مطالعات گسترده در حوزه تعلیم و تربیت ثابت کرده است رابطه معنا داری میان استرس و دغدغه خانوادهها با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان وجود دارد. در واقع هر چه خانوادهها احساس مسئولیت بیشتری نسبت به این موضوع نشان دهند، به همان اندازه پیشرفت تحصیلی فرزندان شان تضمین خواهد شد. مطالعات پژوهشگاه وزارت آموزش و پرورش نشان میدهد واریانس نمرات دانش آموزان، به طور انکار ناپذیری با میزان حمایت خانوادهها که بر گرفته از دغدغههای آنها است وابستگی دارد و به این ترتیب هرچه دغدغه فرهنگی خانوادهها بیشتر باشد پیشرفت و موفقیت تحصیلی فرزندان آنها بیشتر است.
با این تفاسیر باید گفت: دغدغه و استرس خانوادهها نسبت به وضعیت تحصیلی فرزند شان یک اصل بنیادین است و اگر به گونهای برنامه ریزی شود که نهاد خانواده در کنار نهاد آموزش و پرورش حرکت کند، بسیاری از آرمانهای تحصیلی محقق خواهد شد.موضوعی که توجه به آن لازم است، دلیل استرس و دغدغه والدین است که با نزدیک شدن به فصل امتحانات شدت میگیرد. بخشی از این استرس و نگرانی طبیعی است، چراکه والدین، جایگاه موفق و بهتر فرزندشان در جامعه را در گرو موفقیت تحصیلی او میدانند از این رو تمایل دارند فرزند شان از مسیر مناسب آموزش و پرورش عبور کند و آینده شغلی، حرفهای و زندگی شخصی خوبی رقم بزند.
واقعیت این است که چنین استرس و دغدغهای خوب است، اما وقتی به کمال گرایی افراطی منجر شود مخرب خواهد شد زیرا در این صورت والدین به جای بروز استرس و نگرانی سازنده، استرس مخربی به فرزند القا میکنند که در پس آن هدفی جز متمایز نشان دادن فرزند در میان اقوام و آشنایان به واسطه کسب نمرات بالا نیست.در حقیقت شیفتگی به کسب نمره 20 از سوی فرزند، جزئی از آرمانهای والدینی است که میخواهند به این واسطه در میان اطرافیان فخر فروشی کنند، غافل از اینکه این استرس منفی نه تنها به دانش آموز بلکه به کانون خانواده نیز آسیب وارد میکند.
موضوع مهم دیگر این است که استرس در تمام زوایای زندگی شخصی وجود دارد و قابل حذف شدن نیست، مضاف بر اینکه میزان مناسبی از استرس موجبات پیشرفت را فراهم میکند و در صورت وجود استرس زیاد در بخشهای مختلف زندگی، پسرفت و محدود شدن عملکرد پدیدار میشود. با گره زدن این موضوع به زندگی دانش آموزی، باید این نکته را یادآور شد که اگر قرار باشد استرس نامطلوب از دانش آموز و فضای اطراف او مهار شود و به تعادل برسد، لازم است امتحان یک پدیده نامطلوب و جدا از آموزش ترسیم نشود، بلکه باید باور داشت که ارزشیابی بخشی از آموزش و یادگیری است. این نکته مهمی است که خانوادهها باید به ذهن بسپارند و با اقدامات نادرست امتحانات و ارزشیابیها را در نظر دانش آموز، سخت جلوه ندهند.
اما این کافی نیست زیرا علاوه بر تغییرات خانواده، در رفتار ارزشیابی تحصیلی نظام تعلیم و تربیت هم باید تغییراتی ایجاد شود. (ارزشیابی توصیفی در مقایسه با ارزشیابی سنتی، به شکل معناداری از استرس دانشآموزان کاسته است) اگر از فرآیند امتحان بهعنوان فرصتی یاد شود که تمام موقعیت تحصیلی یک ساله در پناه آن باشد، بدون شک امتحانات استرس زا خواهد بود، چراکه هدفهای عالی آموزش و پرورش در حاشیه قرار گرفته و نگاه اصلی به امتحان است اما اگر امتحان جزئی از فرآیند تعلیم و تربیت در نظر گرفته شود و با برگزاری آزمونها ی دورهای نگاه اصلی به مهارتهای تعلیم و تربیت باشد بدون شک میزان استرس نیز کاهش خواهد یافت.
برای از میان برداشتن تمام این موانع باید به این مقایسه توجه داشت که خانوادههای ایرانی نسبت به خانوادههای دانش آموزان سراسر دنیا دغدغه کمتری به موفقیت تحصیلی فرزندان شان دارند یا اینکه دغدغه سازندهای ندارند در حالی که نقش آفرینی آنها بسیار مؤثر است. برای رسیدن به این نقطه باید همراهی و تعامل والدین با مدرسه تنها به جلسه اولیا و مربیان ختم نشود بلکه در محیط مدرسه فضایی فراهم شود تا حضور خانوادهها پررنگ تر شود و با یادگیری اقدامات تخصصی در راستای موفقیت تحصیلی دانش آموزان، به بهبود موقعیت تحصیلی آنها کمک شود.