاهیم نادرست در باب روانشناسی رنگ
چرا با وجود اینکه موضوع روانشناسی رنگ بسیار بحث برانگیز است، اما اطلاعات حقیقیِ بسیار کمی برای حمایت از آن وجود دارد؟
طبق تحقیقات انجام شده، عواملی مانند تمایلات شخصی، تجربه، نحوه ی تربیت، و تفاوت فرهنگی، محیط و غیره بر تاثیر رنگ ها بر روی ما، موثر است. درنتیجه این نظر که رنگ زرد و بنفش احساسات افراد را برمی انگیزانند تقریبا درست است.
اطلاعات نادرست و بی روحی که روانشناسی رنگ را تنها در چند جمله خلاصه می کند، شرایط را بدتر می کند، برخی از این عبارت ها در ذیل آمده است:
- از لحاظ روانشناسی رنگ زرد شادترین رنگ موجود است.
- شخصیت کارتونی گرین لنترن (Green Lantern) از رنگ زرد میترسید.
- 75 درصد از مدادهایی که در امریکا به فروش می رسد به رنگ زرد هستند.
حالا زمان آن است که به بررسی تحقیقاتی مبنی بر نقش مهم رنگ در متقاعدسازی مشتری بپردازیم.
اهمیت رنگ در برند
برند یکی از مهم ترین مباحث در زمینه مفهوم رنگ است و بسیاری از تحقیقات در این زمینه نادرست هستند.
تلاشهای فراوانی جهت طبقهبندی واکنش مصرفکننده به رنگهای مختلف انجام شده است. اما حقیقت امر این است که رنگ به تجارب شخصی افراد بسیار وابسته است و انتقال احساس و برداشت خاص از یک رنگ به صورت جهانی دشوار است. اما الگوهای پیامی بسیاری در مفهوم رنگ وجود دارد. به عنوان مثال رنگها نقش حیاتی در خرید و برند، بازی میکنند.
محققان بر اساس مقاله ای با عنوان " تاثیر رنگ در بازاریابی" یافته اند که بالغ بر 90درصد قضاوت هایی که از سوی مصرف کنندگان درباره محصولات می شود، تنها بر اساس رنگ است. (انتخاب نوع رنگ هم به محصول بستگی دارد.) با توجه به نقش مهم رنگ در برند، نتایج حاصل شده از یک مطالعه با عنوان " تاثیرات متقابل رنگ" نشان می دهد که رابطه بین رنگ و برند بر پایه تناسب درکِ رنگی است که در برند خاصی استفاده می شود. ( به عبارت دیگر آیا رنگ با آنچه که فروخته می شود "تناسب" دارد یا نه)
مطالعهای با عنوان "قرمزِ هیجان انگیز و آبی رقابتی" نیز تاثیر رنگ بر خرید را بر اساس چگونگی اثرگذاری مفهوم برند، تایید میکند. این بدان معنا است که رنگ باعث می شود مصرف کننده درباره "وبژگی" برند، قضاوت کند. (اگر موتورهای هارلی دیویدسان، حس خوب و قدرتمندی را به موتورسوار نمی دادند، دیگر چه کسی می خواست آنها را بخرد؟)
برخی دیگر از مطالعات نشان میدهند که مغز ما برندهای قابل شناسایی را ترجیح می دهد که باعث می شود رنگ اهمیت ویژه ای در ویژگی برند داشته باشد.حتی پیشنهاد شده که کسبوکارهای نوپا رنگی را برای لوگو انتخاب کنند که آنها را از سایر رقیبان خود متمایز سازد. (مثلا اگر کلیه رقیبان از رنگ آبی در برند خود در زمینه کسب و کارتان استفاده می کنند، شما رنگ بنفش را انتخاب کنید.)
بر اساس مطالعات محققان، زمانی که وقت انتخاب "صحیح ترین" رنگ می رسد، پیش بینی واکنش مصرف کننده به رنگ انتخابی که با محصول در تناسب باشد، بسیار مهم تر از خود رنگ است. بنابراین اگر مالکان کمپانی هارلی-دیویدسن (Harley-Davidson-migna.ir) می خواهند محصولی را تولید کنند که در مشتریان احساس قدرت کنند، باید پیش بینی کنند که محصولاتی با رنگ صورتی هرگز به فروش نخواهد رسید.
جنیفر آکر، استاد دانشگاه استنفورد، مطالعاتی را در زمینهی وسعت ویژگی برند انجام داده و پنج اصلی را که نقش مهمی در شخصیت برند بازی میکند مورد بررسی قرار داده است. مطالعات دیگر نشان داده که واقعاً بین استفاده از رنگی خاص و برداشت مصرفکننده از ویژگی برند رابطه وجود دارد.
هر رنگ با ویژگی خاصی در ارتباط است. ( مثلاً رنگ قهوه ای با خشونت، بنفش با فرهیختگی، و رنگ قرمز با هیجان در ارتباط است). اما نکته قابل توجه در اکثر مطالعات دانشگاهی درباره رنگ و بازاریابی این است که به جای پرداختن به رنگ های کلیشه ای و مربوطه معمول، رنگ انتخابی تان باید با ویژگی دلخواهِ برندتان، تناسب داشته باشد.
به نادرست بودن این مفهوم کلی که رنگ سبز به معنی آرامش است توجه کنید. در صورت داشتن چنین عقیده ای از موضوع اصلی دور می مانیم؛ گاهی از رنگ سبز برای برندهای مربوط به امور زیست محیطی مانند Timberland’s G.R.E.E.N standard, استفاده می شود، اما رنگ سبز گاهی اوقات جنبه مالی را هم مانند mint.com ( سرویس مدیریتی امورمالی شخصی در آمریکا) در برمی گیرد.
این موضوع دربارهی سایر رنگها هم صدق میکند، مثلاً رنگ قهوهای در یک حوزه به معنی خشونت و در جایی دیگر نشاندهندهی صمیمت و احساس میزبانی (مانند مراسم شکرگزاری) و یا اشتهاآور ( مانند آگهی تبلیغاتی شکلات) است.
اما این نکته را به خاطر داشته باشید که زمینه کاری شما مهم ترین نقش را بازی می کند. احساس و تصویر ذهنی که برند شما در متقاعد کردن مصرف کننده می گذارد، بسیار مهم است. رنگ انتخابی حتما باید با برند متناسب باشد.
یکی از بهترین مطالعات در این زمینه توسط جو هالوک انجام شده است. وی در مطالعه خود رنگ های موردعلاقه زن و مرد را مورد بررسی قرار داده است.
رنگهای مورد علاقه ی زنان و مردان
شایان ذکر است که محیط زندگی فردـ خصوصا مفاهیم فرهنگی نقش خیلی مهمی در علاقمندی افراد به رنگ های خاصی دارد. مثلا مقاله ای در مجلهی Smithsonian توضیح میدهد که چگونه آبی به رنگی برای پسرها و صورتی به رنگ دخترها تبدیل شده است.
مهم ترین نکته ی قابل توجه علاقه ی هر دو جنس مرد و زن به رنگ آبی است. اما درباره رنگ بنفش هیچ شباهتی باهم ندارند. رنگ بنفش در صدر لیست رنگ های مورد علاقه ی خانم ها است. در رابطه با درک رنگ، مردان رنگ های تند را ترجیح می دهند، درصورتی که زنان رنگ های ملایم تری را دوست دارند. بهتر است برای طراحی لوگوی خود این اطلاعات را در ذهن داشته باشید. چرا که در جذب مصرف کنندگان تأثیر به سزایی دارد.
هماهنگی رنگ ها و نرخ تبدیل
اخیرا انتخاب "بهترین" رنگ برای نرخ تبدیل در وب سایت ها به موضوع بسیار محبوبی تبدیل شده است. این وبسایت ها با توجه به این نکته که هیچ رنگی، بهترین رنگ برای نرخ تبدیل نیست، توانسته اند پیشرفت خوبی در این زمینه داشته باشند.
براساس قانون روان شناسی تحت عنوان "اثر جداسازی" (the Isolation Effect)، احتمال یادآوری آیتمی که "مانند انگشت شست نسبت به سایر انگشتان متمایز باشد، بیشتر است". تحقیقات به وضوح نشان می دهد زمانی که یک آیتم نسبت به آیتم های اطرافش برجسته تر است، افراد بیشتر به آن توجه کرده و آن را به خاطر میسپارند.
مطالعاتی تحت عنوان "پاسخ زیباشناختی به ترکیب رنگ" و "ترجیحات مصرف کننده درباره ی ترکیب رنگ" نشان می دهد در حالی که اکثریت مصرف کنندگان الگوهای رنگی با ته رنگ های مشابه را ترجیح می دهند، اما پالت هایی با رنگ های بسیار متضاد را می پسندند.
این عبارت از نظر هماهنگی رنگ به معنی ایجاد یک ساختار بصری متشکل از پایه رنگ های مشابه و متضاد کردن آنها با رنگ های مکمل تند است. از رنگ های ثانویه نیز می توانید استفاده کنید.
ممکن است پس از خواندن این مطلب احساس کنید یک دکوراتور داخلی هستید، اما درک درست این اطلاعات در درک نوسانات و بهینه سازی نرخ تبدیل از اهمیت بالایی برخوردار است.
در مثال زیر تغییر رنگِ کادر باعث افزایش نرخ تبدیل شد:
زمانی که رنگ باکس را از سبز به قرمز تغییر دادند، نرخ تبدیل 21 درصد افزایش یافت. اما این بدان معنا نیست که رنگ قرمز دارای قدرت جادویی است و مردم را جذب می کند. بیشتر که به عکس توجه کنید متوجه می شوید که رنگ سبز با قسمت های دیگر صفحه هماهنگی بیشتری دارد. رنگ قرمز (که مکمل سبز است) تضاد بصری چشمگیری را به وجود آورده است.
چرا قهوه "موکا" دوست داریم اما از رنگ "قهوه ای" متنفریم?
اگرچه روشهای درک رنگهای مختلف، متفاوت است، اما نام خود رنگها هم در علاقهی ما به آنها بیتأثیر نیست.در یک مطالعه از افراد خواستند تا محصولات را بر اساس نامهای رنگی مختلفی ارزیابی کنند. نامهای "شیک" بیشتر مورد استقبال افراد قرار گرفتند. به عنوان مثال، برند موکا از رنگش که قهوهای بود، طرفداران بیشتری داشت. در صورتی که محققان رنگ های یکسانی را به آنها نشان داده بودند.
این تحقیق در طیف متنوعی از محصولات انجام گرفت و نتیجه ی همه ی آنها یکسان بود. به چشم مصرف کنندگان برندهایی که رنگی نوشته شده بودند جذاب تر بود. ثابت شده که هرچه نام رنگ ها غیرمعمول تر و منحصربه فردتر باشد، نیت خرید مصرف کننده را بیشتر می کند. مثلا پاستیل هایی با نام "رازماتا" (Razzmatazz) فروش بیشتری از پاستیل هایی با نام "زرد لیمویی" داشتند. این موضوع درباره محصولات غیرغذایی هم صدق می کند.
پس به خاطر داشته باشید که انتخاب رنگ هم به اندازهی انتخاب نام برند از اهمیت ویژهای در جلب توجه مصرفکننده دارد