دکتر «احمد شیرزاد» دکترای فیزیک ذرات بنیادی خود را از دانشگاه صنعتیشریف گرفت و هماکنون در دانشگاه صنعتی اصفهان مشغول کار است. وی از اولین کسانی بود که در ایران دکترای فیزیک گرفت. بعدها هم از جمله مربیان و مسوولان المپیاد فیزیک ایران بود و برگزاری المپیاد جهانی فیزیک در اصفهان را در کارنامه خود دارد. به همین دلیل هم با زیروبم المپیادهای علمی ایران آشنایی دارد. هرچند که وی میپذیرد برگزاری المپیادهای علمی به شکل کنونی ضعفهایی دارد، اما تاکید میکند همین المپیادها نقش انکارناپذیری در بهبود وضعیت آموزش علوم و جذب جوانان نخبه به علوم پایه داشته است.
در ابتدا درباره تاریخچه حضور ایران در المپیادهای جهانی صحبت کنید.
تاریخچه شرکت ایران در المپیادهای علمی، از سال 1365 آغاز میشود. در این سال ایران برای اولینبار در المپیاد ریاضی در کوبا شرکت کرد. در این دوره، آقای دکتر «نجفی» سرپرست تیم بود. ایران در بین 30کشور، به مقام بیستم دست یافت که برای آن زمان و با توجه به اینکه اولین دوره حضور ایران بود، جلب توجه کرد. با توجه به اثر مثبت المپیاد در آموزش ریاضی، مسوولان تصمیم گرفتند ایران در دیگر رشتهها هم شرکت کند. بهطوری که در سال 1367 دو فیزیکدان بهعنوان ناظر نوزدهمین دوره المپیاد فیزیک به کشور «اتریش» اعزام شدند و بالاخره در سال 1368 دانشآموزان ایرانی برای اولینبار در بیستمین المپیاد جهانی فیزیک که در لهستان برگزار شد، با یک تیم پنجنفره شرکت کرد. من از همان سال سرپرست تیم بودم که تا 20سال در این مسوولیت حضور داشتم. بعدها فعالیت ایران در المپیاد گستردهتر شد و در رشتههای شیمی، زیستشناسی و کامپیوتر هم شرکت کرد. در ایران المپیاد ادبی هم برگزار میشود که مسابقهای ملی است و در سطح بینالمللی برگزار نمیشود. البته در این مدت یکبار المپیاد فیزیک (سال 1386) و یکبار هم المپیاد نجوم (سال 1388) در ایران برگزار شد.
در سال 1386 که المپیاد در ایران برگزار شد، شما هم مسوولیتی داشتید؟
این المپیاد به میزبانی دانشگاه صنعتی اصفهان و به بهترین شکل و آبرومندانهترین حالت برگزار شد. پس از اتمام این دوره از المپیاد، به شیوه خاص خودشان از ما تقدیر و تشکر کردند و از سال بعد، ما را کنار گذاشتند! البته من همچنان کارم را بهعنوان مدرس باشگاه دانشپژوهان جوان، در این دورهها ادامه دادم.
هدف و انگیزه اصلی از برگزاری این رقابتها چیست؟
یک دغدغه همه همکاران ما (چه در کشورهای توسعهیافته و چه در کشورهای در حال توسعه) این بود که به علوم پایه بهرغم اهمیتشان، چندان توجه نمیشود. برای مثال در کنکور، رشتههای مهندسی و پزشکی بیشتر طرفدار دارند که عمده دلیلش هم جاذبههای اقتصادی و موقعیتهای اجتماعی است. واقعیت این است پیشرفتهترین کشورها، آنهایی هستند که بتوانند بهترین استعدادها را جذب علوم پایه کنند. برگزاری چنین مسابقاتی توجه دانشآموزان دبیرستانی را به این رشتهها جلب میکند و انگیزهای برای فعالیت در این حوزهها ایجاد میکند. به همین دلیل، کشورهای بلوک شرق مسابقات المپیاد را پایهریزی کردند و کمکم بر تعداد کشورهای شرکتکننده افزوده شد.
آیا به اهداف خود رسیدهاید؟
به نظر من ما حتی اگر بتوانیم سالی یک یا دو نفر از استعدادهای برتر را به سمت فیزیک جذب کنیم، موفق عمل کردهایم که البته در عمل تعداد بیشتری از جوانان به این سمت آمدهاند و در نتیجه عملکرد المپیادها قابلقبول است.
برخی میگویند المپیاد سرپوشی است بر ضعف سیستم آموزشی کشور ما، چون اینگونه القا میکند که کیفیت سیستم آموزشی ما در حد جهانی است.
این انتقاد شاید تا حدودی درست باشد که این هم بستگی دارد به اینکه سیاستهای تبلیغاتی ما چگونه باشد و از موفقیت آنها چگونه بهرهبرداری کنیم. کتمان نمیکنم که برخی افراد از این موفقیتها بهرهبرداریهای نامناسبی کردند و این موفقیت را به عنوان مشت نمونه خروار جلوه دادند ولی در نظر داشته باشید که در یک تیم فوتبال، 11ورزشکار خوب و قوی هستند اما نمیتوان گفت همه مردم کشور در این سطح فوتبال بازی میکنند. ما اگر به این المپیادها هم به عنوان نوعی رقابت علمی نگاه کنیم که باعث افزایش و تقویت انگیزه در همه دانشآموزان شده است، میبینیم که المپیادها، تاثیر خوبی بر افزایش کیفیت آموزشی در کل کشور داشتهاند. ولی البته ادعا هم نمیکنیم که اگر چند نفر از دانشآموزان ما در المپیاد مدال گرفتند، به معنی کیفیت خوب آموزش در تمام کشور است.
در ایران، دانشآموزان را برای شرکت در المپیاد، آموزش میدهند و به نوعی دوپینگ میکنند، در حالیکه در کشورهای دیگر دوره آموزشی وجود ندارد.
البته برگزاری دوره آموزشی مختص ایران نیست و چند کشور محدود دیگر هم این کار را انجام میدهند. معمولا کشورهایی که سیستم آموزشوپرورش متمرکزی دارند، چنین کاری انجام میدهند، البته من هم موافقم که افراط در این زمینه کار مناسبی نیست. به همین دلیل هم سعی کردیم سیاستهای تعدیلجویانهای داشته باشیم. برای مثال چند سال پیش این موضوع مطرح شد که به دانشآموزان اجازه دهیم از سال اول و دوم دبیرستان در این کلاسها شرکت کنند. خود من و همچنین گروه فیزیک بهشدت با این موضوع مخالفت کردیم و گفتیم همین که دانشآموزان سال سوم در این کلاسها شرکت میکنند، کافی است. به نظر ما اگر کسی استعدادش را داشته باشد، همان یکسال بس است و اینکه ما بخواهیم به شیوه دوپینگی قهرمانپروری کنیم و این دسته از دانشآموزان را از سیستم معمول آموزشوپرورش جدا کنیم، کار درستی نیست. بنابراین افراط در این شیوه، امر پسندیدهای نیست. البته تاکید میکنم که تفریط هم پسندیده نیست مثل اینکه بگوییم از دانشآموزان امتحان میگیریم و هرکس را که قبول شد، به المپیاد بفرستیم زیرا به احتمال زیاد در المپیاد جهانی امتیاز نمیگیرند و روحیه دانشآموزان بهشدت آسیب میبیند. دلیل اصلیاش هم این است که در المپیاد از موضوعاتی امتحان میگیرند (مثل نسبیت خاص) که در کتابهای دبیرستانی ما مطرح نمیشود، کما اینکه در کتابهای درسی کشورهای دیگر هم مطرح نمیشود. البته ما در این کلاسها هم فقط چارچوب کلی مفاهیم را به دانشآموزان میگوییم و خودشان دنبال بقیه مطالب میروند. بنابراین تعبیر دوپینگ را نمیپسندم و تایید نمیکنم.
دانشآموزان المپیاد این امتیاز را دارند که بدون کنکور در هر رشته و دانشگاهی که مایلند ادامه تحصیل دهند. اگر این دانشآموزان واقعا نخبه هستند، چرا این امتیاز را برای آنان قایل میشوید؟
این انتقاد هم پذیرفتنی نیست. زیرا دانشآموزان در سال آخر در اردوی علمی هستند و درسهای زیادی را میگذرانند. اگر قرار باشد دانشآموز المپیادی، نگران کنکور هم باشد، تا حدود زیادی از کیفیت تحصیل در اردو کم میکند. از طرف دیگر مسابقات المپیاد همزمان با کنکور ما برگزار میشود و شرکت در هر دو رقابت برای دانشآموزان دشوار است. پس این امتیاز، فقط این نقش را دارد که از دغدغه کنکور کم میکند تا آنها با فراغ بال، همه حواسشان را متوجه المپیاد کنند.
نکته دیگر این است که دانشآموزان المپیادی با توجه به حق انتخاب رشته و دانشگاه، معمولا در رشتهای غیر از رشته المپیاد خود تحصیل میکنند. برای مثال شیمیها به پزشکی و فیزیکیها به مهندسی میروند. آیا به نظر شما این کار نوعی نقض غرض نیست.
اولا که تعداد زیادی از دانشآموزان، در همان رشته المپیاد خود تحصیل میکنند. دوم اینکه دانشآموزان در انتخاب رشته تحصیلی و شغلی خود آزادند و ما مانعی ایجاد نمیکنیم اما در نظر داشته باشید کسی مثل «مریم میرزاخانی» که یکی از بزرگترین ریاضیدانان حال حاضر جهان است، از دل همین المپیادهای دانشآموزی رشد کرد و اگر فقط همین یک نفر حاصل المپیادهای ما باشد، برای ما کافی است و ما المپیاد را موفق ارزیابی میکنیم. المپیاد فیزیک هم موجب رشد فیزیکدانان زیادی شد. به طور میانگین سالی سه، چهار فیزیکدان از میان این داوطلبان به جامعه فیزیک ایران معرفی میشوند. برای مثال آقای دکتر «شیخ جباری» یا خانم دکتر «فرزان»، آقای دکتر «رامین گلستانیان» همه از کشفیات جریان المپیادها در فیزیک هستند. البته بسیاری از فیزیکدانان هم اکنون در کشور به سر میبرند و برخی هم به کشورهای دیگر رفتند. برای مثال آقای دکتر «گلستانیان» حدود یک دهه در ایران بود و دانشجویان بسیار خوبی آموزش داد که هم اکنون دانشجویان وی از جمله فیزیکدانان خوب ایران هستند.
در کل دستاوردهای المپیاد را چگونه ارزیابی میکنید؟
دستکم المپیادهای فیزیک را بسیار خوب و مفید میدانم چراکه بسیاری از کسانی که امروزه در جامعه فیزیک ایران فعال هستند، شاگردان ما در دورههای المپیاد بودند و از اینجا راه فیزیک را یاد گرفتند. به نظر من علوم پایه و به ویژه فیزیک آنقدر جذاب و دلچسب هست که بسیاری از دانشآموزان که میآیند، طعم و مزه کار علمی را میچشند، دیگر رهایش نمیکنند.
ولی بسیاری از المپیادیها رشته فیزیک نخواندند و مثلا رفتند مهندسی.
بله ولی حتی آنها هم مهندسی را با دیدگاههای علمی دنبال کردند. یعنی وقتی که به قول دکتر «حداد» وقتی ویروس فیزیک به آنها سرایت کرد، بعدها در مهندسی هم کارهایی میکنند که صرفا مهندسی نیست بلکه نقش علوم در آنها بسیار پررنگ است و کارهای خلاقانهای انجام میدهند.
بسیاری از کسانی که شما در این گفتوگو نام بردید، امروزه در خارج هستند و همین موضوع باعث میشود به کسانی که میگویند المپیاد باعث معرفی نخبههای ما به دانشگاههای کشورهای دیگر میشود، حق بدهیم.
در جواب این دسته افراد میگویم اولا بسیاری از المپیادیها هنوز در ایران هستند و برای مثال چندتایی هم در دانشگاه صنعتی اصفهان همکار بنده هستند. آنهای دیگر هم که از 18سالگی و در دوران المپیاد به خارج نرفتند، بسیاری تحصیلات خود تا مرحله دکترا را در ایران گذراندند. اما نکتهای که باید روی آن تاکید کنم این است که اگر کسی خارج رفته، نقطه ضعف المپیاد نیست، بلکه دلیلش این است که در ایران امکانات برای تحقیقات پیشرفته فراهم نیست و آنان برای ادامه تحقیقات به خارج از کشور رفتهاند. بگذارید به این موضوع از دید دیگر نگاه کنیم. دانشگاه شریف دانشگاه بسیار خوبی است و بسیاری از فارغالتحصیلان آن برای ادامه تحصیل به خارج از کشور میروند. اکنون ما حق داریم به دانشگاه شریف انتقاد کنیم که چون شما سطح آموزشتان خیلی خوب و همسطح دانشگاههای ترازاول جهانی است و فارغالتحصیلان شما به خارج میروند، شما مقصرید و باید بد آموزش دهید که کسی خارج نرود؟ پس در جواب میگویم ما نه میتوانیم درهای کشورمان را ببندیم و نه میخواهیم چنین کاری را کنیم بلکه معتقدم باید انگیزههایی مانند امکانات تحقیق و پژوهش را در ایران فراهم کرد تا نخبهها ماندگار شوند. ولی راهحل درست این نیست که ما استعدادها را کشف نکنیم و پرورش ندهیم و بگذاریم که هرز بروند، مبادا برخی از اینها شناسایی شوند و به خارج بروند! راه درست این است که پرورش دهیم و زمینه را برای ادامه تحقیقات فراهم کنیم تا در کشور ماندگار شوند. به نظر من، ما در کشف استعدادها موفق بودیم اما در نگهداریشان ضعیف بودیم. یکی از راههای نگهداری آنها، تاسیس پژوهشکدههای خوب و موفق است. ما باید فضایی پژوهشی پدید آوریم که افرادی مانند «مریم میرزاخانی» بتوانند به تحصیلشان ادامه دهند. پس از این لحاظ کار المپیاد خوب و قابل دفاع است و ضعف و عیب مربوط به جاهای دیگر است. اگر در المپیاد رقابت میکنیم و موفق میشویم، خوب است در نگهداری آنها هم رقابت و فعالیت کنیم.
آینده المپیاد در ایران را چگونه میبینید؟
خود المپیاد که جریان مفید و موثری بود اما شکل مدیریت آن چندان قابل دفاع نیست. در دوران «احمدینژاد» و به ویژه وزارت آقای «حاجبابایی» در آموزشوپرورش، کارهایی کردند که قابل دفاع نبود، برای مثال باشگاه دانشپژوهان جوان را با مرکز استعدادهای درخشان ادغام کردند. امیدوارم با کابینه جدید و با روی کار آمدن وزیر تازه آموزشوپرورش، فضای جاری عوض و مدیریت بهتری برای بهبود وضعیت کنونی در پیش گرفته شود. هماکنون هم که جایگاه باشگاه دانشپژوهان جوان را تا حد یک مدرسه کاهش دادند، بودجهها محدود شد و خیلی کارهای دیگر. برای مثال، در همه تیمهای اعزامی، یک نفر را اعزام میکنند تا بر رفتار اعضای تیم و سرپرستان نظارت کند که باعث دلآزردگی دانشآموزان و سرپرستان شده است. حراستها معتقدند که همراه همه تیمهایی که به خارج میروند، کسی باید باشد که این نگرشها و عدماعتمادها، اثر سویی دارد.