هم کودک و هم پدر و مادر باید این نکته را بدانند که: کودکان با بزرگترها فرق می کنند وبا بزرگ شدن این تفاوت ها کم می شود. زیرا پایه رشد در نابرابری است. دو فاکتور در کاهش این فاصله دخیل است: ۱- افزایش سن کودک و ۲- مسئولیتپذیری کودک. یعنی کودک با افزایش سن، مسئولیتهایش بیشتر شده و به تناسب بالا رفتن مسئولیت، آزادیهای او نیز افزایش مییابد و فاصلهاش با والدین کم و کمتر میشود. زمانی که صد در صد مسئولیت به دوش او محول شد با والدین برابر میشود.
کودک شما نباید نفر اول خانواده باشد. کودک دائما تلاش میکند افسار زندگی را از شما برباید. هیچگاه به او چنین اجازهای را ندهید. در عوض در بازی به او اجازه دهید تصمیم گیرنده اصلی باشد.
«هماهنگی پدر و مادر»، لازمه تربیت کودک است.
به یاد داشته باشید که کودک شما «آینه» تمام نمای رفتار شماست. کودکان آنگونه رفتار میکنند، که میآموزند. در واقع فرزندان ما همانگونه میشوند که ما هستیم.
سه قانون بسیار مهم که باید کودک آن ها را رعایت کند:
«زدن»، «گاز گرفتن» و «پرتاب کردن» در هر حالتی ممنوع است
زمان مشخص خواب
بستن کمربند در ماشین (فرقی نمیکند جلو یا عقب)
این قوانین را بارها و بارها برای کودک توضیح دهید.
به یاد داشته باشید وظیفه پدر و مادر، پرورش کودک است نه فرمان صادر کردن و دستور دادن!
پدر و مادر در طول روز فقط تعداد محدودی کارت «نه» در اختیار دارند. موقعیتی را در خانه بوجود آورید که دائما مجبور نباشید به کودک «نه» یا «نکن» بگویید.
کودکان موجودات فراموشکاری هستند، قوانین را هر از چند گاهی برایشان مرور کنید.
اجرای قانون از خود قانون مهمتر است در ضمن قوانین مربوط به خانه مادر بزرگ و پدر بزرگ ارتباطی با خانه ما ندارد.
پیش انجام هر کاری ابتدا کودک را برای آن کار آماده کنید. کودکان تحمل تغییرات آنی ندارند.
آینده کودک، امروز است. خوشبختی و سلامت روانی کودک در آینده بستگی به رفتار درست و خوب امروز ماست.
تفاوت پاداش و رشوه را همیشه به یاد داشته باشید:
پاداش، هدیه ایست که بعد ازانجام عمل مثبت کودک به او داده میشود. (سازنده)
رشوه، هدیه ایست که قبل از عمل انجام نشده به کودک داده میشود. (مخرب)
این جمله ها را روزانه دهها بار به کودک خود بگویید: «به تو افتخار می کنم»، «دوست دارم»، «تو پسر یا دختر خوبی هستی»، «من همیشه مراقب تو هستم».
این جملات را در هفته حداقل یک بار (در موقعیتهای پیش آمده) به کودک خود بگویید: «معذرت میخواهم»، «من بلد نیستم»، «اشتباه کردم»، «نمیدانم» و همچنین سئوالات کودک را به سرعت پاسخ ندهید. سعی کنید آنها را به چالش بکشید: «نظر تو چیه؟...»، «توچی فکر میکنی؟...»
این جمله ها را هیچگاه به زبان نیاورید: «دوستت ندارم»، «تو پسر یا دختر بدی هستی»، «من دیگرمامان یا بابای تو نیستم»، «من تو را ترک میکنم»، «وای به حالت!»، «دیگه بزرگ شدی این کارها زشته!»
کودک درک درستی از مفهوم مرگ ندارد از بکار بردن جمله هایی که تکیه کلام بزرگترها هستند و مفهوم مرگ در آن ها بکار رفته، بپرهیزید.مثلا: «برات می میرم»، «الهی بمیرم»، «تو منو کشتی»، «آخرش از دستت دق میکنم میمیرم» و... این جملات را جلو کودک برای دیگران هم بکار نبرید. کودک فرق بین شوخی، جدی و اصطلاحات غلو شده را نمیداند. مادری که به همسر خود میگوید «تو آخر با این کارهات منو میکشی» کودک احساس میکند پدر قصد کشتن مادر را دارد و احساس ناامنی او را به مادر میچسباند و از ترس اینکه نکند پدرش، مادر را بکشد حاضر به جدا شدن از مادر نیست.
دوست داشتن تنها و تنها «سه» ابزار بیشتر ندارد:
گفتن جمله دوستت دارم
نگاه چشم در چشم
نوازش با دست
سعی نکنید با استفاده از ابزارهایی مانند خریدن اسباب بازی یا خوراکی پیام دوست داشتن را به کودک بدهید. برای دوست داشتن، شرط نگذارید. هیچگاه به کودک نگویید به شرط فلان دوستت دارم. دوست داشتن پدر و مادر به فرزندشان بیقید و شرط باید باشد.
اگر به خاطر رفتار نامناسب کودکتان واقعا عصبانی شوید، خودتان را به سن آن کودک تنزل داده اید.
«کار بد کردن» با « بد بودن» متفاوت است. هنگامی که کودکتان عمل بدی را انجام میدهد باید به او بگویید که: تو پسر یا دختر خوبی هستی ولی این کار تو کار بدی بود.
به یاد داشته باشید پاداشی که به کودک میدهید حق پس گرفتن آن را ندارید.
در دستور دادن صرفه جوئی کنیم.
از دستورهای کلی مانند: مواظب باش، عجله کن، مراقب باش و... بپرهیزیم. دستورها نباید بصورت پشت سر هم، بدون اینکه به کودک فرصت انجام آن را بدهیم، باشند. همچنین در فرمان دادن به کودک از جمله های امری استفاده کنید نه جملات سئوالی. بهتر است ایستاده به کودک فرمان ندهید. بنشینید، همسطح کودک شوید و به او پیغام دهید.