آتش بدون دود است، از دیوار راست بالا می رود، معلمش می گوید سر کلاس حواسش جمع نیست و خودتان هم در خانه دیده اید که هوش و حواسش ، مثل بچه خرگوشی این طرف و آن طرف می پرد، شما کلافه شده اید، نمی دانید چه کنید که مثل بچه های خوب توی فیلم ها، یک گوشه بنشیند و درس بخواند و سرش را از روی کتاب برندارد.
به جای روانشناس یا روانپزشک، یکراست می روید سراغ اینترنت و پی مرض فرزندتان می گردید و دست آخر نتیجه می گیرید که او « بیش فعال » است اما داروخانه به شما داروی بیش فعالی نمی دهد مگر آن که فرزندتان را به یک روانپزشک نشان دهید. در مطب به دکتر التماس می کنید به فرزندتان دارویی برای کنترل بیش فعالی بدهد و او دائماً تکرار می کند « باور کنید این بچه بیمار نیست اما شما با این داروها بیمارش می کنید!»
این جمله را بارها و بارها دکتر فاطمه منفرد پویا، روانشناس و استاد دانشگاه هم در طول گفتگویش تکرار می کند و از والدین می خواهد به بچه هایی که نمی توانند تمرکز کنند، برچسب «بیش فعالی» نزنند و در عوض سعی کنند عللی را که باعث متمرکز نشدن کودک بر کارهایش می شود کشف کنند. او اعتقاد دارد اگر بی حواسی فرزندتان جدی است، باید حتما به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید.
این روزها خیلی از والدین گلایه می کنند که فرزندان شان، بخصوص برای درس خواندن، تمرکز کافی ندارند و برخی والدین نگرانند که شاید علت متمرکز نشدن کودکشان بیش فعالی باشد.
هر کم حواسی یا شیطنت یا کم تمرکزی ، بیش فعالی نیست. عوامل گوناگونی ممکن است بر توانایی کودکان در تمرکز کردن اثر بگذارد. گاهی کودک مشکلات جسمانی مانند تیروئید یا کم خونی دارد که باعث می شود نتواند متمرکز شود گاهی هم محیط زندگی کودک مناسب نیست برای مثال خانواده های متشنج و با درگیری زیاد، کودکانی کم حواس پرورش می دهند.
شاید برای تان عجیب باشد اما خانواده هایی که بیش از اندازه بر رفتار فرزندان نظارت می کنند هم باعث ناتوانی کودک در تمرکز کردن می شوند. البته من حدی از نظارت والدین بر کودک را مجاز می دانم اما وقتی کار به جایی می رسد که پدر و مادر حتی در بازی بچه دخالت می کنند، بیش از اندازه « باید» به زندگی کودک تزریق می کنند، دائما برایش قانون وضع می کنند و راهنمایی اش می کنند، من نتیجه می گیرم که آنها نظارت بر کودک را از حد گذرانده اند.
چرا نظارت بیش از اندازه خانواده بر کودکف بر تمرکز او اثر می گذارد؟
انتظارات والدین از کودک در این نوع خانواده هاف بالا و غیرواقع بینانه است و او نمی تواند این انتظارات را برآورده کند، در نتیجه مضطرب می شود و ااین اضطراب، قدرت تمرکزس می گیرد و حواسش را پرت می کند.
تفاوت کودک بیش فعال با کودک کم تمرکز چیست؟
کودک بیش فعال علایم واضحی برای روانشناس و روانپزشک دارد. چنین کودکی علاوه بر توجه نکردن به محیط اطراف، گیج، خشمگین و پرخاشگر است و نمی تواند هیچ کاری را کامل کند و تنبیه می شود و این تنبیه ها بر خشم و پرخاشگری اش می افزاید. کودک بیش فعال همچنین پرسش های نا به جای زیادی مطرح می کند و بسیاری از کارهایش تکراری است.
متاسفانه اصطلاح بیش فعالی میان خانواده ها مد شده است و آنها به محض این که می بینند کودک شان شیطنت می کند یا حواس پرت است موضوع را به بیش فعالی نسبت می دهند و اصرار می دهند که برای فرزندشان دارو بگیرند در حالی که این داروها کودکان سالم را بیمار می کند برای مثال کودکان ۴ ۵ ساله کمتر می توانند بنشینند یا راه بروند و ترجیح می دهند دائما جست و خیز کنند و اگر این بالا و پایین پریدن ها که به خیال پدر و مادر شلوغ کاریست اتفاق نیفتد، مغز کودک، کامل نمی شود.
به همین علت است که ما معمولا در مهدکودک ها از مربی ها می خواهیم کودکان بی تحرک و بیش از اندازه آرام را معرفی کنند و از دیدگاه ما امکان دارد این نوع کودکان سالم نباشند. بنابر این اگر فرزندی دارید که تمرکز ندارد اولین احتمال تان نباید بیش فعالی باشد.
چرا معمولا نا توانی بچه ها در تمرکز درکلاس درس آشکار می شود؟
در گام اول باز هم باید خانواده را بررسی کنیم. بسیاری از کودکانی که در خانواده مشکل دارند توانایی تمرکز سر کلاس درس را ندارند و خودشان را به کارهای دیگری مشغول می کنند. در گام دوم ، باید شرایط کلاس درس را بسنجیم. گاهی کودک نمی تواند ارتباط مفیدی با آموزگارش برقرار کند. در نتیجه کلاس و آنچه آموزگار می گوید برایش جذابیتی ندارد. گاهی محیط کلاس باعث حواس پرتی دانش آموزان می شود حتی ممکن است عواملی مانند سرما، گرما، رنگ دیوارها ، محل نشستن و حتی نوع لباس و کفش کودک بر تمرکزش اثر بگذارد.
به این نکته هم باید توجه داشته باشید که کودکان، مانند بزرگسالان مدت زمان معینی برای درک مطلب دارند و پس از آن باید مدت کوتاهی استراحت ذهنی داشته باشند و سپس بار دیگر یادگیری را آغاز کنند.
به نظر می آید میزان ساعات خواب و تماشای تلویزیون هم بر توانایی تمرکز کودکان اثر دارد. این طور نیست؟
در خانواده هایی که نظمی در خواب و خوراک وجود ندارد یعنی خانواده زمان مشخصی برای خوابیدن و خوردن وعده های غذایی ندارند، بویژه در خانواده هایی که زمان خوردن شام به نیمه شب می رسد، کودکان خواب مفید کمتری دارند و بیشتر با مشکل تمرکز رو به رو هستند. متوسط خواب کودک باید حدود ۸ ساعت باشد و کودکانی که کمتر از این میزان می خوابند در طول روز نمی توانند مانند همسن و سال های شان به مطالب دقت کنند.
من با تماشای تلویزیون هم مخالف نیستم اما باید میزان ساعات تماشای تلویزیون برای کودکان مشخص و محدود باشد. عوض شدن دائمی تصاویر مقابل چشم کودک، در طول ساعت های متمادی ، آنها را کم حواس می کند.
اگر کودک مایل نباشد از ساعت خواب یا میزان ساعات تلویزیون تماشا کردن که ما برایش تعیین کرده ایم تبعیت کند، می توانیم از روش های تنبیهی برای وادار کردنش استفاده کنیم؟
روش های تنبیهی بویژه تنبیه فیزیکی برای کودکان مفید نیست. اجازه بدهید یک پدیده جالب علمی را برای تان شرح بدهم که احتمال دارد تا کنون نشنیده باشید. تنبیه بدنی باعث ترشح هورمون هایی در بدن می شود که حس لذت را در فرد افزایش می دهد و به همین علت کودک پس از مدتی از کتک خوردن لذت می برد. در تنبیه کلامی هم موضوع پس از مدتی برای کودک کهنه می شود و دیگر نسبت به آن واکنشی ندارد.
بنابر این با کودکی که دایما از قوانین مربوط به ساعات تعین شده خواب و تلویزیون نگاه کردن سرپیچی می کند چگونه باید برخورد کنیم؟
سیستم خانواده باید از اساس مرتب شود یعنی اگر قانونی وضع می شود همه اعضای خانواده به ظاهر هم که شده باید از آن تبعیت کنید. برای نمونه ما از فرزندمان می خواهیم که راس ساعت ۱۰ شب بخوابد باید شرایط خواب او را فراهم کنیم یعنی حتی اگر مشغول تماشای تلویزیون هستیم مدتی آن را خاموش کنیم و محیطی امن و ساکت برای کودک بوجود بیاوریم که به خوابیدن ترغیب شود یا اگر زمان تلویزیون تماشا کردنش تمام شده اما از این که ما هم مشغول تماشای برنامه ای هستیم سوء استفاده می کند و می خواهد به تماشای تلویزیون ادامه دهد باید برای مدتی تلویزیون را خاموش کنیم و از او بخواهیم به برنامه های دیگرش برسد.
استفاده از سیستم تشویق هم برای اصلاح رفتاری کودکان بسیار موثر است. تشویق نباید صرفا مادی باشد چون پس از مدتی ارزشش را از دست می دهد اما تشویق های کلامی بر کودکان اثر مثبتی دارد. علاوه برا این می توانید کوپن هایی درست کنید و در ازای کارهای خوب مانند تمرکز سر کلاس یا گرفتن نمره خوب به او کوپن بدهید و وقتی به رقمی مشخص رسید، به او جایزه مادی در حد وسع و توانایی خانواده بدهید مثلا او را به سینما یا پارک ببرید.
نکته دیگر این است که اگر بچه های کم تمرکز، بازیگوشی و شیطنت می کنند و نمی خواهند از برنامه های ما تبعیت کنند به آنها بگوییم که رفتار شان را دوست نداریم و به هیچ وجه نگوییم که به علت قانون شکنی شان، خودشان را دیگر دوست نداریم.
از سوی دیگر باید بدانیم که برنامه ریزی خوب، نباید خشک و انعطاف ناپذیر باشد. از بچه ها در طراحی برنامه های شان کمک بخواهید برای مثال به کودک بگویید تو مایلی از چه ساعتی تا چه ساعتی درس بخوانی یا چه ساعتی بیشتر دوست داری تلویزیون تماشا کنی ؟ برنامه ریزی خوب نسبت به شرایط خاص تغییر پذیر و در حد توانایی های کودک است.
بازی های رایانه ای هم ممکن است بر تمرکز بچه ها اثر بگذارد؟
اگر این بازی ها در زمان محدود و با برنامه ریزی باشد اشکالی ندارد اما مشکل زمانی پیش می آید که کودک، زمان بسیار طولانی را صرف بازی رایانه ای می کند یا بازی برای سنی بالاتر از سن او طراحی شده است.
ناتوانی در تمرکز کردن چه ربطی به هوش دارد؟
هم یک کودک باهوش و هم یک کودک کم هوش می توانند کم حواس باشند پس نمی شود گفت ارتباط معنی داری میان شان وجود دارد. گاهی به نظر می آید بچه هایی که تمرکز ندارند ، انرژی زیاد تخلیه نشده ای دارند که در زمان انجام کارهایی مهم آنها را وا می دارد شیطنت کنند. همینطور است. در برخی موارد علت نامتمرکز بودن کودکان تخلیه نشدن انرژی آنهاست. بچه ها حتما باید بازی کنند. چون بازی هم انرژی شان را تخلیه می کند و هم باعث تکامل مغزشان می شود .
ثبت نام کودک در کلاس ورزشی هم به تخلیه انرژی کمک می کند ؟
اگر کلاس ورزشی به شکل آموزش اجباری در بیاید و کودک صرفا به کلاس برود تا فنون و قوانینی را یاد بگیرد پاسخ تان منفی است و تاثیری در تخلیه انرژی اش ندارد. کودک باید به محیطی برود که آزادانه بتواند جست و خیز و شیطنت کند. من رفتن به پارک و بازی های گروهی با کودکان دیگر را پیشنهاد می کنم.
چه زمانی والدین باید به نتیجه برسند که لازم است روانشناس یا روانپزشکی توانایی کودک آنها را در تمرکز کردن بسنجد ؟
وقتی نمرات کودک در مدرسه پایین باشد یا ناگهان افت کند باید شک کنید که شاید نمی تواند متمرکز باشد.
ناتوانی در تمرکز کردن فقط مختص بچه هاست یا نوجوان ها هم ممکن است دچار چنین مشکلی شوند ؟
بله . به طور کلی وقتی فشار اضطراب بر فرد زیاد می شود او در تمرکز کردن دچار مشکل می شود و این به سن بستگی زیادی ندارد برای مثال در نوجوان های دبیرستانی ، بویژه در دوره پیش دانشگاهی ، گاهی اضطراب کنکور باعث می شود بچه ها نتوانند درس بخوانند و دایما به حجم نخوانده های شان فکر کنند.