روزنامه شرق، ۳۱ تیر ۱۳۹۶ / سید ابوالحسن مختاباد
بلبلی خوندلی خورد و گلی حاصل کرد
باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
ساعت ۱۰ صبح سهشنبه، ۱۸ جولای و هنگام دفن پیکر بانو مرحومه مریم میرزاخانی است، در آرامگاه شهر لسگتوس کالیفرنیا (نزدیک سنخوزه) که این غزل حافظ شیرینسخن در نغمه همایون با صدایی پخته و محزون خوانده میشود. میگویند حافظ، این غزل را برای مرگ فرزند پسرش سرود و اکنون در سوگ فرزند احمد میرزاخانی خوانده میشود، آنهم در دستگاهی موسیقایی که از آن به دستگاه یا موسیقی بهشتی یاد میشود. وقتی خواننده به این بیت میرسد:
قرةالعین من آن میوه دل یادش باد
که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد
آقای میرزاخانی (پدر مریم) هقهق گریهای فروخورده امانش نمیدهد و آن را برمیآورد و به چهره مینشاند. کودک چهارساله مریم میرزاخانی که در شباهت به مادرش گویی نیمه دیگر سیب است، دستمال به دست به سراغ پدربزرگ میرود. او امروز هر فردی؛ از غریبه و آشنا که گریه کرد را با دستمالی پذیرایی کرد و این البته خود بر تألم طرف مقابل و حاضران میافزود. حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفری در آرامگاه گرد آمدهاند تا به پدر، مادر، خواهر و داماد میرزاخانی تسلیت بگویند. این چهارنفر یک روز قبل در اطلاعیهای که برای جمعی محدود و گزینششده ایمیل شده بود، از آنها خواسته بودند که ساعت ۱۰ صبح در آرامگاه شهر لسگتوس و برای وداع نهایی با مریم میرزاخانی حاضر شوند. پیش از این جمعی بسیار محدودتر (شامل حدود ۳۰ نفر) به غسالخانهای در داخل شهر دعوت شده بودند تا مراسمی مختصر را برای مریم میرزاخانی شاهد باشند. نگارنده نیز جزء این جمع بود. در ورودی تالار این غسالخانه آقای میرزاخانی و دامادشان و نیز دختر دیگر و مادر مریم به انتظار ایستاده بودند. آنجا عکس مریم در گوشه سمت راست تالاری کوچک خودنمایی میکرد. مراسم با خواندن آیات سوره الرحمن شروع شد. به دنبال آن مجری آیاتی از سوره ملک و اشعاری از مولانا را به انگلیسی خواند تا نوبت به پدر مریم میرزاخانی رسید. او گفت که به یاد مریم تفألی به حافظ زد و این غزل آمد:
دست از طلب ندارم تا کام من برآید/ یا تن رسد به جانان، یا جان ز تن برآید
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر/ کز آتش درونم دود از کفن برآید
و کل غزل را میخواند. به دنبال آن دختر دیگرش پشت تریبون میآید و غزلی از مولانا را میخواند. تو گویی اینجا قلب آمریکا نیست بلکه در یکی از مساجد یا مراکز فرهنگی داخل ایران نشستهای و دو بال هویت ایرانی (قرآن و اشعاری از ادیبان کهن ایران)، بیتالغزل سخنان حاضران است. پیکر مریم را با خودرویی به آرامگاه میبرند و ساعاتی بعد و درحالیکه جمعیت با صدای بانویی، تصنیف «جان مریم» مرحوم محمد نوری را زمزمه میکنند، با پیکر مریم میرزاخانی وداع میگویند. او در کنار قبر بانو فرشته بازرگان در آرامگاهی که بخشی از آن به ایرانیان منطقه اختصاص یافته، جای گرفته است؛ مرقدی که حدود چهار ماه قبل خود برای تشییع پیکر فرشته بازرگان آمده بود. یادش گرامی باد و نامش ماندگار.