یحیی تابش. استاد دانشگاه صنعتی شریف،
استاد مدعو در دانشگاه استنفورد
1- اگر بخواهم صادقانه بگویم، زمانی که «مریم میرزاخانی» در المپیاد به موفقیت رسید، من حدس میزدم که وی آینده درخشانی خواهد داشت و منتظر پیشرفتهای سریع او بودم. خانم «مریم میرزاخانی» دانشجوی برجستهای بود که استعدادهایش در زمینه ریاضی از همان زمان دانشآموزی، آشکار بود. وی در دوره دانشآموزی دو مرتبه (زمانی که دانشآموز سال سوم و چهارم دبیرستان بود، یعنی سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴) بهعنوان عضو تیم المپیاد ریاضی کشور ما، در مسابقههای بینالمللی المپیاد شرکت کرد. او اولینبار سال ۱۹۹۴ در المپیاد جهانی ریاضی که در هنگکنگ برگزار شد، شرکت کرد که با ۴۱ امتیاز از ۴۲ امتیاز کل، مدال طلای جهان را گرفت. المپیاد جهانی ریاضی سال بعد (یعنی ۱۹۹۵) در کانادا برگزار شد که وی با کسب ۴۲ امتیاز از ۴۲، با رتبه اول، طلای جهان را به دست آورد، یعنی وی در این دوره حداکثر امتیاز ممکن را کسب کرد و نفر اول در سطح جهان شد. سپس وارد دوره کارشناسی ریاضی دانشگاه صنعتی شریف شد.
«میرزاخانی» دوره کارشناسی را در عرض سهسال در دانشگاه صنعتیشریف به پایان رساند. البته وی در این مدت بسیار عمیق کار کرد و درسهای بسیار پیشرفتهای را که برای مقاطع بالاتر ارایه میشد، گذراند و به همین دلیل از یک زمینه و پایه ریاضی بسیار قوی برخوردار شد. نکته مهمی که در اینجا مایلم به آن اشاره کنم این است که خانم «میرزاخانی» از همان زمان دانشجوییشان، در دورههای المپیاد تدریس یا برای طراحی سوالهای المپیاد با ما همکاری میکرد. من از همانجا میدیدم که او چه ذهن خلاقی دارد و برای پردازش یک ایده و رسیدن به جواب نهایی، چقدر خلاقیت دارد. خانم «میرزاخانی» پس از فارغالتحصیلشدن از دانشگاه شریف، برای ادامه تحصیلات در مقطع تحصیلات تکمیلی به دانشگاه معتبر هاروارد در آمریکا رفت. وی در آنجا خیلی خوب درخشید، در هاروارد پس از گذشت چندماه به او پیشنهاد کردند لازم نیست درسی را بگذرانید و میتوانید تز دکترا را شروع کنید. البته با اینهمه وی درسهای پیشرفته را هم در آنجا گذراند و در نهایت تز دکترایش را شروع کرد.
2- موضوع تز وی بسیار پیچیده و پیشرفته بود که من اگر بخواهم ساده و خلاصه بگویم، موضوع تز وی را «هندسه» معرفی میکنم، البته هندسه به معنای پیشرفته و امروزی آن. استاد راهنمای وی هم یک ریاضیدان برجسته دانشگاه هاروارد به نام «کورتیس مکمولن» بود، («مکمولن» هم ریاضیدان بسیار برجستهای است که در سال 1998 مدال فیلدز را دریافت کرده است). زمینه تز دکترای خانم «میرزاخانی»، تغییرات روی سطوح ریمانی یعنی بررسی تغییر و تحولات رویههای ریمانی است. سطوح ریمانی، فضاهای موهومی و مختلط است که مسطح نیست و خمیدگیهایی دارد. این شاخه از ریاضیات، شاخهای مجرد است که در فضاهای معمولی و فضاهایی که برای ما شناخته شده است، جا نمیگیرد بلکه در ابعاد بالاتر مطرح میشود. خانم «میرزاخانی» در تز دکترای خود، مقداری درباره دینامیک سطوح ریمانی پژوهش کرد که کارهای معتبر و اساسیای محسوب میشود.
3- مبحث رویههای ریمانی، مبحث بسیار مهمی در ریاضیات است زیرا در بسیاری از شاخههای مهم دیگر ریاضیات مانند هندسه جبری، توپولوژی جبری، هندسه دیفرانسیل، آنالیز مختلط و نظریه اعداد کاربرد دارد. در واقع این شاخه از ریاضیات، مبنا و پایهای برای زمینههای مختلف ریاضیات پیشرفته محسوب میشود. البته کاربردهای این زمینه از ریاضیات، منحصر به خود ریاضیات نیست و کاربردهای بسیار وسیعی پیدا کرده است، هماکنون این شاخه از ریاضیات در دیگر شاخههای علوم محض مانند فیزیک نیز کاربردهای وسیعی پیدا کرده است که امروزه از آنها بسیار استفاده میکنند که نشاندهنده تاثیر بسیار زیاد اینگونه پژوهشها و اهمیت و ارزشمندی آنهاست. هرچند زمینه اصلی کارها و پژوهشهای خانم «میرزاخانی» در حوزه ریاضیات محض است، اما در تاریخ ریاضیات بارها دیدهایم که مباحث مجرد با گذشت زمان، کاربردهای بسیاری پیدا کردند و علوم پایه مانند فیزیک، مهندسی یا دیگر دانشهای کاربردی از نتایج آن پژوهشهای محض بسیار استفاده کردهاند. البته نتیجه پژوهشهای او هماکنون نیز در فیزیک کاربردهایی دارد، اما مهمتر از آن اینکه این پژوهشها، وسیله بسیار مهمی برای توسعه خود ریاضیات است زیرا پژوهشهای وی درباره تحول سطوح ریمانی کار بسیار عمیقی است که به روشنترشدن زمینههای کار، هم در خود ریاضیات و هم در دیگر حوزههای علوم و مهندسی کمک میکند. خانم «مریم میرزاخانی» علاوه بر تز دکترا، فعالیتهای پژوهشی پیشرفته دیگری هم داشته و مسالههای پیچیده و دشوار دیگری را نیز حل کرده است که بسیار تاثیرگذار هستند ولی متاسفانه نمیتوان آنها را به زبان ساده بیان کرد.
4- به هر تقدیر نمیتوان منکر شد که خانم «میرزاخانی» و امثال ایشان، استعدادهای بسیار برجستهای هستند و بدون این استعدادها قطعا به چنین جایگاهی نمیرسیدند. اما نکته حایز اهمیتی که مایلم در اینجا به آن اشاره کنم این است که آن استعدادها در نهاد خودشان نهفته بود و کسی از وجود آنها باخبر نبود ولی محیط باید شرایطی را فراهم کند که استعدادهای ذاتی هر فردی شکوفا شود. به نظر من المپیادهای ریاضی، مسیری بود که توانست استعدادهای این افراد را شکوفا کند. شاید این المپیاد بود که باعث شد این افراد استعدادهای خودشان را بشناسند و ترغیب شوند که در رشته ریاضی تحصیل کنند. علاوه بر این، من با جرات میگویم نظام آموزشیای که در دانشگاه صنعتی شریف در جریان است، باعث شده جوانان و دانشجویان ما به چنین رشد خوبی برسند. ما در برنامههای آموزشیمان انعطافپذیریهای بسیاری پدید آوردهایم و متناسب با سطح آمادگی و استعدادهای دانشجویان، در برنامه آموزشی این دانشگاه تغییراتی دادهایم. با توجه به همین انعطافپذیریها بود که دانشجویان ما توانستند اینقدر رشد کنند، به بیان دیگر، برنامه آموزشی ما متناسب با سطح تحصیلی دانشجویان، متغیر است. به عنوان مثال، ما برای دانشجویان مستعدمان، درسهای پیشرفتهتر از درسهای عادیمان ارایه میدهیم و درسهای مقاطع بالاتر را جانشین درسهای عادی میکنیم، مثلا خانم «میرزاخانی» سهسال در دانشگاه شریف در مقطع لیسانس تحصیل کرد، اما درسهای دوره دکترا را هم گذراند. ما با برنامه انعطافپذیرمان، فرصتهای شکوفایی استعدادها را برای دانشجویان فراهم میآوریم. محیطی که ما فراهم کردیم، به اینها مجال داد که استعدادهایشان شکوفا شود. شاید به همین دلیل بود چندماه پس از آنکه خانم «میرزاخانی» به هاروارد رفت، به او گفتند تو آمادگیاش را داری که تز دکترا را شروع کنی. البته باز هم تاکید میکنم خمیرمایه اصلی را خود دانشجویان ما دارند و ما هم سعی میکنیم با فراهمکردن محیط مناسب، زمینه را برای پرورش این استعدادها مساعد کنیم. بدونتردید برنامههای آموزشی ما چه قبل از دانشگاه و چه در دوره کارشناسی، نیازمند انعطاف و تنوع است تا به شکوفایی استعدادها کمک کند.