یکی از مسائلی که بعضی اوقات پدر و مادرها را در پرورش کودکان مستاصل میکند، سؤالهای عجیب و گاهی سخت کودکان از آنهاست. شاید پدر و مادرها پاسخ صحیح پرسشهای آنها را بدانند اما نکته مهم این است که چطور آن را به کودکان تفهیم کنند تا حس کنجکاویشان برطرف شود و در عین حال پاسخ را هم به نحوی دریافت کرده باشند. در این صفحه قرار است به پرسشهایی که کودکان از والدینشان میپرسند، پرداخته و بهترین شیوه پاسخدهی به آنها ارائه شود. حیدر حسینی، روانشناس و مشاور درمورد سؤالی که کودکان درباره خدا میپرسند توضیح میدهد.
مرحله رشدی کودک را درک کنید!
برای پاسخ به سؤالهای کودک والدین او باید ابتدا این دانش را به دست آورند که سطح تفکر و شناخت کودک در چه مرحلهای قرار دارد. برای کودکان چهار مرحله شناختی میتوان درنظر گرفت که به ترتیب حسی- حرکتی، پیش عملیاتی، عملیاتی و انتزاعی است که باتوجه به هر مرحله پاسخ مقتضی باید ارائه شود، بنابراین بسیار مهم است که والدین اول بفهمند که کودک در چه سطحی از تفکر بهسر میبرد و دوم اینکه بدانند کودک چرا این سؤال را میپرسد؛ آیا این را از کسی شنیده، در تلویزیون آن را دیده یا خودش به این سؤال رسیده است. به این ترتیب باید دید کودک در این سن دنبال چه میگردد. ترکیب فهمیدن علت سؤال و حوزه شناختی کودک به دادن پاسخ مناسب کمک میکند. نکته مهم دیگر آن است که والدین حتما باید باتوجه به باورهای مذهبی این پاسخها را بدهند.
کنجکاویاش را بیشتر تحریک نکنید
معمولا کنجکاوی بچهها از توان مفهومسازیشان جلوتر است، بنابراین نباید پاسخی به کودک داده شود که کنجکاویاش را بیشتر تحریک کند. در زمینههای قابل دسترس میتوان کنجکاوی کودک را بیشتر کرد اما در زمینههایی که مفاهیم فلسفی وجود دارد، بهتر است پاسخی داده شود که محرک کنجکاوی نشود. سعی نکنید از همان ابتدا یک جواب کامل به او بدهید بلکه باتوجه به سنش جوابی که در حد رفع نیازش باشد کمک میکند.
در3 شکل
کودکان در مرحله پیش عملیاتی خدا را 3 منبع بیشتر نمیبینند؛ یکی اینکه خدا را در نقش خالق میبینند که همه چیز را به وجود آورده است یا خدا را در نقش یک موجود همه توان و قدرتمند میبینند که جایگزین پدر میشود یا اینکه خدا را به عنوان حافظ و منبع امنیت محسوب میکنند که در اینجا ممکن است خدا جایگزین مادر شود.
تا 2سالگی سؤالی ندارد
اولین مرحله شناختی که میتوان برای کودکان درنظر گرفت مرحله حسی- حرکتی است. این مرحله معمولا تا 2 سالگی را شامل میشود و کودک در حد حس کردن اشیا و حرکت کردن پیش میرود و در مورد مفاهیم مختلف معمولا سؤالی ندارد.
با آنها میشود از فلسفه حرف زد
در مرحله تفکر انتزاعی یعنی با فرزندی که در مرحله راهنمایی و دبیرستان است، میتوان راجع به مفاهیم فلسفی صحبت کرد. اینکه چند نظریه وجود دارد و برخی خدا را به گونهای دیگر از برخی دیگر میبینند. در سنین بالاتر استفاده از کتاب میتواند کمک کند.
2 تا 6 سالهها بیشترین سؤالات را دارند
در مرحله پیشعملیاتی که 2 تا 6 سالگی را شامل میشود کودک براساس مسائل عینی که میبیند، ممکن است سؤالهایی بپرسد. در این مواقع بهتر است به کودکان پاسخهای ساده، قابل لمس و عینی داده شود یعنی مثلا اگر میپرسد خدا چیست؟ بهتر است که به کودک جواب سادهای بدهید. مثلا «کسی است که همه دنیا را او ساخته است، آسمانها و زمین مال اوست، ما را او به دنیا آورده» و چیزهایی شبیه اینکه قابل لمس باشد. میتوان تصویری از بهشت به کودک ارائه داد و به ندرت تصویری از جهنم هم میتوان به کودک ارائه داد. وقتی کودک سؤال میکند آیا خدا یک سوپرمن است والدین میتوانند در پاسخ بگویند که از آن هم قویتر است یعنی میتوان قدرت خدا را بیشتر از هرچیزی در ذهن کودک کرد.