فيلسوفان و مربيان تعليم و تربيت در مورد رابطهٔ حرکت و يادگيرى مطالب و موضوعاتى مطرح نمودهاند. از جمله ارسطو که مدعى است روح انسان بهوسيلهٔ دو عامل حس و ذهن و حدوث حرکت مکانى مشخص مىشود و يا 'اسپينوزا - Spinoza' گفته است 'بدن را پرورش دهيد تا کارهاى زيادى انجام دهد، اين امر به شما کمک خواهد کرد تا ذهن خود را کمال بخشيد و به حد عقلانى انديشه نائل شويد.' در ميان انديشمندان رشد شناختي، پياژه نيز در اين مورد مطالعات گستردهاى دارد. در مورد تأثير حرکت در يادگيرى و يا رابطهٔ بين يادگيرى و حرکت چهار تئورى مشهور وجود دارد که عبارتند از: 'تئورى ويژوموتور - Visomotor- Theory - گتمن - Getman' ، 'تئورى ادراکى - حرکتى - Perceptual -motor Theory - کپهارت - Kephart' ، 'تئورى موويژنى - Movigenic Theory - بارش - Barsch' و 'تئورى تشکل نظام عصبى - The patterning Theory of nevrological organization - از دمن و دلاکاتو - Doman and Delacato' .
تئورى ديد حرکتى گتمن
گتمن در سال ۱۹۶۵ الگوئى از رشد نظام حرکتى و رابطهٔ متقابل آن با يادگيرى را بر اساس اين فرضيه که مهارتهاى ادراکى را مىتوان از طريق کارورزى رشد داد ابداع نمود وى که يک ديدسنج بود مفهوم ديد را از معناى ظاهرى آن متمايز نمود و آن را به معنى نوعى توانمندى که انسان از طريق يادگيرى بهدست مىآورد قابل مقايسه با مفهوم ادراک دانست. بر اساس الگوى ارائه شده توسط گتمن مراحل رشدى خاصى وجود دارد که عملکرد کودک را بر اساس آن مىتوان مشاهده نمود اين مراحل به همديگر وابسته هستند و هر مرحله پايهاى براى مراحل بعدى است. اين مراحل به همديگر وابسته هستند و هر مرحله پايهاى براى مراحل بعدى است. اين مراحل همانند هرم سلسله مراتب انگيزش آبراهام مازلو از يک سلسله مراتب برخوردار است و ورود به هر سطح از يادگيرى مستلزم يادگرفتن مرحلهٔ قبل است.
مراحل الگوى گتمن
۱. دستگاه يا نظام پاسخ فطرى - کودک زندگى خود را با اين نظام آغاز مىکند. اين نظام که کودک آن را در لحظهٔ تولد با خود به همراه مىآورد آغاز تمام يادگيرىها است. اگر در لحظهٔ تولد انسان سالم باشد در يادگيرى بعدى موفق خواهد بود اين واکنشهاى ذاتى يا پاسخهاى فطرى عبارتند از: بازتاب تونيک گردن که يک حالت اساسى يا نقطهٔ شروعى در حرکت کودک است (TNR)، بازتاب از جا پريدن، بازتاب نور، بازتاب چنگ زدن، بازتاب دو سويه به معنى اقدام به حرکت و برگشتن، بازتاب ايست - چرخشى (Stato - Kinetic) به معنى آرامش و دقت يا آمادگى براى عمل و بازتاب ميوتاتيک (Myotatic) که به آگاهى بدن به وضعيت خود مربوط مىشود.
۲. نظام حرکتى کلى (عام) - اين نظام شامل خزيدن، راه رفتن، دويدن، پريدن، جست زدن و لىلى کردن است و يادگيرى اين مهارتها و کسب تجربه در آنها به هماهنگى منجر مىشود.
۳. سطح سوم که نظام حرکتى خاص ناميده مىشود ترکيبى ماهرانه از دو سطح قبلى است و مهارتهاى هماهنگى دست و چشم، هماهنگى بين دو دست، ارتباط دست و پا و ارتباط ميان صدا با حالتهاى گوناگون چهره را شامل مىشود و مستلزم مهارتهاى دو سطح قبلى است.
۴. نظام حرکتى چشم در سطح بعدى قرار دارد و بيش از هر چيزى با حرکتها و هماهنگى چشم سر و کار دارد اين سطح مهارتهاى زير را شامل مىشود.
- تثبت به معنى ثابت نگهداشتن چشم و خيره شدن به روى هدفى خاص.
- حرکت سريع چشم از نقطهاى به نقطهٔ ديگر.
- تعقيب با چشم به معنى دنبال کردن هدف متحرکى با هر دو چشم.
- گردش چشم به معنى حرکت آزادانهٔ چشمها در همهٔ جهات.
۵. نظام گفتارى - حرکتى - مهارتهائى را که اين نظام شامل آنها مىشود عبارتند از: ورور کردن، گفتار کامل يا گفتار نو. گتمن بهعنوان يک ديدسنج بر اين باور است که مهارت در نظام گفتار - حرکتى بستگى به نظامهاى بينائى و چشمى کارآمد و بىنقص دارد.
۶. نظام تجسمى در سطح بعدى الگوى گتمن قرار دارد. تمام نظام يا دستگاههاى قبلى به اين نظام مرتبط مىشود، گتمن دو نمونه از نظام تجسمى را عنوان مىکند اول؛ تجسم بىدرنگ که بدان وسيله آدمى با احساس يک چيز مىتواند آن را در مقابل چشمان خود مجسم نمايد، دوم؛ تجسم گذشته و آينده است که با آن فرد قادر مىشود تجربههاى پيشين خود را در ذهن زنده کند و يا رويدادهاى آينده را در نظر آورد.
بعد از اين مراحل يا نظامها دو سطح ادراک و شناخت پيش مىآيد، تمام تجربيات، مهارتها و نظامهائى که بهوسيلهٔ سطوح يا رديفهاى قبلى فراهم مىآيند باعث ادراک مىگردند. بر اساس اين مدل، ديد يا ادراک نتيجه مستقيم يادگيرى کامل در سطوح قبلى است و بهعبارت ديگر مراحل ششگانهٔ الگوى گتمن بهنظر وى پيشنياز ادراک مىباشد. سطح ادراک سطحى است که منجر به مرحلهٔ بعدى يعنى شناخت مىشود يعنى مجموعهاى از ادراک باعث ايجاد شناخت مىشود و بالاتر از آن مفاهيم انتزاعي، استدلال، تعميم و ... قرار دارند که مجموعاً باعث رشد فکرى آدمى مىشود.
تئورى ادراکى - حرکتى کپهارت
موضوعى که در نظريهٔ کپهارت مورد توجه مىباشد پيوند ميان ادراک و حرکت است اين پيوند عبارت است از توانائى کودک در ترکيب اطلاعات حرکتى کسب شده براى اطلاعات ادراکي. اين پيوند ميان اطلاعات ادراکى با اطلاعات حرکتى تا بدان اندازه نزديک برقرار مىشود که معنى واحدى مىيابند، کپهارت معتقد است که اصولاً کل هر رفتار، حرکتى است و پيشنيازهاى لازم براى هر رفتار را واکنشهاى عضلانى و حرکتى تشکيل مىدهد براى مثال هنگام کشيدن يک دايره، جدا کردن آن قسمتى که بهنظر مىآيد حرکتى است از آنچه که بهنظر مىرسد بخش ادراکى است ناممکن است از اينرو تجربههاى يادگيرى را بايد طبق فرآيند کلى ادراکى - حرکتى تدارک ديد. جستوخيزهاى کودکانه و بازىهاى آنها مىتواند در کسب تجربههاى يادگيرى مورد استفادهٔ مربيان قرار گيرد.