روزنامه ایران، ۲۸ تیرماه ۹۶ / علیرضا شیرازینژاد
ظهر روز شنبه 24 تیرماه 96 دعا میکردم که پست اینستاگرامی پروفسور فیروز نادری در خصوص خاموش شدن چراغ زندگی یکی از نوابغ ریاضی تاریخ معاصرمان اشتباه باشد و دکتر مریم میرزاخانی بتواند استوارانه به زندگی پرثمر خود ادامه دهد، اما گویا مرگ در همسایگی حد زندگیاش قرار گرفته بود و در نهایت به همگرایی با عمرش منجر شد.
امروز دیگر نه تنها ایرانیان بلکه جهانیان با زندگی و شرح حال مختصر این دانشمند گرانمایه آشنایی دارند، میدانند او چگونه با بردباری عاشقانه و ممارست شجاعانه، مسیر علمی را پیمود و درباره مسائل جهان اندیشید و نقش یک مادر متجدد را ایفا کرد؛ پس، از تحریر سخنان تکراری پرهیز میکنم و در شرح حال وی که آزاداندیش بود و به اعتراف رئیس دانشگاه استنفورد و بسیاری از همراهان علمیاش دارای «خویی فروتنانه» بود به این دو بیت اکتفا میکنم:
به ره حرص شتابنده نکرد بر در شاه و گدا بنده نکرد
داد با این همه افتادگیم عـزّ آزادی و آزادگـیام
موضوع اصلی این سطور برمیگردد به خبری که تقریباً یک سالونیم پیش درباره عضویت دکتر مریم میرزاخانی در «گروه ریاضی انجمن فلسفه امریکا» دریافت کردم شاید هنوز هم در رسانههای ایران انعکاس نیافته باشد. اهمیت این خبر برای من شاید از مدال رنگین فیلدز ریاضی که دکتر میرزاخانی بهعنوان نخستین بانوی جهان و نخستین ایرانی مفتخر به دریافت آن شده بود، بیشتر بود. چراکه به حاشیه رفتن «فلسفه علم» بخصوص «فلسفه ریاضی» و عمومیسازی آن، کماکان تهدیدی جدی برای جامعه علمی و غیرعلمی ما محسوب میشود؛ مسألهای که به اعتراف برخی بزرگان تبعاتی مانند علمپرستی کاذب و رادیکالیزهسازی علومانسانی را ممکن است در پی داشته باشد. به قول دومولن «بدون ریاضیات نمیتوان به فلسفه دست یافت و بدون فلسفه نمیتوان به ماهیت و مضمون ریاضیات پی برد و بدون این دو نمیتوان به حقیقت رسید.» برای همین فوراً به دکتر میرزاخانی ایمیل زدم تا بتوانم در این زمینه گفتوگویی ترتیب دهم یا حتی اگر شده یادداشتی از ایشان دریافت کنم. اما ایشان با این درخواست موافقت نکرد و متن ایمیل نشان میداد هیچ نوع فعالیت رسانهای، مطلوبِخاطر این دانشمند بزرگوار نبوده است.
با وجود این، جای افسوس دارد که درباره کار علمی، نوع نگرش و روش فلسفی پروفسور میرزاخانی هیچ نوع هماندیشی یا مقاله علمی برای تبیین این امور صورت نگرفته است. توجه داشته باشیم که مرتبه «تفکر فلسفی» مریم میرزاخانی با بهرهگیری وی از مفاهیم عمیق فضاهای ماژولی، سطوح ریمانی (به جای اقلیدسی) و اعداد مختلط فراتر از منطقگرایان، شهودگرایان و صورتگرایان (فرمالیستها) قرار گرفت؛ بهطوری که توانست دست به حل مسائلی از جمله تعیین مسیر حرکت توپهای بیلیارد در سطوح چندوجهی بپردازد که ریاضیدانان جهان سالهای سال در پی حل آن بودند.
غنای اندیشه فلسفی میرزاخانی به حدی است که به قول مقالهای که روز یکشنبه در وبسایت خبری دانشگاه استنفورد امریکا قرار گرفت، میتواند در فهم چگونگی تشکیل جهان هستی و تفهیم میدانهای کوانتومی در فیزیک به یاری فیزیکدانان بیاید و نگرشهای فلسفی هستیشناسانه را تحتتأثیر خود قرار دهد.
بنابراین لازم است تا ضمن صیانت از آرا و اندیشههای این دانشمند فقید ایرانی، باب تفلسف نوگرایانه در حوزه علم را بگشاییم و از رویکرد مریم میرزاخانی در تربیت جهانبینی علمی و نقش اندیشه انتزاعی برای درک حقایق جهان و بهینهسازی ابعاد زندگی بهره جوییم. او نشان داد که سرمایههای انسانی زنان ایرانی چگونه میتوانند در حل مسائل، تنظیم مفاهیم و پردازش نظریههای علمی، نقش ایفا کنند و در عین حال با حفظ هویت فرهنگی و مادر بودن به مسیر پیشرفت در دنیای مدرن ادامه دهند.