گفتگو: دکتر سعید ناجی
اشاره:
قدرت تمیز, داوری و استدلال آوری از اهمیت انكارناپذیری در زندگی فردی و حیات جمعی برخوردار است. نقش این امور را در تفاهم میان آدمیان و در نتیجه نشاندن «گفتگو» به جای «نزاع» در درون و میان تمدنها نیز نمی توان نادیده گرفت.
با وجود این، حتی در گروههای فلسفه دانشگاهها نیز بسیاری از دانشجویان فاقد قدرت تمیز, داوری و استدلال آوری هستند. البته این معضل به كشورهای جهان سوم محدود نمی شود، در كشورهای پیشرفته و كشورهای غربی نیز این امر محسوس بوده است. اما اندیشمندان و فلاسفه این كشورها مدتی (حدود نیم قرن) است كه دست به كار شده اند. در این مدت تلاش های بسیاری انجام داده اند. در این زمینه مطالعات و تحقیقات بسیاری بعمل آمده وكنفرانس های متعددی تشكیل شده است و با عنایت به این امر كه برای تقویت توانایی های ذهنی و استدلالی افراد دوران دانشگاه بسیار دیر است به این نتیجه رسیده اند كه باید این كار را از دوران كودكی آغاز كرد.
بدین ترتیب شاخه دیگری از فلسفه متولد شده كه « فلسفه برای كودكان» نام گرفته است و از این طریق فلسفه وارد دبستانها و مدارس راهنمایی گردیده است، گو اینكه این نوع فلسفه تفاوت های بسیاری با فلسفه محض دارد. این برنامه در حال حاضر در بیش از سی كشور جهان از استرالیا گرفته تا ایسلند، از بلغارستان تا برزیل و از كانادا تا تایوان در شانزده زبان در حال اجرا است.
پرفسور متیو لیپمن1 بنیانگذار این برنامه است. وی در سال 1954 م دكترای خود را از گروه فلسفه دانشگاه كلمبیا گرفت. هجده سال استاد فلسفه آن دانشگاه بود. سپس به دانشگاه دولتی مونتكلیر2 رفت و در آنجا «پژوهشگاه توسعه و پیشبرد فلسفه برای كودكان»3 را تأسیس كرد. برنامه او، یعنی «فلسفه برای كودكان»، جایزه سال 2001 انجمن فلسفی امریكا را به خود اختصاص داد. این برنامه از طرف یونسكو و انجمن معلمان فلسفه امریكا تقدیر شده است. لیپمن نویسنده یا نویسنده _ همكارِ 26 كتاب در فلسفه و تعلیم و تربیت است .
نوشتاری كه در پیش روست گفتگویی با ایشان در زمینه تاریخچه, ضرورت, موضوعات, مسائل, روش ها و رویكردهای مختلف فلسفه برای كودكان است4. خوانندگان می توانند برای دستیابی به متن انگلیسی این گفتگو به سایت اینترنتی زیر مراجعه كنند:
ناجی: منظور از برنامه «فلسفه برای كودكان» چیست ؟
در اواخر سالهای 1960 در دانشگاه كلمبیا واقع در نیویورك به درجه استادی فلسفه رسیدم. من فكر می كردم كه دانشجویانم فاقد قدرت استدلال و قدرت تمیز و داوری هستند , اما برای تقویت قابل ملاحظه قدرت تفكر آنها , دیگر بسیار دیر شده بود. من به این فكر افتادم كه این كار می بایست در دوران كودكی انجام میگرفت (و در آن زمان تقریباً فقط من بر این اعتقاد بودم). باید وقتی كودكان در سن یازده یا دوازدسالگی بودند، یكسری دوره های درسی در خصوص تفكر انتقادی را می گذارندند. اما برای تهیه موضوعی قابل فهم و مخاطب پسند، بایستی متون درسی بصورت داستان نوشته می شد , داستانی درباره منطق اكتشافی كودكان. اما بنظر می رسید كه این كار نیز باید با دقت و ظرافت بسیار انجام می گرفت . این داستان ها باید راجع به فلسفه مورد اكتشاف كودكان می بود.
از این رو من كتاب كشف هری استوتلمیر6 را نوشتم ( این عنوان ایما واشاره ای است به اسم ارسطو). وقتی آنرا در سال 1970 به آزمایش گذاشتم , بنظر می رسید بخوبی كارگر افتاده است . در پی آن برای معلمان ( با كمك آنه مارگارت شارپ7) یك كتاب راهنما كه شامل صدها تمرین فلسفی بود , نوشتم. آن كتاب هم بخوبی نتیجه بخش بود . سپس شهر كلمبیا را ترك كردم و «پژوهشگاه توسعه و پیشبرد فلسفه برای كودكان» را در دانشگاه دولتی مونتكلیر تأسیس كردم . پس از چند سال , كتابی با عنوان لیزا8 نوشتم كه منحصراً مربوط به اخلاقیات بود. این كتاب تكمله كتاب هری بود و به كودكانی اختصاص داشت كه اندكی بزرگتر بودند. كتاب های بیشتر و بیشتری نوشته شد كه هر كدام ویژه سطوح سنی خاصی بود. این كتابها بهمراه كتابهای راهنمای كمك آموزیشان بودند.
همچنین مجموعه متنوعی از كتابهای نظری تألیف و ( به واسطه ناشران دانشگاهی همچون تمپل , كمبریج و تیچرز كالج ) منتشر شد.
برنامه «فلسفه برای كودكان» یا P4C علاوه بر فراهم آوردن كتابهای درسی متحد الشكل (داستان های فلسفی برای كودكان)، طرح آموزشی واحدی دارد كه در آن دانش آموزان سطوح مختلف با قرائت بخشی از داستان با صدای بلند , كلاس را آغاز می كنند. سپس پرسش هایی در باره آن طرح می كنند و راجع به آنها به بحث می نشینند. روش كار چنین است و شامل انتقاد متقابل و دو جانبه و ابراز عقایدی در نهایت دقت است. مربی این روش را بعنوان رهیافتی آموزشی به رسمیت شناخته و در پیش می گیرد تا بدانوسیله كودكان را بسوی تبدیل شدن به شهروندانی در نظام دموكراسی سوق دهد .
ناجی: پیدایش و تكمیل این برنامه چگونه صورت گرفته است؟
پیدایش «فلسفه برای كودكان» از «هیچ كجا» و بدون مقدمه نبوده است. این برنامه بر اساس رهنمودهای جان دیویی و مربی روسی لیو ویگوتسكی9 بوجود آمده است كه بر ضرورت تعلیم تفكر و تأمل و نفی آموزشِ صرفِ «حفظ كردن» تأكید می كردند. برای كودكان كافی نیست كه فقط آنچه را كه به آنها گفته می شود به حافظه سپرده و سپس بیاد بیاوردند، بلكه آنها باید موضوع مورد نظر را آزموده و تجزیه تحلیل كنند. درست همان طوركه فرایند تفكر، پردازش اموری است كه كودكان درباره جهان و از طریق حواسشان یاد میگیرند، آنها نیز باید درباره آنچه در مدرسه یاد می گیرند، بیاندیشند. حفظ كردن مطالب، یك مهارت فكری كم ارزش و سطح پایینی است؛ به كودكان باید مفهوم سازی، داوری و تمیز امور از همدیگر، استدلال و اموری از این قبیل را یاد داد.
پس از آزمایشی كوچك اما فشرده كه بواسطه این طرح به عمل آمد، (و نشان داد كه می توان به كودكان استدلال قیاسی و اصلاح شده ای را یاد داد، بدون اینكه این كار "آموزش برای امتحان"10 باشد)، به تعدادی از افراد كه دكترای فلسفه داشتند، تعلیم داده شد تا معلمان سرتاسر ایالات متحده را آموزش دهند. آنها در سال های 1970 شروع به این كاركردند. در پایان این دهه، پنج هزار كلاس در این كشور از این برنامه بهره می بردند. ( این آزمایش نشان داد كه با ارائه این برنامه برای كودكان یازده ساله، می توان به آنها یاد داد تا در مسائل مربوط به استدلالهای صوری، 27 هفته سن هوشی بالاتری داشته باشند.
با مساعدت دانشكده تعلیم و تربیت نیوجرسی و كمك های بلاعوض بنیادهای خصوصی، اقدام به تشكیل كارگاههایی برای تربیتِ"معلمـ مربی" كردیم تا سپس آنها نیز معلمان دیگری را تربیت كنند، معلمانی كه استفاده از این برنامه را راه اندازی كنند. معلمان آموزش دیده گزارش دادند كودكان با خوشحالی به دوستانشان پاسخ می دهند، چراكه این كار به آنها امكان می دهد تا به راحتی و آزادانه در كلاس صحبت كرده و درباره ایده ها و نظراتشان با یكدیگر و نیز با معلم به بحث بپردازند.
از آنجا كه فلسفه برای كودكان بیشتر یك برنامه مبتنی بر زبان و مهارت های گفتاری است، توفیق آن رابطه تنگاتنگی با گسترش و بسط دقیق آن در مجموعه وسیع تری از زبانها دارد. ( هر كشوری ترجمه ویژه خود را می طلبد و كاملاً بجا و طبیعی است كه اینگونه باشد).
ناجی: در فلسفه برای كودكان چند رویكرد و نگرش وجود دارد؟ لطفاً در باره این رویكردها توضیح دهید.
درست همانطور كه رشته ای به نام فلسفه وجود دارد، همانطور هم فلسفه ای برای كودكان وجود دارد. اما هر یك از اینها روایت های مختلفی دارند برای مثال، روایت های مختلف و متعددی از فلسفه علم، فلسفه روانشناسی، فلسفه هنر و غیره و غیره وجود دارد. هر "فلسفه ........" یا فلسفه مضافی، نقد جامعی از رشته ای است كه مورد مطالعه اش قرار میدهد. اما فلسفه برای كودكان را نه می توان با تعلیم و تربیت یكی دانست و نه با فلسفه تعلیم و تربیت.
آنچه «فلسفه برای كودكان» نامیده می شود، تلاشی است برای بسط فلسفه، با این هدف كه بتوان آن را بسان نوعی آموزش به كاربرد. این فلسفه، آموزشی است كه از فلسفه برای واداشتن ذهن كودك به كوشش در جهت پاسخگویی به نیاز و اشتیاقی كه به معنا دارد، بهره می برد.
اما «فلسفه با كودكان11» بعنوان شاخه فرعی كوچكی از فلسفه برای كودكان رشد كرد. به این معنا كه «فلسفه با كودكان» از بحث و گفتگو در باره آرای فلسفی سود می برد، اما نه فقط بواسطه داستانهای نوشته شده برای کودکان. برنامه فلسفه با کودکان قصد دارد کودکان را به عنوان فلاسفه جوان پرورش دهد. اما هدف «فلسفه برای کودکان»، یاری دادن به آنها برای بهرهمندی از فلسفه به منظور بهبود بخشیدن به یادگیری همه موضوعات موجود در این برنامه درسی است.
در ابتدا وقتی به این موضوع علاقمند شدم، گمان میكردم كه كودكان حتی پس از تعلیم برای كسب دقت، انسجام و هماهنگيِ بیشتر، باز هم نمیتوانند كاری بیشتر از تفكر انتقادی بكنند. اما «تفكر انتقادی» شامل مفهومسازی، منطق صوری و هیچ گونه مطالعهای از نوع فلسفه سنتی نیست، یعنی هیچ یك از مواردی را كه من كوشیدهام در «فلسفه برای كودكان» ارائه كنم، در برندارد. تفكر انتقادی، كودكان را به فلسفه بازنمیگرداند اما اعتقاد من این است كه كودكان دیگر به چیز كمتری رضایت نخواهند داد و زیر بار آن نخواهند رفت. البته آنها را نباید هم به این كار مجبور كرد. تفكر انتقادی در پی دقیقتر ساختن ذهن كودكان است؛ فلسفه هم به آن عمق میبخشد و هم آن را پرورش میدهد.
ناجی: قویترین و پرنفوذترین رویكرد «فلسفه برای كودكان و نوجوانان » كدام است؟
از نظر من برنامهای كه خود پروردهام و برنامهای كه به نام «فلسفه برای كودكان» نامیده میشود میتواند بهترین رویكرد نسبت به بهبود تفكر كودكان دانسته شود.
دلایل این امر عبارت اند از:
الف) علاقه: كودكان در خصوص كاری كه علاقه بسیار شدیدی به آن دارند بیشتر تلاش میكنند. به دلایل زیر، P4C بیشتر مورد علاقه آنهاست: چون
1. شامل داستانهای تخیلی است،
2. درباره كودكانی همانند خودشان است و
3. این برنامه آنها را وارد گفتگویی درباره موضوعات بحث برانگیزی (همچون اخلاق) میكند. P4C از تفكر انتقادی میگذرد و فراتر میرود.
ب) هیجان: P4C تنها به تقویت تفكر انتقادی بسنده نمیكند. در این برنامه پذیرفته میشود كه تفكر میتواند به شدت مهیج و احساسی باشد. این برنامه راههایی را فراهم میكند كه از طریق آنها كودكان امكان سخن گفتن درباره خود و تحلیل آنها را بیابند.
پ) تفكر انتقادی:P4C كاملاً دربرگیرنده «تفكر انتقادی» است ولی آن را با وسعت و عمق بیشتری تعقیب میكند. تفكر انتقادی اغلب «ضمیمهای» صرف برای برنامههای درسی رایج است، اما P4C این نیاز را به رسمیت میشناسد كه كودكان باید به گونهای واقعی با موضوعاتی سر و كار داشته باشند كه آن ها را مسألهانگیز یا مبهم میپندارند.
ت) ارزشها: در این برنامه كودكان از همان ابتدا متوجه میشوند كه برخورد ما با موضوعات ارزشی، مستعد مبهم شدن، دو پهلو شدن و آشفتگی است. در نتیجه، كودكان اموری را كه آنها را به تفكر دقیق و روشن رهنمون می شود، مغتنم میشمارند. اما این بدان معنا نیست كه تفكر آنها باید بدون شور و شوق یا فاقد احساسِ عاطفی باشد. كودكان میتوانند درباره مسائل مورد علاقهشان ـ یعنی زمانی كه موضوع تفكر آنها علاوه بر انتقادی بودن، خوشایند، توأم با احساس عاطفی و دلسوزی نیز هست ـ بهتر فكر كنند.
ث) خلاقیت: تفكر خوب میتواند همانند زمانی كه با تمام وجود در داستانی غرق میشویم یا هنگامی كه فرضیهای میسازیم سرشار از تخیل باشد؛ بنابراین P4C به ویژه در زمینه خلاقیت، موفقیتآمیز است.
ج) جمعی بودن: فلسفه، فعالیتی است مبتنی بر گفتگو؛ این كار، نیازی ضروری به گشودن باب گفتگو به روی تمام اعضای جامعه دارد. به عبارت دیگر، به كندوكاو همگانی و مشترك نیاز دارد. مردم جهان هنگامی كه نسبت به قربانیان بی گناه فاجعهای احساس دلسوزی و همدردی دارند به نحوی بهتر از زمانی رفتار میكنند كه فاقد آن هستند.
ناجی: روش ابداعی شما در این زمینه كدام است؟
من تعداد زیادی از عناصر و مؤلفههای معروف را برگرفته و آنها را به شیوهای نو تركیب كرده ام تا شكل جدیدی از تعلیم را پدید آورم. پیش از آنكه «فلسفه برای كودكان» پیشرفت خود را شروع كند، فلسفه و «تعلیم و تربیت» بكلی از هم جدا و بیگانه تلقی میشدند. آنها همانند نفت و آب با یكدیگر مخلوط نمیشدند. اما برنامهای چون P4C، كه تأكید دارد كودكان در باره پرسشها، فكر بكر و بهتری داشته باشند و سعی كنند با بحث آزاد به پرسشهای یكدیگر پاسخ دهند، برنامهای است كه یادگیری و دلبستگی، احساس عاطفی و تفكر، و تخیل و فهم را با هم تركیب میكند. به این دلیل است كه منتقدی با صحبت از كتاب جدید من یعنی تفكر در تعلیم و تربیت (2003), اظهار میدارد كه «نویسنده كتاب [یعنی من] حماسه سقراطی بزرگی را آفریده است. این كتاب جلوهای شوقانگیز از آن چیزی است كه تعلیم و تربیت میتواند باشد و باید باشد».
من بر آن بودهام الگویی جدید و مبتنی بر تفكر در تعلیم و تربیت ارائه دهم كه مفاهیم محوری و انسجام بخش آن، خردمندی یا معقولیت (مربوط به ویژگی فردی) و دموكراسی (مربوط به ویژگی اجتماعی) باشد. این الگو فقط به اهمیت تفكر انتقادی تأكید ندارد، بلكه بر تفكر خلاقانه و تفكر توأم با علاقه نیز تأكید می كند _ هر سه نوع تفكر لازم و ضروریاند.
این برنامه بر آفریدن، بیان كردن، عمل و احساس كردن بعنوان شریان اصليِ تمیز و داوری تأكید می كند. تمرینات منظم و برنامهریزی شده این نوع یادگیری و درك مطلب، در بطن روایت فلسفی تعلیم و تربیت قرار دارد. ما فن تعلیمِ چنین تمرینی را «مشاركت در تحقیق» مینامیم. این رهیافت تعدیل شده و مبتنی بر همكاری، با مفهوم «تعادل تأمليِ» راول12 و «مكتب اصالت آزمایش»جان دیویی مطابقت دارد.
بسیاری از مفاهیمی كه برای كودكان گیجكننده و معماگونهاند همان مفاهیمی هستند كه فلاسفه با آنها درگیرند، مفاهیمی همچون قوانین [یا قواعد]، حقیقت، خیر، عدالت و غیره. با اینكه كودكان درباره این موضوعات و مفاهیم [از پیش] افكار و عقایدی دارند با وجود این یاد میگیرند كه این عقایدخود را به احكام و آرای سنجیده ای تبدیل كنند. فلسفه برای كودكان با ارائه تعداد زیادی از تمرینها برای یافتن دلایل خوب بر داوریها، كودكان را تحت نوعی آموزش قرار میدهد كه افق دید آنها را وسیعتر میسازد. این برنامه به آنها یاد میدهد كه چگونه باید فكر كنند.
ناجی: كدامیك از فلاسفه و روان شناسان در این كار بیش از همه بر شما تأثیر داشتهاند؟
جان دیویی: به جهت درك بسیار اهمیت خلاقیت هنری در پرشور و پراحساس ساختن كودكان از لحاظ عاطفی.
جاستون باكلر13، فیلسوف آمریكایی قرن بیستم: به جهت مطالعات مهم او در زمینه ماهیت قوه قضاوت آدمی و همچنین به دلیل كشف نقش قدرت قضاوت و تمیز در تعلیم و تربیت كودكان.
لیو ویگوتسكی، روانشناس قرن بیستمی روسی: وی ارتباط و وابستگیهای بین موارد زیر را تشخیص داد. ارتباط بین مباحثههای كلاسی و تفكر كودكان، ارتباط بین كودك و جامعه بواسطه معلم و ارتباط بین زبان دنیای دوران بزرگسالی و هوش در حال رشد كودكان.
ژان پیاژه: روان شناس قرن بیستم و متخصص تعلیم و تربیت كه كار وی رابطه متقابل بین تفكر و رفتار را روشن ساخت.
گیلبرت رایل: فیلسوف قرن بیستمی انگلیسی كه به تحلیل رابطه بین زبان، تعلیم و تربیت و خودآموزی پرداخت.
جرج هربرت مید: فیلسوف و روانشناس اجتماعی آمریكا كه آثار او تقریباً فقط به ماهیت اجتماعی نفس ]آدمی[ اختصاص دارد.
لویدویك ویتگنشتاین: فیلسوف بریتانیایی _ اتریشی قرن بیستمی كه با حساسیت فوقالعادهای در خصوص روابط اجتماعی پیچیدهای كه با ظرافتهای زبانی بیان میشود، به كند و كاو پرداخت.
ناجی: متیازهای روش شما نسبت به سایر نظریه پردازانِ فلسفه برای كودكان چیست؟
من تلاش میكنم به كسانی كه كارشان تربیت معلمان برای تدریس در كلاسهای درسی است، نشان دهم كه بدون بهرهبردن از فلسفه، تعلیم و تربیت در مدارس ابتدایی ، دقیقاً همانقدر ناقص و عقیم است كه آموزش بدون بهرهمندی از فلسفه در دانشگاه در سطح لیسانس و بالاتر از آن میتواند ناقص باشد. كودكان نیاز دارند كه برای تمییز بین استدلالهای معتبر و غیرمعتبر (منطق)، بین نظریههای شناختی تأیید شده و رد شده (معرفت شناسی) و بین اَشكال قابل قبول و غیرقابل قبول قضاوت اخلاقی (اخلاق) و غیره، ملاكها و موازینی بیابند. مناسبترین راه برای انجام این كار اینست كه تعلیم و تربیت را با تمام پیچیدیگهای كلانش نوعی تحقیق تلقی كنیم، و فلسفه را نیز نحوهای از تحقیق در دورن این نوع تحقیق. فقط از این طریق است كه دانش آموزان میتوانند به تفكر برای خود در خصوص اندیشه خود، ترغیب شوند . به عبارت دیگر، تحقیق را میتوان جنسی دانست كه اَشكال مختلف فلسفه انواع آن هستند. از این روست كه ما تحقیقهای مختلفی همچون تحقیق اخلاقی، تحقیق زیبایی شناختی، تحقیق اجتماعی و غیره داریم.
امتیاز دیگر این روش این است كه اشكال مختلف معرفت و درك ما را هماهنگ و سازگار میسازد. كودكان میآموزند كه میتوان با روشی قابل اطمینان، به سراغ بسیاری از پرسش هایشان بروند، بشرطی كه این پرسش ها بعنوان موضوعاتی برای تحقیق فلسفی در نظر گرفته شوند. آنها همچنین درمییابند كه دقیقاً همین روش در سرتاسر جهان در حال اجرا است و طولی نمیكشد كه این روش بنیادی آنها را قادر می سازد تا به نحوی شفاف با دیگر كودكانی كه در برنامه ای مشابه در قارهها و كشورهای مختلف فعالیت میكنند، ارتباط برقرار كنند.
ناجی: برای اجرای این برنامه چه شرایط، ابزارها و فضایی لازم است؟
برای پیشبرد این برنامه در كلاس، معلم فقط به یك داستان برای هر كودك، بعلاوه یك كتاب راهنمای آموزشی ویژه خودش نیاز دارد. با وجود این، معلم باید برای یادگیری نحوه هدایت بحث فلسفی دورهای را بگذراند. او باید یاد بگیرد كه چگونه از تمرینات استفاده و مباحث را طرح كند و اینكه چگونه كودكان را به فكركردن برای خودشان و در باره خودشان ترغیب سازد. در این دورههای آموزشی برای معلمان از كتاب «فلسفه در كلاس درس»(انتشارات تمپل)، نوشته اینجانب و خانم شارپ نیز استفاده میشود.
بچههای یك كلاس، بهمراه معلمشان حلقهوار دور هم مینشینند و رودر روی هم با یكدیگر به مباحثه میپردازند. شاگردان، قسمت تعیین شده كتاب را با صدای بلند میخوانند، البته نه بیشتر از یك پاراگراف در هر بار (توزیع یكسان وقت هم در میان كودكان نباید فراموش شود كه پیامدها و استلزامات دموكراتیكی بهمراه دارد). وقتی قرائت یك پاراگراف تمام شد، معلم با این پرسشها شروع میكند: آیا در این متن چیز مبهمی برای شما وجود دارد؟ آیا میتوانید احساس خودتان را در قالب یك پرسش بیان كنید؟ سپس معلم پرسش هر دانشآموز را بر روی تخته سیاه مینویسد و نام دانشآموز را بهمراه شماره صفحه و شماره سطرِ مورد بحث در كنار آن یادداشت میكند. پس از آن میپرسد چه كسی میخواهد بحث را آغاز كند. دستها بالا میرود و معلم یكی از دانشآموزان را انتخاب میكند تا در باره پرسشها نوشته شده بر روی تخته بحث را شروع كند. در لحظه مناسب، معلم ممكن است تمرینی را در خصوص آن موضوع خاص از كتاب كمك آموزشی مطرح كند.
فرض كنید كه پرسش چیزی شبیه به این است: «آیا هری و بیل دوست هم هستند؟» بزودی كودكان شروع به درك این نكته خواهند كرد كه مفهوم دوستی، مبهم یا دو پهلو است یا هر دو ایراد را دارد و بدین ترتیب معلم میتواند بحثی را در زمینه ماهیت «دوستی» مطرح كند. (به طور حتم، استلزامات اخلاقيِ رابطه دوستی توسط دانشآموزان مورد توجه قرار میگیرد). بدین طریق، كودكان با مفهوم دوستی آشنا و درگیر میشوند و پیشرفت كار میتواند آنها را نه تنها در فلسفه بلكه در تمامی مطالعاتی كه در آنها با مفاهیمی سرو كار دارند كمك كند. این روشی است كه فكر آنها را برمیانگیزد و تا زمانیكه قابلیت نقادی و خود انتقادی را در آنها پدید نیاورد، آرام نمیگیرد و این به نوبه خود آنها را به خود اصلاحی سوق میدهد. اگر معلم بطرز مناسبی آموزش دیده و آماده باشد، كودكان احساس میكنند كه در زمان اجرای این برنامه در خانه هستند و معمولاً آنقدر از آن لذّت میبرند كه در پایان كلاس، اتمام كلاس برایشان ناگوار جلوه میكند. این امر بدین دلیل است كه این برنامه، آنها را ترغیب میكند تا خودشان برای خودشان فكر كنند و ترجیحاً اجازه ندهند كه دیگران بجای آنها و برای آنها فكر كنند. همچنین كودكان دوست دارند كه بتوانند افكار خود را به دیگران ابراز دارند و اگر لازم باشد از استدلال خود دفاع كنند و به یكدیگر كمك كنند تا از استلزامات و پیامدهای مفروضاتشان مطلع شوند.
ناجی: آیا «فلسفه برای كودكان» برنامهای مناسب برای تمام كودكان جهان است؟
هر كودكی كه به لحاظ ذهنی توانایی استفاده از زبان را داشته باشد استعدادِ آموزش دیدن در مدرسه و رشد كردن را دارد و درنتیجه توانایی نوعی از گفتمان و بحث فلسفی را نیز دارا است. فلسفه زمانی آغاز میشود كه ما بتوانیم زبانی را كه به كمك آن درباره جهان سخن میگوییم، مورد بحث و بررسی قرار دهیم. هدف این نیست كه كودكان را به فیلسوفانی كوچك تبدیل كنیم، بلكه آن است كه به آنها كمك شود تا تفكری بهتر از قبل داشته باشند. البته كودكان هرچه بیشتر در رابطه با گوش دادن و صحبت كردن مهارت یابند، همانقدر هم سریعتر میتوانند با فلسفهای اُنس گیرند كه به كار ذهنی، فنون تفكر و استدلالآوری، داوری و قضاوت تأكید دارد. اما این برنامه كوشش میكند تا از هرگونه استفاده از واژگان فنی اجتناب ورزد.
ناجی: آیا در باره اهمیت و ضرورت این برنامه، پیشنهادی برای متولیان آموزش و فلسفه درایران دارید؟
«فلسفه برای كودكان» برنامهای آموزشی و جهانی با هزینههای نسبتاً پایین است. اما این امتیاز تا حدی با لزوم پیگیری و دنبال كردن آموزشها برای راهاندازی این برنامه، تعدیل میشود. دقیقاً در میان كشورهای در حال توسعه است كه «فلسفه برای كودكان» میتواند تحول قابل ملاحظهای ایجاد كند. موارد زیر، مراحلی است كه برای كشورهایی كه درصدد استفاده از «فلسفه برای كودكان» هستند، توصیه میشود.
الف) نماینده یا نمایندگانی به «مركز بینالمللی آموزش فلسفه برای كودكان در مندهامِ نیوجرسی» فرستاده شوند، كه هر سال در هفته آخر ماه مه (اوایل خرداد) و مجدداً در دو هفته آخر اگوست (اوایل شهریور) تشكیل میشود. نمایندگان یا باید فیلسوف باشند یا در فلسفه كلاسهایی دیده و دروسی را گذرانده باشند. همچنین باید آماده باشند تا پس از مراجعه به كشور خود معلمان آینده P4C را آموزش دهند و حتی بلافاصله متون مربوطه را ترجمه و انتشار آنها را پیگیری كنند. (این برنامه نمیتواند بدون وجود چنین ترجمههایی انجام یابد) .
ب) اولین گروه معلمان برای تعلیم در دورههای یك ترمی یا دو ترمی در قالب آموزش ضمن خدمت انتخاب شوند. (این انتخاب باید محدود به داوطلبان باشد).
پ) برای بهینهكردن ارزیابی كمّی و كیفيِ تأثیر این برنامه باید از متخصصان روانشناسی تربیتی كمك گرفته شود. (این كار میتواند یك سال یا دو سال بعد انجام گیرد تا اینكه این برنامه به نحوی تثبیت شود).
ت) زمانیكه این برنامه تثبیت شد، بهتر است به پرورش دانشجویانی كه پیش زمینه فلسفی دارند بپردازیم تا آنها قبل از شروع خدمت به این آمادگی دست یابند.
ناجی:برای اینكه این برنامه در كشورهای در حال توسعه مانند ایران اجرا شود، نقطه شروع چه باید باشد؟
در تعیین سلسله مراحل آغازین این برنامه نكاتی چند وجود دارد كه باید به آنها توجه نمود.
الف) نماینده یا نمایندگانی كه به كنفرانس / كارگاهِ «مندهام» فرستاده میشوند، باید به اندازه كافی با زبان انگلیسی آشنا بوده و تا اندازهای پیش زمینه فلسفی داشته باشند. این افراد باید پس از بازگشت به ایران ترجمه متون و نیز تعلیم و آموزش معلمان را هدایت كرده و پیش ببرند.
ب) گروهی از كودكان كه برای شروع برنامه برگزیده میشوند، باید انتخابی و نمونه باشند.
لازم نیست كه فقط كودكانِ تیزهوش را برگزینید. اما شروع این برنامه با گروه خاصی از كودكان همانند كودكانی كه از لحاظ احساسی و عاطفی دچار آشفتگیاند یا مثلاً كودكان ناشنوا نیز مناسب نیست.
ج) سطح سنی دانشآموزان در ابتدا باید بین 8 و 10 سال باشد. این خود گویای آن است كه برنامه باید با پیكسی شروع شود. كتاب كمكی مربوط به مربی كه به همراه پیكسی است كتابی با عنوان در جستجوی معنا14است. منظورم این نیست كه گروههای سنی دیگر با سایر برنامه ها حتماً نامناسب اند بلكه صرفاً اینست كه احتمالات موجود كتاب پیكسی را توصیه میكنند. (بنابراین كتاب هری میتواند برای گروه سنی 11 الی 12 سال یا اِلفی15 برای گروه سنی 6 الی 8 سال مفید باشد. اگر برنامهای را بخواهید كه تأكیدش بر مهارتهای مربوط به تفكر، توجه و دقت در محیط برای سنین 6 الی 9 سال باشد، بهتر است با كتاب كیو و گاس16 شروع كنید) عملاً همه این برنامهها شامل تمرین در فنون تفكر و استدلالهای اخلاقی است.
د) طرحی كه تا بدینجا مطرح شد، حداقل هزینهها را دارد و به تأثیری خلاصه میشود كه میتواند بر روی یك جمعیت بزرگ بگذارد. البته ما خرسند میشدیم كه روند و پروسه بزرگتری را پیشنهاد كنیم، همچون پروسه ترویجیای كه در اوكراین در دست داریم. در این طرح به معلمان در زمینه «فلسفه برای كودكان» تعلیم داده میشود و نیز در سطح لیسانس دانشجویانی در زمینه تفكر انتقادی به تحصیل مشغول اند.
همچنین در آنجا گروه زبان انگلیسی دانشگاه دولتی تعلیم و تربیت كِروفگراد17 به این كار مشغول است و تعداد قابل توجهی از كادر دانشگاهی دو كشور مبادله میشود. در حال حاضر، این برنامه ترویجی [در اوكراین] در سومین سال خود بسیار موفقیتآمیز به نظر میرسد.
ذ) بعد از تعلیمی كه ایرانیان در كنفرانس/كارگاهِ مندهام به دست میآورند، یكی از اولین كارهایی كه بهتر است انجام شود تأسیس یك مركز ایرانی در زمینه «فلسفه برای كودكان» است.
این مركز میتواند عنوانی همچون «مركز ایرانيِ توسعه و پیشبرد فلسفه برای كودكان» داشته باشد. این مركز، اقدام به ترجمه مواد درسی به زبان فارسی و تعلیم معلمان مدرسه خواهد كرد و پروژههای تحقیقاتی را برای تعیین میزان موفقیت این برنامه در مدارس ایرانی هدایت خواهد نمود.
مركزی را كه تأسیس میكنید، اگر بخواهید، میتواند تحتپوشش «پژوهشگاه پیشبرد فلسفه برای كودكان» در دانشگاه دولتی مونتكلیر باشد. پرداخت هیچ نوع مبلغی برای این كار لازم نیست . هزینه اصلی شما مربوط به هزینه سفر و شركت در كنفرانس/كارگاه مندهام خواهد بود. به غیر از هزینه سفر هوایی، هزینه شركت در كنفرانس، معادل 1750 دلار برای دو هفته شركت در كارگاه اگوست و 1000 دلار برای 8 روز كارگاه ماه مِی است.