در روزگاری که فناوری و هوش مصنوعی با شتابی بیسابقه در حال بازتعریف زندگی روزمره ما هستند، جای تعجب نیست اگر این تحولات به نهادهای آموزشی از جمله دانشگاهها نیز رسوخ کرده باشند. دانشگاه، که قرار بود محل تبلور اندیشه و خلاقیت باشد، امروز بیش از پیش با چالشهایی مواجه است که هویت سنتی آن را به پرسش میکشد. استاد و دانشجو، دو رکن اصلی این نهاد، بهنظر میرسد در حاشیه این تحولات قرار گرفتهاند، و آن عنصر انسانی که روزگاری به علم معنا میداد، کمرنگتر شده است.
دکتر نعمتالله فاضلی در سخنرانی خود با عنوان «هوش مصنوعی و سواد دانشگاهی در ایران» که در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۴۰۴ در دانشگاه علم و فرهنگ ایراد شد، بهدرستی به این مسئله اشاره کرد (۱). او معتقد است: «سیطره تکنولوژی و هوش مصنوعی دارد شکلگیری هویتهای دانشگاهی را دچار بحران میکند.» فاضلی هشدار داد که با گسترش سلطه فناوری، فرآیندهای تولید و یادگیری علم در معرض نوعی «انسانزدایی» قرار گرفتهاند. از نظر او، این وضعیت تنها یک تغییر تکنیکی نیست، بلکه ابعاد عمیق فرهنگی و اجتماعی دارد.
او همچنین به آنچه «نیمههای تاریک سلطه تکنولوژی» خواند، پرداخت: کاهش تمرکز، سطحیشدن یادگیری، و از میان رفتن پشتکار ذهنی. این موارد، اگرچه شاید در ابتدا چندان محسوس نباشند، در بلندمدت میتوانند به افت کیفی تجربه آموزشی منجر شوند.
این سخنان، اگرچه هشداردهندهاند، اما میتوانند نقطه شروعی برای بازاندیشی در نقش دانشگاه در عصر دیجیتال باشند. در چنین شرایطی، پرسش اصلی این است: چگونه میتوان میان فرصتهای فناوری و نیاز به حفظ عمق انسانی آموزش تعادل برقرار کرد؟
در این مسیر، چند پیشنهاد برای مواجهه فعال و مسئولانه با این وضعیت ارائه میشود:
۱. تقویت سواد دیجیتال و رسانهای
دانشگاهها باید آموزشهای منسجم در زمینه سواد هوش مصنوعی، فناوریهای نوین و سواد رسانهای را در برنامههای خود بگنجانند. هدف این است که دانشجویان و اساتید تنها مصرفکننده فناوری نباشند، بلکه با دیدی انتقادی و تحلیلی از آن بهره ببرند.
۲. توسعه تفکر انتقادی و پژوهشهای میانرشتهای
آموزش حفظمحور دیگر پاسخگوی نیازهای امروز نیست. باید به دانشجویان آموزش داد که چگونه مسئلهمحور فکر کنند، سوال بپرسند، و از رویکردهای میانرشتهای برای حل مسائل پیچیده استفاده کنند.
۳. ایجاد فضای گفتوگو و نقد سازنده
گفتوگو و نقد علمی باید به بخشی جداییناپذیر از فضای دانشگاهی تبدیل شود. این مهم نه تنها مشارکت فعال دانشجویان و اساتید را در پی دارد، بلکه به بازسازی حس تعلق به یک جامعه علمی زنده کمک میکند.
۴. آموزش مهارتهای خودتنظیمی یادگیری
در دورانی که حجم اطلاعات بیشتر از ظرفیت پردازش ذهنی ماست، آشنایی با تکنیکهایی چون مدیریت زمان، اولویتبندی، تمرکز و هدفگذاری شخصی برای دانشجویان ضروری است.
۵. استفاده اخلاقی و هدفمند از تکنولوژی
لازم است اصول اخلاقی روشن و کاربردی برای استفاده از هوش مصنوعی و سایر فناوریهای نوین تدوین شود. هدف باید بهرهبرداری مسئولانه از این ابزارها باشد، بهگونهای که به رشد علمی و فکری منجر شوند، نه به وابستگی و بیتحرکی.
در نهایت، باید پذیرفت که دانشگاه دیگر همان نهاد سنتی گذشته نیست و نخواهد بود. اما این تغییر لزوماً منفی نیست؛ اگر با درک عمیق و تدبیر همراه باشد، میتوان از دل آن مدلی نو برای آموزش عالی خلق کرد. مدلی که در آن تکنولوژی نه بهعنوان تهدید، بلکه بهعنوان ابزاری در خدمت انسان و خردورزی بهکار گرفته شود.
اگر بخواهیم دانشگاه همچنان محلی برای اندیشیدن، آموختن و انسانسازی باقی بماند، باید آن را نه صرفاً بهعنوان یک محل آموزش، بلکه بهعنوان بستری برای زیستن آگاهانه و معنادار بازتعریف کنیم. دانشگاه آینده، اگر قرار است معنایی داشته باشد، باید جایی باشد که علم همچنان برای انسان و با انسان معنا پیدا کند.
پینوشت: ️
۱) نعمت الله فاضلی (۱۴۰۴). هوش مصنوعی و سواد دانشگاهی در ایران. سخنرانی در دانشگاه علم و فرهنگ، ۱۳ شهریور ۱۴۰۴.