همین که چشمش به پارسا کوچولو افتاد بیاختیار چند قدم جلو رفت و کیف پسرک را از دستش گرفت. بیآنکه کلامی بگوید دفتر دیکتهاش را باز کرد و با خشم به پارسا نگاه انداخت، پسرک که از ترس ناخنهایش را میجوید سعی میکرد به مادر نگاه نکند. اما مادر نمیتوانست خشمش را مخفی کند. او نمیتوانست بپذیرد پسری که در 4 سالگی براحتی جمع و تفریقهای چند رقمی را انجام میداد و زبانزد فامیل بود این چنین بیتوجه دل به درس ندهد و دفتر دیکتهاش با نمرههای 10 و 11 باعث خجالت باشد. براستی چگونه است که کودکی در بسیاری از شاخهها مانند ریاضی، نقاشی یا موسیقی مهارت دارد و در شاخهای دیگر مانند خواندن یا نوشتن با مشکلات فراوانی روبهرو میشود؟
دکتر الهام شیرازی در گفتوگو با «ایران» با اشاره به مشکل پنهان و بیعلامت گروهی از کودکان میگوید: اختلال یادگیری مشکلی پنهان و البته بسیار مهم است که معمولاً با بازیگوشی، سهلانگاری و کم توجهی کودک به درس و یادگیری اشتباه گرفته میشود. در حقیقت اختلال یادگیری نوعی اختلال ظریف در هوش ادبی (نوشتاری و روخوانی) یا هوش ریاضی (عدد نویسی و مفاهیم ریاضی) است که اگر در زمان مناسب شناسایی و درمان شود کودک خواهد توانست زندگی عادی و تحصیلات خود را مانند دیگر همسالانش ادامه دهد. این فوق تخصص روانپزشکی کودکان و نوجوانان در تشریح اختلال یادگیری میافزاید: در مغز هریک از ما سیستمی وجود دارد که میتواند اطلاعاتی را که ما از پیرامون خود میگیریم رمزگذاری کند. این سیستم پس از رمز گذاری، آنها را سازماندهی و تفسیر کرده دوباره به همان زبان رمزی باز میگرداند. به عبارت سادهتر هنگامی که تلاش میکنیم برای توصیف یا صحبت در مورد اشیای اطراف و مفاهیم بیرونی و درونی، مجموعه آواها را کنار هم گذاشته کلمات را بسازیم، مغز ما مجموعهای از رمزهای آوایی را کنار هم گذاشته و حروف و کلمات را میسازد تا ما آنها را ادا کرده و بتوانیم صحبت کنیم. این فرآیند زمانی که دیگران با ما صحبت میکنند نیز به صورت معکوس انجام میشود تا ما بتوانیم صحبت آنان را بفهمیم. حال اگر ما در هریک از مراحل تشخیص آواها، بازشناسی، یادآوری یا ریزشنوایی مشکل داشته باشیم، فرایند یادگیری زبان با مشکل روبهرو خواهد شد.
وقتی به مدرسه میرویم این سمبلهای آوایی که کلمات را میساخت به سمبلهای نوشتاری تبدیل میشود تا بتوانیم خواندن و نوشتن را بیاموزیم. در این مرحله سیستم مغزی باید بتواند رمزهای نوشتاری را به ذهن بسپارد و آنها را تشخیص، بازشناسی و یادآوری کند. اگر مغز ما بهرغم هوش طبیعی، در به خاطر سپردن شکل حروف یا کلمات ضعیف باشد یا حروفی را که صدا یا شکل تاحدودی مشابه دارند نتواند از هم تمیز دهد، در یادگیری خواندن و نوشتن دچار مشکل میشود. مثلاً ممکن است افراد مبتلا، برخی کلمات مشابه را مانند: زیر، سیر و شیر، یا برید وپرید، یا کند و کنند، نتوانند از هم تمیز دهند یا در بازشناسی ظریف و افتراقی برخی حروفی که صدای شبیه به هم دارند مثل: ع و آ، یا ن و م، یا ل، ر، ی یا... یا طرح نوشتاری مشابه دارند مانند: ک و گ یا ب، پ یا ز و ذ یا ص و ض یا... دچار مشکل شوند در حالی که انجام آزمایشهای شنوایی و بینایی و نوار مغزی خبر از سلامت شنوایی و بینایی آنها میدهد. در پاسخ باید گفت که آنها در ریز شنوایی افتراقی و ریز بینایی افتراقی خود و حافظه یادگیری شکل حروف و کلمات دچار اختلالهای ظریف هستند که این امر با هیچ یک از روشهای عکسبرداری، اسکن و حتی نوار مغزی قابل تشخیص نیست. دردستهای از این افراد ممکن است تکلم و یادگیری زبان مادری نیز با تأخیر اتفاق افتاده باشد.
وی در ادامه میافزاید: بنابراین میتوان گفت کودکی که به مدرسه میرود تلاش میکند آواها را به شکل سمبلهای نوشتاری درآورد و در این شرایط اگر مغز او توانایی انجام این فرایند را نداشته باشد وی نخواهد توانست به پیشرفت تحصیلی متناسب با سن خود دست یابد. هرچند این اختلال در حدی نیست که کودک نتواند بخواند یا بنویسد اما باعث میشود کودک از همسالانش بسیار عقبتر باشد. بدخط بودن، کند خواندن و کند نوشتن نیز میتواند از نشانههای این اختلال باشد. دکتر شیرازی تصریح میکند: حدود 20درصد از بچهها با درجاتی از اختلال یادگیری دست به گریبانند. نشانههای این مشکل معمولاً به سهلانگاری، بازیگوشی و بیتوجهی کودک به درس تفسیر میشود، در حالی که کمی هشیاری والدین و شک به احتمال وجود اختلال در یادگیری درسی و پیگیری درمانی میتواند وی را از عواقب این اختلال نجات دهد. این روانپزشک با تأکید بر اینکه اختلال یادگیری ارتباطی به هوش ندارد و دانشمندان و مخترعانی مانند انیشتین و ادیسون نیز اختلال یادگیری داشتهاند میگوید: در حقیقت هنگامی که والدین با پیشرفت نکردن تحصیلی فرزندشان روبهرو میشوند به هیچ وجه نباید او را تنبل، بیتوجه یا بازیگوش خطاب کنند بلکه باید به این نکته توجه کنند که ممکن است فرزندشان دچار اختلال در یادگیری باشد و مشکل به قسمتی از مغز او مربوط باشد که باید حروف، کلمات، دستور زبان، جمله بندی یا اعداد و مفاهیم ریاضی را بفهمد و به خاطر بسپارد.
از سوی دیگر باید بدانند، کودکی که دچار اختلال یادگیری است در رشتههای دیگر ممکن است توانمند باشد. برای مثال کودکی که نمیتواند مفاهیم ریاضی را بخوبی درک کند ممکن است روخوانی یا انشاء بسیار عالی داشته باشد یا در موسیقی یا نقاشی با استعداد باشد. دکتر شیرازی تصریح میکند: گاهی مشاهده میشود عدهای با این باور که مرور زمان این مشکل را حل خواهد کرد درمان را به تأخیر میاندازند. درحالیکه این تأخیر میتواند به پیامدهای ناخوشایندی از جمله ترک تحصیل منجر شود. کودکی که با وجود ناتوانی به سختی تلاش میکند اما نتیجهای نمیگیرد و در ازای دریافت پاداش برای زحماتش با سرزنش و نتیجه ناخوشایند روبهرو میشود بزودی از درس خواندن دلزده شده و حتی به ترک تحصیل نیز فکر میکند. بنابراین خوب است که والدین با مشاهده تأخیر در یادگیری فرزندشان نسبت به دیگر همسالان او، شک کرده به مراکز تخصصی درمان اختلال یادگیری مراجعه کنند. در این مراکز از کودک تست گرفته میشود، اگر پاسخ منفی بود که دغدغه ذهنی والدین رفع میشود و اگر پاسخ مثبت بود، درمان آغاز میشود.
وی درمورد درمان این اختلال میگوید: اختلال یادگیری درمان دارویی ندارد و تنها از طریق توانبخشی کودک به شرایط عادی و طبیعی باز میگردد. مداخلههای درمانی بنا بهشدت اختلال زمانی در حدود یک تا سه جلسه در هفته نیاز دارند. فرایند درمان باز هم بنا بهشدت اختلال از چند ماه تا چند سال به طول میانجامد اما تجربه نشان داده در بسیاری از موارد کودک پس از 6 ماه توانسته به نتیجه مطلوب دست پیدا کند.
البته برای درمان کودکان مبتلا به کم تمرکزی باید در کنار توانبخشی از درمان دارویی نیز استفاده شود. وی در خاتمه با تأکید بر اینکه درمان اختلال یادگیری بسیار پراهمیت است توصیه میکند: بهتر است خانوادهها برای درمان فرزندشان به اداره آموزش و پرورش منطقه خود مراجعه کنند. اداره آموزش و پرورش این کودکان را به مراکز دولتی تحت پوشش معرفی میکند به طوری که با هزینه بسیار کم درمان صورت میگیرد. در واقع متولی درمان اختلال یادگیری در کشور ما وزارت آموزش و پرورش است اما بهزیستی و وزارت بهداشت و درمان نیز مراکزی را به این موضوع اختصاص دادهاند که به صورت رایگان یا با هزینه بسیار کم این دسته از کودکان را درمان میکنند.