روزنامه شرق/ شماره 2370 -- پنج شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۴/ محمدحسین جهانپناه
ترس از رشد فزاینده هوش مصنوعی یا به بیان سادهتر، قیام ماشینها، یکی از آن ترسهای قدیمی است؛ ترسی که حتی پیش از پیدایش کامپیوترهای امروزی هم وجود داشت؛ ترس از ماشینهایی که میتوانند فکر کنند، تصمیم بگیرند و شاید روزی بر ما غلبه کنند و به حکومت سنتی بشر بر زمین پایان دهند. در این میان، رشد سریع تکنولوژیهای کامپیوتری ظرف ١٠ سال گذشته، موج جدیدی از نگرانیها را بهدنبال داشته که نامه اخیر دانشمندان به سازمانملل فقط یکی از نمونههای آن است؛ نامهای که «موسسه زندگی آتی» با امضای بیش از هزار دانشمند و محقق برجسته ازجمله «استفن هاوکینگ»، پیرامون نگرانی از توسعه تسلیحات هوشمند حکایت داشت. اما آیا واقعا تهدید ماشینهای هوشمند جدی است؟ آیا هوش مصنوعی میتواند روزی بر هوش انسانی غلبه کند؟ فعلا نه، در آینده شاید.
واقعیت این است که نگرانی پیرامون خطر رشد هوش مصنوعی از حوالی دهه ٥٠ میلادی وجود داشت؛ یعنی همان زمانی که «آلن تورینگ»، (پدر تئوری کامپیوتر) و همکارانش، بنیان چیزی را میگذاشتند که دنیای کامپیوتر امروزی را تشکیل میدهد. در همان سالها، فرضیهای تحت عنوان تکینگی تکنولوژی مطرح شد که بیان میکرد شتاب در فناوری درنهایت باعث میشود هوش مصنوعی از هوش بشر پیشی گیرد و به تغییرات شگرف یا حتی پایان تمدن بشری منجر شود. همزمانشدن سرعتگرفتن چرخهای تکنولوژی با عصر طلایی نویسندگان علمی-تخیلی مثل «ایزاک آسیموف» و «آرتور سی کلارک»، خیلی زود هوش مصنوعی را به یکی از اصلیترین محورهای ادبیات علمی-تخیلی بدل کرد؛ داستانهایی که عموما از آیندهای ترسناک در مواجهه با رباتهای هوشمندی حکایت میکرد که درنهایت علیه انسانها (که درحقیقت اربابانشان هستند)، قیام میکنند؛ تصویری که بعدها در فیلمهایی مثل اودیسه فضایی، ترمیناتور و ماتریکس بهسرعت روی پردههای نقرهای سینماها به شهرت رسید. با وجود این، حقیقت ماجرا این بود که رشد هوش مصنوعی دستکم تا اواخر قرن بیستم آنقدرها سریع نبود که نگاههای زیادی را متوجه خود کند. اما با سرعتگرفتن چرخهای صنعت کامپیوتر در سالهای نخست قرن بیستویکم، هوش مصنوعی جانی دوباره گرفت و طبیعتا ترس قدیمی خیلی زود مجالی برای ظهور یافت؛ نگرانیهایی که پربیراه هم نبود، اما شاید نه به آن تندی که در داستانهای علمی-تخیلی تصویر میشود.
دانسته یا ندانسته، هوش مصنوعی این روزها در تمام ابعاد زندگی ما حضور دارد. درحقیقت بدون آن عملا زندگی دیجیتالی ما لنگ میماند. از چیزهای سادهای مثل جستوجوهای اینترنتی گرفته تا دستیاران هوشمندی مثل Siri اپل، از کنترل ترافیک تا ماشینآلات خودکار کارخانهها، از خلبان خودکار هواپیماها تا سیستمهای خودکار تنظیم مکانیکی ماشینهای مختلف، همگی فقط مثالهای کوچکی از نقشهایی هستند که سیستمهای خودکار کامپیوتری در زندگی ما ایفا میکند. طبیعتا کامپیوترهای هوشمند بهزودی نقشهای بهمراتب بیشتری را هم برعهده خواهند گرفت، مثلا همین حالا سوپرکامپیوتر واتسون شرکت IBM تعریفی جدید از مشورت با کامپیوتر برای تحقیقات علمی و اقتصادی ارائه کرده است. اما آیا همه اینها میتواند به آیندهای مانند ترمیناتور یا ماتریکس منتهی شود؟ آیندهای که ماشینهای فوقهوشمند با باور اینکه بر انسان برتری دارند، تصمیم به نابودی بشر گیرند؟ دقیقا نه! درحقیقت چنین آینده ترسناکی بیش از حد فانتزی است. به قول «میچیو کاکو»، فیزیکدان مشهور ژاپنی-آمریکایی، ساخت ماشین هوشمندی که تصادفا از کنترل خارج شده و به دشمن بشریت بدل شود، مثل این است که تصادفا و از روی ناآگاهی یک بویینگ ٧٤٧ بسازیم. هیچکس تصادفا یک سلاح مرگبار نمیسازد که خودش را نابود کند.
هوش مصنوعی امروزی آنقدرها که بهنظر میرسد پیشرفته نیست و فرسنگها تا رقابت با انسان فاصله دارد. تسلیحات هوشمند امروزی مثل پهپادها همگی درحقیقت در عمده زمان فعالیت خود، زیر نظر خلبانی هستند که از زمین آنها را کنترل میکند و برای هر کاری از پیش برنامهریزی میشوند. ماشینهای هوشمند امروزی همگی فهمی خطی و ازپیشتعیینشده دارند. با استانداردهای انسانی فکر نمیکنند و توانایی آن را هم ندارند. بهعلاوه حداقل فعلا ما نمیتوانیم کامپیوتر هوشمندی بسازیم که بتواند واقعا فکر کند. حتی نمیدانیم چطور باید چنین ماشینی را ساخت. هرچند شاید اگر روزی توانستیم تعریف بهتری از ضمیر ناخودآگاه انسان پیدا کنیم، چنین چیزی هم ممکن شود. با این اوصاف، تا آن روز شاید مهمترین نگرانی زندگی ماشینی امروز ما باشد که بهصورت افسارگسیختهای در حال تغییر رفتار و ابعاد زندگی خصوصی ماست. درواقع این همان بُعد نظریه تکینگی فناوری است که بیش از ظهور یک هوش مصنوعی افسارگسیخته میتواند موجب نگرانی باشد.