به قلم سیامک کاظمی
یکی دو سال بود که دیگر او را مثل سابق نمی دیدیم. صورت رنگ پریده، پاهایی که اندکی روی زمین می کشید و خستگی سریع جسمی و ذهنی حاکی از جفای سالیان بر ذهن و جسم مردی بود که تا گذشته ای نه چندان دور سالم و قوی می نمود. مردی با قامت استوار که تا هفتاده و چند سالگی با اسکی و تقریبا تا آخر کار با شنا مأنوس بود. (در جوانی عرض دریای مانش را شنا کرده بود.)
اما بیماری و رنجوری هم نتوانست روحیه قوی و البته ادب و مهربانی را از او بگیرد. این سرزندگی و مهربانی و فروتنی صفات بارز دکتر شفیعیها در بیست و چند سالی که ما او را در مرکز نشر دانشگاهی می دیدیم. دانسته هایش را با فروتنی در اختیار دیگران می گذاشت بی آنکه خواستار امتیازی یا سهمی در چیزی باشد. اهل گله گزاری و ذکر مصیبت درباره مشکلات شحصی نبود. همه را شاد و امیدوار میخواست و سعی می کرد به همه امید و روحیه بدهد.
شفیعیها نمونه تیپ خاصی از اهل علم و فرهنگ ایران بود که خمیره آنها را با کار و احساس مسئولیت سرشته اند و شمار آنها در میان هم نسلان او شاید بیشتر از نسلهای بعدی باشد افرادی مانند غلامحسین مصاحب، منوچهر وصال و ... در جامعه ریاضی و بسیاری کسان در میان ادبا و دانشمندان رشته های دیگر. او در همه این سالها مردی بود منضبط جدی و پیگیر در اموری که اجرای صحیح آنها را لازم یا مفید می شمرد؛ اموری که غالبا بازده مالی نداشت یا خیلی کم داشت. ویرایش کتابی به خواهش یک دوست با صرف وقت کلان، ارائه مشورت های وقتگیر به این و آن که اغلب مستلزم مراجعه به منابع مختلف در اداره یا منزل بود گاه ممکن بود برای اطلاع از تلفظ دقیق یک اسم خارجی با سفارتخانه مربوط تماس بگیرد و صرف کار در جایی همچون مرکز نشر دانشگاهی همیشه ویراستاران خود را ایثارگرانی بدون توقع مالی می پنداشته یا می خواسته است.
گمان می کنم که استاد فقید را اولین بار در کمیته تالیف و ترجمه – سَلَف مرکز نشر دانشگاهی – دیدم. به هر حال او پس از تاسیس مرکز نشر به گروه ریاضی و آمار مرکز پیوست. ویراستاران اولیه مرکز که سنگ بنای خط مشی آن را گذاشتد بر دو دسته بودند دسته اول عمدتا از سازمان ویرایش و تولید فنی دانشگاه آزاد (سابق) آمده بودند که به نحوی جزو باقیات موسسه انتشارات فرانکلین محسوب می شد. فرانکلین اولین موسسه انتشاراتی بود که ویرایش را با مفهوم جدی آن در ایران باب کرد و عده ای از اهل علم و ادب سالها به عنوان ویراستار در آنجا یا در موسسات اقماری آن کار کردند.
استادانی چون ابوالحسن نجفی، احمد سمیعی، حسن مرندی، حسین معصومی همدانی که در شکل گیریِ راه و روش مرکز نشر نقش بسیاری مهمی داشتند جزو این گروه بودند. دسته دوم استادانی از دانشگاه ها در رشته های مختلف بودند که دستی در قلم داشتند. دکتر محمدهادی شفیعیها، استاد دانشکده فنی از بهترین نمونه های این افراد بود زیرا نه تنها سوابقی در ترجمه و تالیف کتابها و جزوه های ریاضی داشت بلکه در ترجمه متون ادبی هم صاحب آثاری بود و سابقه همکاری با پروژه های مختلف انتشاراتی از جمله دایرة المعارف فارسی مصاحب داشت. به علاوه زبان های روسی، فرانسوی، و انگلیسی را هر یک در سطحی می دانست و با آلمانی هم قدری آشنا بود. به این ترتیب شفیعیها از همان اوایل تاسیس مرکز تا بهمن ماه سال گذشته چند روزی قبل از آنکه از دنیا برود از ارکان اصلی کادر ویرایش گروه ریاضی بود و از سال 1382 پس از کناره گیری دکتر منوچهر وصال از سرپرستی گروه این سمت را نیز به اصرار همکاران به عهده داشت. در این مدت کتابهای زیادی (ده ها عنوان) با نظر تیزبین او ویرایش و چاپ شده است. به علاوه ایشان با حضور مستمر خود – چهار روز در هفته – مشارکت موثری در بحث های کاری گروه، به خصوص در زمینه اصطلاحات و نحوه ضبط اسامی داشت. در این بحث ها اگر چیزی می گفت که بعدا حتی سالها بعد پی می برد اشکالی در آن هست موضوع را با فروتنی و پوزش بسیار با طرفهای بحث در میان می گذاشت. همچنین از بدو تاسیس نشر ریاضی، مشاور مجله بود و مقاله های متعددی هم برای چاپ در مجله ترجمه کرد. گاه نیز در پلمیک های مجله شرکت می جست از جمله مطالبی که در دفاع از شادروان هشترودی نوشته است. در این مدت کتاب هایی هم با ترجمه او منتشر شده است که در میان آنها هندسه های اقلیدسی و نااقلیدسی اثر گرینبرگ بیش از همه مورد استقبال قرار گرفته و به صورت کتاب درسی مبانی هندسه در آمده است.
آخرین کار قلمی او ویرایش ترجمه کتاب کوشیار گیلی به قلم خورشید عبدالله زاده (از تاجیکستان) با ترجمه پرویز شهریاری است که هنوز به چاپ نرسیده است.
از توانایی های شفیعیها در ترجمه و ویرایش داشتن شم قوی و ذوق سرشار در زبان فارسی بود چیزی که بسیاری مترجمان ریاضی ندارند یا کم دارند. چنانکه اشاره کردم در کارنامه فعالیت های قلمی او ترجمه چند اثر مهم ادبی هم دیده می شود که بعضی از آنها مانند "هدف ادبیات" اثر ماکسیم گورکی و "پدران و فرزندان" اثر تورگنیف در زمان خود شهرت بسیار یافت و در میان جوانان و روشننفکران دست به دست می شد. شاید به خاطر همین ممارست در ترجمه آثار ادبی او صاحب نوعی حس زیبایی شناسی در زبان فارسی و جزو عده انگشت شماری از مترجمان ریاضی بود که نسبت به سلامت نثر فارسی در نوشتار ریاضی حساسیت دارند.
تبحر او در واژه گزینی و واژه سازی از همین قریحه زبانی نشأت می گرفت. بسیاری از واژه های نوساخته در واژه نامه انجمن ریاضی ایران و مرکز نشر دانشگاهی حاصل ذوق و اندیشه اوست در کتابهایی نیز که پس از انتشار واژه نامه ویرایش کرده است تعدادی واژه نوساخته یا نوگزیده به ابتکار او به کار رفته است. نمونه ای از این واژه ها را در اینجا از حافظه نقل می کنم: تاربندی )fibration(، خمیده خطی )curvilinear)، مرزپوش (bordant)، یکامتعامد orthonormal))، متناهی مولد (finitely generated) قبلا متناهیاً تولیده شده گفته می شد که اصطلاح خوبی نبود، تکین زدایی (desingularization)، مانستگی (homology)، همانستگی (cohomology)، مانسته جایی (homotopy)، درون بری (retraction)، محورسنجی (axonometry)، نمایان سازی (trivialization)، درشت بافت ( ،(coarseریزبافت (fine).
هدف این نوشته، یادکرد کوتاهی از خدمات استاد فقید در زمینه ترجمه و ویرایش و همکاریش با مرکز نشر دانشگاهی و مجله نشر ریاضی بود. در باره خدمات آموزشی ایشان شاگردان و همکاران دانشگاهی اش نوشته اند و خواهند نوشت. یادش گرامی باد.