آیا استیو جابز یا مارک زوکربرگ آینده می تواند از کلاس های کارآفرینی سر برآورد؟ شاید این گونه باشد. اما موضوع مهم تر این است که زندگی دانشجویان و دانش آموزانی که زیر و بم اداره یک کسب وکار را در کلاس یاد می گیرند، بدون شک توسعه می یابد. به همین دلیل است که تعداد سازمان های محلی آمریکا برای آموزش دانش آموزانی که می خواهند مهارت های کسب وکار را بیاموزند صرف نظر از اینکه می خواهند فردی بزرگ در عرصه تکنولوژی یا صاحب یک سوپرمارکت بزرگ باشند رو به افزایش است و در حالی که همه این سازمان ها هدف مشترکی دارند، هر برنامه رویکرد متفاوتی را در پیش می گیرد و پرسش هایی را در مورد نحوه آموزش موثر کارآفرینی مطرح می کند.
تریشیا گراناتا، مدیر اجرایی موسسه «شبکه آموزش کارآفرینی»، می گوید «بسیاری از جوانان به طور طبیعی روحیه کارآفرینی دارند. اکثر آنها ایده های بزرگی در ذهن دارند، اما فاقد مهارت های فنی لازم برای اجرایی کردن این ایده ها هستند. ما می توانیم چیزهایی به آنها بیاموزیم تا مطمئن شویم روحیه ذاتی کارآفرینی آنها به هدر نرفته است.»
شبکه آموزش کارآفرینی یا NFTE، در قالب یک موسسه آموزشی چنین رویکردی را اتخاذ کرده و مهارت های کسب وکار را به دانش آموزان می آموزد. گراناتا می گوید: «این سوال را همیشه مطرح می کنم که آیا واقعا می توان کارآفرینی را آموزش داد یا نه. پاسخ خود من به این سوال مثبت است. آنچه این دانش آموزان نیاز دارند و آنچه ما می توانیم به آنها یاد بدهیم، مهارت های مهمی هستند؛ مانند اینکه چگونه شبکه سازی کنند، چگونه با مشتری برخورد کنند و چگونه سرمایه گذاری موفقی داشته باشند.»
از زمان تاسیس این موسسه در سال ۱۹۸۷، بیش از نیم میلیون دانش آموز در یکی از کلاس های گروهی آن شرکت کرده اند. تازه ترین بررسی NFTE نشان می دهد دانش آموزانی که در این کلاس ها شرکت کرده اند، نمرات بالاتری در دبیرستان کسب می کنند، در آینده میزان خوداشتغالی بالاتری دارند و درآمد آنها نیز از میانگین ملی بالاتر است.
چانت گودوین که در آخرین سال دبیرستان در یکی از کلاس های NFTE شرکت کرده این کلاس ها را بسیار تاثیرگذار دانسته و می گوید: «معلم درس ها را بسیار ملموس و مناسب سن ما آموزش می داد. مهم ترین بخش آموزش این بود که چگونه می توانیم از چیزی که یاد می گیریم، پول درآوریم.» گودوین در همان سال یک شرکت پشتیبانی کامپیوتری برای خود تاسیس کرد و برنده شدن طرح کسب وکارش در منطقه توانست چند سرمایه گذار را جذب کند.
فراتر از مدارس
این مهارت ها در کجا باید آموزش داده شود؟ ادوارد گرنیر، رئیس شعبه محلی موسسه JAGW که سواد مالی و کارآفرینی را در مدرسه از سطوح پایین تا دبیرستان تدریس می کند، معتقد است آموزش کارآفرینی باید فراتر از محیط کلاس باشد. گرنیر می گوید: «این کلاس ها باید به کسب وکار در دنیای واقعی آورده شوند. مطمئنا در یک جایگاه آکادمیک، دانشجویان چیزهایی یاد می گیرند، اما نمی دانیم چقدر از این کلاس ها الهام می گیرند و چقدر می توانند یادگیری هایشان را نگه دارند.» گرنیر در گروه خود دانش آموزان را از مناطق مختلف جمع می کند تا سواد مالی اولیه و مهارت های مدیریت مالی را به آنها بیاموزد. اما او معتقد است به محض اینکه دستور کار آموزش از مدیریت مالی شخصی فراتر رفته و مدیریت کسب وکار مطرح می شود، آموزش باید خارج از کلاس ادامه پیدا کند.
مثلا گروه JAGW در برنامه ای موسوم به «برنامه شرکت»، با مدارس منطقه همکاری می کند تا دانش آموزانی را که می توانند از این برنامه ها منتفع شوند، شناسایی کند. پس از آن، تیم گرنیر کارآفرینان، مدیران و دیگر رهبران کسب وکار داوطلب را برای کار کردن با این دانش آموزان، خارج از محیط مدرسه، استخدام می کند.
یک ماه در سال، هر مربی جلسه ای با گروهی از دانش آموزان برگزار می کند تا به آنها در نوشتن طرح کسب وکار، سرمایه گذاری، ایجاد و فروش محصول، مدیریت درآمد و سپس سهامی کردن شرکت در پایان سال کمک کند. گرنیر می گوید یکی از دلایل کارآیی این مدل این است که آموزش کارآفرینی موثر، فراتر از یک برنامه آموزشی مدون صورت می گیرد.
کریس براون، برنامه آموزشی دیگری را در منطقه اداره می کند و مانند گرنیر معتقد است این برنامه ها باید آموزش داخل مدرسه و خارج مدرسه را همزمان دربربگیرند. او می گوید: «کار کردن با دانش آموزانی که می خواهند یک ترم یا یک سال را بگذرانند موفقیت آمیز نخواهد بود. بنابراین برای رسیدن به نتیجه مطلوب، چهار سال کامل با آنها کار می کنیم.»
در سال دوم آموزش، آنها شرکت هایی را ثبت می کنند و هر تیم با یک سرمایه گذار که حدود ۱۰۰۰ دلار در شرکت آنها سرمایه گذاری می کند، شریک می شود. سپس به هر تیم فضایی در حد ۴۰۰ مترمربع داده می شود تا با مشاوران و اساتید آکادمیک ملاقات داشته باشند، محصولات خود را تولید کنند و فروش این محصولات را در سطح شهر آغاز کنند. فرآیند توسعه کسب وکار و آموزش آکادمیک تا پایان سال آخر این دوره ادامه پیدا می کند. این گروه تاکنون با بیش از ۲۰۰ دانش آموز کار کرده که ۹۵ درصد آنها پس از گذراندن دوره آموزشی خود توانسته اند وارد دانشگاه شوند.
خارج از مدرسه
یکی از تازه ترین برنامه های آموزشی کارآفرینی، برنامه »نسل زد» (Gen Z) است که شرکت Bisnow آغاز کرده است. این شرکت در برنامه خود، کارگاه های آموزشی نیم روزه ای برای دانش آموزان مقطع دبیرستان برگزار می کند که طی آن، شرکت کنندگان از شرکت های تازه تاسیس محلی بازدید می کنند، کارآفرینان را ملاقات می کنند و در تمرین هایی به هدف ایجاد، توسعه و بازاریابی یک شرکت جدید شرکت می کنند.
دوگ اندرسون، رئیس شرکت Bisnow معتقد است: «بسیاری از جوانان نمی دانند برای اجرایی کردن ایده هایشان باید از کجا کمک بگیرند و امیدوار است نسل z بتواند آنها را به فکر کردن در مورد کارآفرینی تشویق کند.» اندرسون می گوید هدف ما این است که «تجربه عملی در دنیای واقعی را برای دانش آموزان ایجاد کنیم، به طوری که آنها نحوه کار یک بنگاه تازه تاسیس و کارآفرینان واقعی را از نزدیک ببینند.»
برخلاف طرح های قبلی که هدفشان آموزش اصول اولیه راه اندازی و مدیریت یک کسب وکار کوچک است، برنامه شرکت Bisnow طوری طراحی شده که بلندپروازی را به جوانانی که آرزو دارند زوکربرگ بعدی باشند، القا می کند. اندرسون می داند تیم او باید کارگاه ها را جذاب تر کند و مشوق هایی برای دانش آموزان ایجاد کند. به عقیده او، جوانان امروز در مقایسه با نسل های گذشته باید نگاه متفاوت تری به کارآفرینی داشته باشند.
اندرسون با اشاره به افرادی مانند زوکربرگ می گوید: «کارآفرینان امروز به اسامی بسیار آشنا و نزدیکی تبدیل شده اند که با دوران مدرسه ما تفاوت بسیاری کرده است. نگاه بچه ها به این کارآفرینان مثل نگاهی است که به ورزشکاران یا خواننده های محبوبشان دارند.»
وندی تورنس، مدیر بخش کارآفرینی بنیاد کافمن می گوید انواع مختلف برنامه های آموزش به جوانان، چه آنهایی که دانش آموزان را به کارآفرینان معرفی می کند و چه برنامه هایی که به آنها کمک می کند شرکت تاسیس کنند، نقش مهمی دارند و همه آنها مهارت های اولیه ای را می آموزند که جوانان را در راه اندازی شرکتی برای خودشان به موفقیت می رساند. مهم تر از همه اینکه این برنامه باعث می شود دانش آموزان «کارآفرینانه» فکر کنند؛ یعنی به دنبال مشکلات باشند و راه حل هایی برای آنها بیابند.
تورنس می افزاید: «داشتن این رویکرد، فارغ از اینکه این افراد در آینده شرکت خودشان را تاسیس کنند، کارمند شرکت دیگری شوند یا بخواهند مشکلی اجتماعی را حل کنند، در زندگی اجتماعی به آنها کمک خواهد کرد. مهم نیست آنها چه شغلی را انتخاب می کنند، بلکه چیزی که اهمیت دارد این است که از نگاه یک کارآفرین به دنیا بنگرند.»