دیر می آید و زود می رود. آخر هفته ها هم اگر اضافه کاری نکند و زود به خانه بیاید تا ظهر می خوابد، چون خسته است، من هم وقتی خوابیده است دستش را آرام می گیرم و صورتش را می بوسم! نه من محبت پدری اش را حس می کنم و نه او بوسه من را بر گونه اش!
این داستان خیلی از بچه هایی است که پدرهایشان صبح زود می روند و آخر شب خسته به خانه بازمی گردند. پدرهایی که آن قدر درگیر مشغله های زندگی شده اند که فراموش کرده اند پدر خوب بودن یعنی چه؟
مشاهدات در بسیاری از خانه ها نشان می دهد پدران فقط روزانه نزدیک به ۲۰ دقیقه زمان برای فرزندانشان صرف می کنند. شهره عظیمی که خودش خانه دار و از وضع مالی نسبتا مناسبی برخوردار است، می گوید: شغل همسرم آزاد است، او صبح زود به بازار می رود و دیروقت به خانه بازمی گردد، حتی اگر مهشید بیدار باشد باز هم با پدری مواجه می شود که یا خیلی خسته است یا مجبور است مدام با تلفن کارهایش را پیگیری کند. خانم عظیمی که خودش زمان زیادی را صرف تربیت کودکش می کند، با دلخوری می گوید: تلفن همسرم حتی در روزهای تعطیل، یا در مسافرت هم روشن است، او آن قدر درگیر کارش است که وقتی در مکالمات تلفنی با همکارانش بحث یا دعوا می کند به هیچ وجه ملاحظه حضور دخترم را نمی کند.
در جامعه ما مادران را به عنوان عوامل اصلی تربیت فرزندان می شناسند و همین عقیده مقدمه ای شده تا پدران در مراقبت از کودک خود نقش چندانی ایفا نکنند. بسیاری از پدران منتظر می مانند تا فرزندشان بزرگ شود و بعد تازه می خواهند با او ارتباط برقرار کنند. آنها بندرت برای فرزندشان کتاب قصه می خوانند، کمتر به مهدکودکش سرمی زنند، یا تکالیف مدرسه اش را نظارت می کنند و این در حالی است که در نظر کودک، پدر پناهگاهی امن است که می تواند از او و مادر حمایت کند. او قدرت دارد مشکلات را حل کند و خانواده را در مسیر درست هدایت کند.
پدران عامل ایجاد اعتماد به نفس در فرزندان خود هستند، پس طبیعی است کودک در بسیاری از رفتارهای اجتماعی، از پدرش الگوبرداری کند. به خاطر داشته باشید وقتی رابطه دختران و پدران کمرنگ می شود، دختران در معرض خطرهای بیشتری قرار می گیرند، چرا که این پدر است که باید به دخترش حس زیبا بودن، شایسته بودن و توجه بدون قید و شرط را بدهد.
این نکته هم حائز اهمیت است که وقتی پدر خانواده از صبح تا شب درگیر معاش خانواده است، به همان اندازه که از وظایف پدری اش دریغ می کند از وظایف همسری اش هم غافل می ماند و نتیجه این سبک زندگی کردن، ایجاد فاصله و شکاف میان مرد خانه و باقی اعضای خانواده است. اگر شما هم یک پدر پرمشغله اید باید بدانید حضورتان هر چقدر هم که کوتاه باشد باز هم مغتنم است و باید از لحظه لحظه اش استفاده کرد، پس کیفیت حضورتان را ارتقا ببخشید.
با تمام وجود در خانه حضور داشته باشید
از ساعاتی که در خانه هستید به نحو احسن استفاده کنید. زهرا افسرزاده که مشکلی از این جنس دارد به شوخی می گوید: «جدول و تلویزیون هووهای من در خانه هستند! همسرم از مصاحبت جدول ها، سریال ها و اخبار بیشتر از مصاحبت با من و فرزندش لذت می برد.» سعی کنید جدول حل کردن، تلویزیون نگاه کردن و میزان خوابیدن را محدود کنید و به جای آن حضوری فعال در خانه داشته باشید؛ یعنی با فرزندتان حرف بزنید، بازی کنید و حتی کشتی بگیرید؛ بد نیست گاهی هم شما برایش کتاب قصه بخوانید. این نــکته را هم به خاطر داشته باشید کودکان همان طور که می توانند در سکوت و آرامش با شما هم صحبت و همبازی باشند ممکن است لجبازی کنند و موجبات عصبانیت شما را فراهم کنند؛ در هر حال شما باید آمادگی نشان دادن رفتاری پدرانه را داشته باشید و گاهی هم آستانه تحملتان را بالا ببرید.
از فرزندتان چقدر می دانید؟
اگر از شما بپرسم فرزندتان کلاس چندم است می دانید؟ نام معلمش را بلد هستید؟ تا به حال با مدیر مدرسه یا مهد او صحبت کرده اید؟ هر روز که کودکتان بزرگ و بزرگ تر می شود، نیازهایشان هم تغییر می کند، از نیازهای او مطلع هستید؟ تامین هزینه های کودک فقط بخشی از نیازهای اوست. شما برای این که با طرز تفکر او و تحولات و رشد ذهنی اش آشنا شوید بد نیست گاهی گفت وگوهای دونفره داشته باشید، با هم به پارک بروید یا به جای سرویس مدرسه خودتان او را به مهد یا مدرسه برسانید. دیدن رفتارها و گفتارهای کودک در اجتماعی بزرگ تر از خانواده به شما نشان می دهد که روند رو به رشد کودکتان چگونه است؛ ضمن این که علاوه بر شناختن علایق کودکتان با دوستان، مربی ها و معلمین او نیز آشنا می شوید.
کار می کنید یا زندگی؟
سختکوشی و تامین معاش، نشانه تعهد به خانواده است، اما به خاطر داشته باشید که اگر میان زندگی شغلی و زندگی خانوادگی خود تعادل ایجاد نکنید، همسر و فرزندان شما، یعنی همان کسانی که برایشان خود را به آب و آتش می زنید، از شما دور و دورتر می شوند. گاهی لازم است برای حفظ کانون گرم خانواده از برخی امتیازهای مالی چشم پوشی کنید؛ این همان کاری است که محمد نادری نژاد انجام داده است. او که یک پسربچه هفت ساله دارد، می گوید: سال گذشته همسرم به دلیل سقط جنین دچار افسردگی شد. شرایط طوری بود که باید بیشتر مراقبش می بودم، ضمن این که مسئولیت بردن و آوردن مهدیار، پسرم هم به عهده من بود. در همان ایامی که تلاش می کردم از همسرم حمایت بیشتری کنم ، فهمیدم کار و مشغله زیاد چقدر ما را از هم دور کرده است. برای درمان همسرم باید ساعت کاریم را کم می کردم. این کار ابتدا برایم سخت بود، اما پس از مدتی که همسرم بهبود یافت متوجه شدم رابطه بسیار بهتری با آنها دارم و کیفیت زندگی ام ارتقا یافته است. هرچند در آن مدت تعدادی از مشتریانم را از دست دادم، اما در عوض آرامش بیشتری نصیبم شد.
فرزند توانا، نیازمند پدری تواناست
هومن یک مرد متاهل سی و دو ساله است که چهار سال از ازدواجش می گذرد. او می گوید: «پدرم به من توجه زیادی داشت، تا جایی که من هیچ وقت نیاز عاطفی یا مالی در زندگی ام حس نکردم، او همیشه مرا تشویق به درس خواندن کرده بود و من هم پسربچه درسخوانی برایش بودم، معدل لیسانسم گویای همین مطلب است، اما پدرم مرا مرد بار نیاورده، چرا که بجز کار پشت میزنشینی هیچ چیز دیگری بلد نیستم، حتی یک پنچرگیری ساده هم از عهده ام خارج است. او پدر خوبی بود، هیچ گاه اجازه نداد کارهای سخت انجام دهم، اما مرا مرد بار نیاورد». مراقب باشید که کیفیت ارتباط شما با فرزندتان فقط حمایتی نباشد، بلکه طی تجربیاتی که با هم کسب می کنید و ساعاتی که با هم می گذرانید راه و روش زندگی کردن را نیز به فرزندتان بیاموزید. فرزندان از پدرانشان حس قدرت و اعتماد به نفس می گیرند، پس سعی کنید آنها را چند بعدی پرورش دهید. همکاری در کارهای روزانه مثل تمیز کردن ماشین، گل کاشتن در باغچه و کار کردن با جعبه ابزار پیشنهادات خوبی است که ضمن بالا بردن کیفیت ارتباط شما با فرزندتان آنها را نیز توانگر می کند.
تفاوت های بین نسلی را جدی بگیرید
«من وقتی به سن تو بودم، یک خانه را می چرخاندم، دست راست پدرم بودم، هم کار می کردم هم درس می خواندم، تازه یک سوم امکانات تو را هم نداشتم». اگر در هر بار هم صحبتی و همراهی با فرزندتان این موارد را به او یادآوری می کنید، او را از خودتان دور نگه می دارید. تصور کنید به جای دهه ۵۰ یا ۶۰ در دهه ۹۰ به دنیا می آمدید، آیا باز هم تمام اتفاقات کودکی تان با همان کیفیت تکرار می شد؟ مسلم است که خیر. کودکان در هر نسلی با شرایط و اقتضائات همان دوران رشد می کنند. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: فرزندانتان را به آداب و رسوم خویش مجبور نکنید، چون آنها برای زمانی غیر از زمان شما خلق شده اند.