«پژوهشگاه توسعه فلسفه برای كودكان» یكی از اولین پژوهشگاه هایی است كه برای پیگیری و تحقیق در این موضوع تأسیس شده است. این پژوهشگاه در سال ۱۹۷۴ با هدف تكمیل یك برنامه درسی كامل برای فلسفه در دوره های ابتدائی و متوسطه تأسیس شد. این پژوهشگاه در رشته فلسفه برای كودكان، در سطح كارشناسی ارشد دانشجو تربیت می كند. به همین منظور اساتید متخصص در رشته فلسفه و رشته های دیگر به این مركز دعوت می شوند تا تعلیم معلمان سراسر جهان را به عهده گیرند.
این مؤسسه در كنار خدمات تحصیلی، كتاب هایی برای كودكان و معلمان نیز تهیه كرده است. اولین كتاب این دوره آموزشی در سال ۱۹۶۹ م نوشته شد. ماتئو لیپمن بنیان گذار و گرداننده اصلی برنامه «فلسفه برای كودكان»، نویسنده این كتاب است. او رهبری این نهضت را به عهده داشته است.
متئو لیپمن به این نتیجه رسید كه برای تأمل و مطالعه دانش آموزان متنی مورد نیاز است. اما این متن باید به شكل یك داستان عرضه شود. این داستان، قصه ای است كه به كودكان نحوه كشف اصول «استدلال بواسطهٔ خودشان» را یاد می دهد. بدین ترتیب همزمان با پیشرفت در این متون، دانش آموزان برای ادعاهای همدیگر دلیل می طلبند، گفته های یكدیگر را زیر سؤال می برند و از اندیشه های جدید به عنوان مبنا و مقدمه ای برای مدعیاتشان استفاده می كنند.
داستان های این كتاب ها شاید در نگاه اول تفاوت چندانی با داستان های دیگر نداشته باشند اما به وضوح دیده می شود كه با ظرافت خاصی به بیان نكاتی فلسفی اختصاص یافته اند. این داستان ها نه مدعی بی پیام های والای آنچنانی اند و نه مدعی بی پیامی. این داستان ها فقط می خواهند نكاتی را برای كودك خاطر نشان سازند كه در نحوه زندگی حال و آینده او تعیین كننده است، نكاتی كه اگر طرح نشود و موشكافی نگردند در آینده می توانند برای كودك و نوجوان، یك معضل فكری و اجتماعی پدید آورند. به عنوان نمونه خلاصه داستانی از این مجموعه را نقل می كنیم.
خلاصهٔ یك داستان
محل زندگی شما یا مال من؟
« اتو » خرس كوچكی است. او در جنگلی زندگی می كند كه دارای رودخانه بزرگی است. «اونه» كه یك ماهی است در این رودخانه در كنار ماهیهای دیگر زندگی میكند. او از خشكی هیچ تصوری ندارد. جز اینكه می داند بعضی وقت ها حیوانات خشكی برای آب خوردن و شكار به آنجا می آیند. اتو نیز شرایط مشابهی دارد. او از دنیای درون آب و حیوانات آن هیچ اطلاعی ندارد.
روزی از روزها اتو هوای شكار ماهی به سرش می زند و به كنار رودخانه می آید، اونه او را می بیند و بنا به دلایل خاصی به جای اینكه به فكر فرار بیافتد، به ذهنش خطور می كند كه به او سلام كند و بگوید: (این حیوان بزرگ و زیبا كیست؟ دلم می خواهد با او حرف بزنم)
او سرش را از رودخانه بیرون می آورد واین كار را انجام میدهد .اتو با دیدن این امر به شدت تعجب میكند، او نمی تواند تصمیم بگیرد كه چه باید بكند. او نه دوباره حرف خود را تكرار میكند و اتو با تمام شگفتی اش چاره ای نمی یابد كه نامش را بگوید و آهسته می گوید: (اتو)
اونه به سوالات وصحبت ادامه میدهد: (چه روز زیبایی است!) و اتو چاره ای جز جواب و همصحبتی با اونمی بیند و... سرانجام تصدیق می كند كه اونه بسیار زیباست...
اونه برای فردا قرار دیدار می گذارد و اتو قبول می كند و... مدتی نمی گذرد كه آنها دوستان صمیمی ای برای یكدیگر می شوند واتوبرای سیر شدن از میوهء درختان تغذیه میكند.
آنها كم كم با زیبایی های دنیای یكدیگر آشنا می شوند. وتصمیم می گیرند كه به خانه های یكدیگر بروند . اما این كار تبدیل به تجربه ای تلخ برایشان درخارج از آب اینكه مانعی برسر راه تقویت دوستی آنها سبز شده است.آنها متوجه می شوند دوستی آنها محدودهایی دارد و بیش از آن نمی توانند پیش روند. این مشكل لاینحل است و باید آن را بپذیرند. آنها به قرارهای روزانه خود ادامه میدهند ولی بازمانع جدیدی روبه رو می شوند. اتو باید به خواب زمستانی رود او نه نیز درزمستان باید به عمق رودخانه برود تا سردش نشود. آنها پس ازبحث در این مورد به این نتیجه می رسند كه حداقل تا زمستان می توانند دوست هم باشند و از آن بهره ببرند آنها این امكان را موهبت بزرگی برای خود می دانند.
در این داستان نكات جالب نهفته است، تسامح و تساهل و نیز محدودیت های آن ا ز نكاتی است كه دراین داستان با ظرافت خاصی مورد توجه قرار می گیرند. نتایج مثبت شجاعت گفتگو، دوستی، درک موقعیت و شرایط زندگی دیگران در این داستان به سادگی، به تصویر كشیده می شود. البته از محدودیت های طبیعی و بیولوژیكی نیز غفلت نمی شود و مقابله با این محدودیت ها یا سازش با آنها نیز به نحوی بیان می شود.