علی ترقیجاه.مدیر مؤسسه همنوا
ادعای نوشتار حاضر این است که سرمایهگذاری در تعلیموتربیت در سالهای اولیه کودکی (صفر تا ششسالگی انسان) شرط لازم برای تحقق عدالت در آموزش و توسعه انسانی است؛ یعنی تا در تعلیموتربیت سالهای اولیه کودکی سرمایهگذاری نشود، یک جای کار در توسعه سرمایه انسانی کشور میلنگد. اساس این ادعا چیست؟ سه دلیل وجود دارد: یافتههای علم عصبشناسی و مغز، دادهها و تحلیلهای اقتصاد انسانی و بحثهای عدالتی. در این نوشتار، پس از بررسی اجمالی این دلایل بر اساس پژوهشها، برخی دلالتهای عملی آنها را بررسی میکنیم؛ یعنی به این سؤال پاسخ میدهیم که بهکارگیری این پژوهشها و دادهها در عمل به چه اقداماتی منجر شده است و میتواند بشود. در پایان نیز یک نمونه ایرانی از سرمایهگذاری شرکتها در حوزه سالهای اولیه کودکی را که با همکاری مؤسسه همنوا درحالاجرا است معرفی میکنیم.
چرا تعلیموتربیت سالهای اولیه کودکی شرط لازم تحقق عدالت آموزشی است؟
برای بیان اهمیت سرمایهگذاری در تعلیموتربیت سالهای اولیه کودکی، سه دسته دلیل را میتوان مطرح کرد: دلایل علمی، دلایل اقتصادی و دلایل عدالتی. در ادامه هریک از این سه دسته بهاختصار شرح داده میشوند. از مجموعه این دلایل میتوان نتیجه گرفت که سرمایهگذاری در سالهای اولیه کودکی نهتنها عاقلانهترین و پربازدهترین سرمایهگذاری ممکن در توسعه انسانی است، بلکه با کاهش نابرابری در پرورش ظرفیتهای بالقوه افراد جامعه باعث میشود آموزش برای درصد بیشتری از افراد نتیجهبخش و موفقیتآمیز باشد و عدالت انسانی در برخورداری از فرصتهای رشد به تحقق نزدیکتر شود.
سرمایهگذاری در سالهای اولیه کودکی: استفاده از مستعدترین دوران رشد و شکلگیری مغز
تا همین چنددهه پیش باور عمومی حتی در میان متخصصان تعلیموتربیت بر این بود که یادگیری واقعی با پاگذاشتن کودک به مدرسه آغاز میشود؛ اما امروزه مطالعات مغز و پژوهشهای حوزه تعلیموتربیت آشکار کردهاند که آغاز یادگیری از بدو تولد است. دکتر شانکاف استاد دانشگاه هاروارد میگوید: «کودکان عملا در حال یادگیری متولد میشوند. کودکان نوباوه کاری بهجز یادگیری ندارند. لازم نیست به آنها یادگرفتن را یاد بدهیم، آنها برای یادگیری برنامهریزی شدهاند».
رشد مغز در شش سال اول زندگی انسان از هر زمان دیگری پرشتابتر است: نورونها با سرعت بسیاری در حال متصلشدن به یکدیگرند و الگوها بهسرعت در حال شکلگیری هستند. در مغز کودکان خردسال، بهویژه در سه سال اول، در هر دقیقه حدود ٧٠٠ اتصال میان نورونها برقرار میشود که مسیرهای حواس پنجگانه، مسیرهای زبانی و مسیرهای فعالیتهای شناختی سطح بالا -مانند تفکر و حل مسئله- را برقرار میکنند (نمودار ١). کمیت و کیفیت این اتصالهای نورونی در ادامه زندگی فرد اهمیت بیبدیل دارد. انعطاف و گیرایی مغز پس از ششسالگی بسیار کمتر میشود و ایجاد اتصالهای جدید یا تغییر اتصالهای موجود بسیار دشوارتر و کندتر خواهد بود.
سرمایهگذاری در سالهای اولیه کودکی، پربازدهترین سرمایهگذاری ازلحاظ بهرهوری اقتصادی
جیمز هکمن میگوید: سرمایهگذاری در سالهای اولیه کودکی پربازدهترین سرمایهگذاری ممکن ازلحاظ بهرهوری اقتصادی است. جیمز همکن، اقتصاددان برنده نوبل اقتصاد در سال ٢٠٠٠ است و درزمینه اهمیت سالهای اولیه کودکی نظرات مشهور و متعددی دارد. «چرا سرمایهگذاری در سالهای اولیه کودکی پربازدهترین سرمایهگذاری ممکن است»؟ هکمن در مقاله خود در سال ٢٠٠٣ با عنوان «سیاستگذاری سرمایه انسانی» علت را بیان میکند: هیچگونه سیاستگذاری و برنامهریزی، از کمکهزینه تحصیل در مدرسه یا بهبود کیفیت مدارس گرفته تا آموزشهای شغلی و حرفهای، نمیتواند در رساندن انسانها به بهرهوری و شکوفایی بهاندازه سرمایهگذاری در تعلیموتربیت سالهای کودکی مؤثر و پربازده باشد (نمودار ٢). هکمن در مطالعات بعدی خود میگوید که هر دلار سرمایهگذاری در سالهای اولیه کودکی سالانه حدود هفت تا ٩ دلار، آورده به همراه دارد.
سرمایهگذاری در سالهای اولیه کودکی، مؤثرترین راه برای محو نابرابری و حرکت بهسوی عدالت
هکمن و تیم همراهش برای پاسخ به این سؤال که آیا سرمایهگذاری در سالهای اولیه کودکی میتواند به تحقق برابری کمک کند یا خیر، سه سؤال اساسی مطرح کردند و به آن پاسخ دادند: ١) نابرابری از چه زمانی آغاز میشود؟ ٢) آیا کاهش نابرابری از طریق سرمایهگذاری در تعلیموتربیت ارزشش را دارد؟ ٣) چگونه منابع محدود را طوری سرمایهگذاری کنیم که سرمایه انسانی بهرهورتری داشته باشیم؟
یافتههای آنها به این قرار بود:
١) نابرابری در تجربهها و یادگیریهای سالهای اولیه کودکی باعث نابرابری در دسترسی فرد به تواناییها، دستاوردها، سلامت و موفقیت در دوران بزرگسالی میشود.
٢) مهارتهای شناختی -که عمدتا در مدرسه بر آنها تأکید میشود- مهم است اما بدون مهارتهای اجتماعی-شخصیتی (مانند توجه به محیط و دیگران، مداومت و پشتکار، کنترل تکانش و خواستهای لحظهای و معاشرت و همراهشدن با جمع) برای رسیدن فرد به بهرهوری، استفاده از تواناییها، دستاوردها و سلامت در بزرگسالی کافی نیست.
٣) تأثیرات منفی ژنها، والدین و محیط نامناسب را میتوان با سرمایهگذاری در تعلیموتربیت باکیفیت در سالهای اولیه کودکی از میان برد و کودکان و خانوادههایشان را با مهارتهای شناختی و شخصیتی لازم برای بهرهوری مجهز کرد.
٤) سرمایهگذاری در تعلیموتربیت کودکان صفر تا پنجساله خانوادههای کمبرخوردار میتواند باعث کاهش شکاف میان دستاوردهای این کودکان و فرزندان خانوادههای برخوردار شود؛ نیاز به تعلیموتربیت و آموزشهای ویژه را کاهش دهد، بر احتمال انتخاب سبکهای زندگی سالمتر بیفزاید، به کاهش آمار جرم و جنایت کمک کند و هزینههای اجتماعی را بهطورکلی کاهش دهد.
بر اساس چهار یافته بالا و با توجه به دادهها و آمار پژوهشهای اقتصادی و اجتماعی، هکمن و گروهش نتیجه میگیرند که تعلیموتربیت باکیفیت در سالهای اولیه کودکی بهترین سرمایهگذاری کشورها برای کاهش نابرابری در پرورش ظرفیتها و استعدادها، موفقیت افراد در تحصیل و مدرسه و کار و حرکت بهسوی عدالت در توسعه انسانی است.
این نتیجه با یافتههای پروژه «پِری١» که از سال ١٩٦٢ در آمریکا آغاز شده و افرادی را از سن سهسالگی مطالعه کرده است نیز همسو است. در این مطالعه، ١٢٣ کودک همسن از خانوادههای بسیار کمدرآمد که در محلههای پرآسیب زندگی میکردند بررسی شدند. یک گروه از این کودکان به یک مهدکودک باکیفیت فرستاده شدند و گروه دیگر به مهدکودک نرفتند. در دوران مدرسه این کودکان، یافتهها حاکی از آن بود که گروه دوم نسبت به گروه اول به آموزشهای ویژه و خدمات مددکاری بیشتری نیاز داشتند. در سن ٢٧سالگی، افراد گروه اول، ٨٠ درصد کمتر به دلیل جرائم دستگیر شده بودند، متوسط درآمدشان نسبت به گروه دوم ٥٩ درصد بیشتر بود و درصد بیخانمانی و اجارهنشینی در آنها یکسوم گروه دیگر بود.
نتایج عملی یافتهها درزمینه اهمیت سرمایهگذاری در سالهای اولیه کودکی
یافتههای بالا درزمینه اهمیت سرمایهگذاری در تعلیموتربیت دوران خردسالی، دو دلالت عملی مهم داشته است: ١) حساسسازی دولتها به پرورش باکیفیتتر زیرساخت توسعه انسانی خود و ٢) ترغیب سازمانها و شرکتها به داشتن نگاه بلندمدت به تربیت نیروی کار باکیفیت و معطوفکردن منابع خود درزمینه مسئولیت اجتماعی به سالهای اولیه کودکی.
طبق آمار سال ٢٠١٤، کشورهای کره جنوبی، ژاپن، سنگاپور، کانادا، نروژ و فنلاند برخی از پیشروترین کشورها درزمینه سیاستگذاری ملی و تدوین خطمشی برای تعلیموتربیت سالهای اولیه کودکی هستند. این کشورها علاوه بر اینکه حدود ١٠ درصد بودجه کشور را به تعلیموتربیت اختصاص میدهند، سالانه ١,٥ تا دو درصد درآمد حاصل از تولید ناخالص داخلی خود را در ارتقای کیفیت تعلیموتربیت نوباوگان و خردسالان کشورشان سرمایهگذاری میکنند. برخی دیگر از کشورهایی که برای کیفیت تعلیموتربیت نوباوگان و خردسالان خود برنامهریزی ملی مدون و کلان انجام دادهاند عبارتاند از: استرالیا، انگلستان و سوئد.
مسئولیت اجتماعی شرکتها و تعلیموتربیت سالهای اولیه کودکی
مسئولیت اجتماعی شرکتها٢ یا شهروندی شرکتها٣؟ نقشی است که شرکتها بهعنوان عضو و شهروندی از اجتماع خود میپذیرند و درواقع مکانیسمی است که شرکتها برای خود تعریف میکنند تا در راستای مأموریتشان برای همسویی با کشور و منشأ خیرشدن در اموری غیر از منافع شرکتی خود اقداماتی انجام دهند و در محیط و جامعه خود اثرات مثبتی بگذارند. مکانیسم مسئولیتپذیری اجتماعی یک شرکت را خود آن شرکت تعریف میکند اما بهطورمعمول بودجهای را از محل سود شرکت برای آن در نظر میگیرند و آن بودجه را در حوزه موردنظر خود خرج میکنند.
دلایلی که پیشتر درباره اهمیت سالهای اولیه کودکی در کیفیت نیروی کار گفته شد، علاوه بر دولتها و کشورها، این روزها شرکتهای بسیاری را ترغیب کرده است که بخش زیادی از بودجه مسئولیت اجتماعی خود را در تعلیموتربیت دوران خردسالی سرمایهگذاری کنند، چراکه در بازار کار امروز دو دسته مهارت، اهمیت فراوان دارند: مهارتهای تخصصی شغلی و «مهارتهای نرم»، مانند تابآوری، کار تیمی، خلاقیت. پژوهشها نشان داده است رشد چنین مهارتهایی در اولین سالهای کودکی انسان آغاز میشود.
بهعلاوه شرکتها برای آنکه وجودشان توجیه داشته باشد و بتوانند در بازار کار باقی بمانند، سه نیاز اساسی دارند که این نیازها با تعلیموتربیت باکیفیت در سالهای اولیه کودکی برآورده میشود:
١) بتوانند افراد باکیفیتی را به خدمت بگیرند: همانطور که اشاره شد، این روزها از ضرورت «مهارتهای نرم»، یعنی مهارتهای کلیدی و عمومی بازار کار زیاد صحبت میشود؛ مهارتهایی مانند انعطافپذیری، کار تیمی، توانایی برقرارکردن ارتباط، نوآوری و خلاقیت و استقبال از یادگیری. سرآغاز پرورش این مهارتها، اولین سالهای زندگی انسان است و همانطور که پیشازاین گفته شد، این یادگیریها هرچه به تعویق بیفتد، هزینه یادگیری بیشتر و بازده یادگیری کمتر خواهد بود.
٢) مشتریانی داشته باشند که متقاضی خدمات و محصولات آن شرکت باشند؛ یعنی بخش زیادی از افراد جامعه به حداقلی از توان و بهرهوری اقتصادی رسیده باشند.
٣) در جامعهای فعالیت کنند که امنیت و ظرفیت لازم برای ارائه آن خدمات یا محصولات را داشته باشد و این محقق نمیشود مگر با توسعه متوازن سرمایههای انسانی.
شرکتها و سازمانهایی که به این آگاهی و نیاز رسیدهاند، مجاب شدهاند که اگر برای خود در میانمدت و بلندمدت، آیندهای ترسیم میکنند، لازم است برای تربیت نیروی کار باکیفیت دستبهکار شوند و بنابراین به سرمایهگذاری در ارتقای کیفیت تعلیموتربیت نوباوگان و خردسالان رو آوردهاند.
مخاطب و مشتری محصولات شرکت لگو، کودکان هستند؛ اما این شرکت مأموریت خود را فراتر از فروش اسباببازی و محصولات تعریف کرده است علاوه بر فعالیتهای بشردوستانه و همکاریهای پژوهشی، شرکت لگو برای ارتقای کیفیت مهدکودکها و پیشدبستانیهای منطقه کانکتیکت کشور ایالاتمتحده که دفتر اصلی شرکت، در آنجاست، بودجهای را اختصاص داده است.
مخاطب و مشتریان شرکت بوئینگ، کودکان نیستند، اما این شرکت در حوزه کیفیتبخشی به تعلیموتربیت نوباوگان و خردسالان با همکاری مؤسسه اریکسون٤ و اتحاد امیدهای آمریکا٥ برای خود مسئولیت اجتماعی گستردهای تعریف کرده است و در این زمینهها سرمایهگذاری میکند: ١) برنامههای آموزش والدین؛ ٢) ارتقای محیط خانه و مهدکودک؛ ٣) سبک زندگی سالم برای کودکان خردسال؛ ٤) کیفیت تعلیموتربیت سالهای اولیه کودکی؛ ٥) ایجاد فرصتهای کمک به جامعه برای کودکان خردسال؛ ٦) آگاهیبخشی عمومی درزمینه اهمیت سالهای اولیه کودکی.
برخی از سایر سرمایهگذاران در حوزه سالهای اولیه کودکی: شرکت تولیدکننده لوازم خانگی بوش، شرکت وسایل و قطعات الکترونیکی زیمنس، بانک آربیال.
نمونهای از مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتهای ایرانی درزمینه سالهای اولیه کودکی: پروژه «شهری برای کودکان، کودکانی برای جامعه بالنده»
پروژهای است که در چارچوب مأموریت مؤسسه همنوا برای پرورش نسلی باکیفیت و جامعهای باکیفیت از راه شکوفایی ظرفیتهای جامعه، با خواست و همراهی مردم شهر زرند استان کرمان و با حمایت مالی چند شرکت، طراحی و در این شهر اجرا شده است.
همنوا کیست؟
همنوا مؤسسهای غیرانتفاعی است که از سال ١٣٨٨ برای فراهمکردن خدمات در دسترس و باکیفیت به همه خانوادهها و کودکان خردسال ایران کار میکند. نگرش همنوا به رشد کودکان، نگرشی جامع و همهجانبه است؛ یعنی رشد را همهجانبه میبیند و به دنبال تحقق رشد باکیفیت در همه عرصههای رشد کودک است؛ اعم از رشد عاطفی، اجتماعی، زبانی، ریاضی، خلاقیت و غیره. رویکرد همنوا به هدف خود رویکردی اجتماعی و از طریق بهکارگیری ظرفیتهاست؛ به این معنا که میخواهد همه کسانی که در شکلگیری زندگی کودکان نقش دارند-اعم از والدین، مربیان، مهدها و پیشدبستانیها و نهادهای تصمیمگیرنده- طوری در استفاده از ظرفیتهایشان توانمند شوند که بتوانند رشد باکیفیت و همهجانبه را محقق کنند؛ بنابراین همنوا راهبرد اصلی خود را شناسایی موانع موجود بر سر راه رشد باکیفیت و توانمندی در استفاده از ظرفیتها و ارائه راهحل و نوآوری برای رفع این موانع قرار داده است.
جنس خدمات همنوا، توسعه خدمات باکیفیت از طریق نوآوری است. برخی از نوآوریهایی که تا امروز در قالب پروژه زرند انجام شده است عبارتاند از:
- خلق محیطی برای رشد باکیفیت و همهجانبه کودکان از طریق طراحی و اجرای پروژهای جامع برای یک شهر
- آگاهیبخشی عمومی از طریق کمپین و رخداد شهری
- کیفیتبخشی به لحظههای والدگری از طریق نرمافزارهای موبایل
- بهبود ارتباط مادر و کودک از طریق شرکت در فعالیتهای گروهی با سایر مادران
- بهبود کیفیت مهدکودکها از طریق ارزیابی بینالمللی و نگارش طرح بهبود
«شهری برای کودکان، کودکانی برای جامعه بالنده» چیست؟
«شهری برای کودکان، کودکانی برای آینده» پروژهای چهارساله است. فاز نیازسنجی و طراحی و تولید سندهای راهبردی و اجرائی آن از بهمن ١٣٩١ تا شهریور ١٣٩٢ انجام شد. آغاز عملیات اجرائی آن مهر ١٣٩٢ بود.
این پروژه یک پروژه همهجانبه است؛ به این معنی که به همه افراد و نهادهایی که بهنوعی با کودک در ارتباط هستند توجه شده است؛ از والدین و مربیان کودک گرفته تا مدیران مراکز خدمتدهنده به کودک و تا نهادهای مرتبط (آموزشوپرورش، بهزیستی، شهرداری، ارشاد و ...). نتایج موردنظر پروژه عبارتاند از:
- افزایش حساسیت، آگاهی و توانمندی هر یک از این گروهها در فرایندهای همافزایی
- در دسترس قرارگرفتن خدمات باکیفیت در حوزه کودکی برای همه آحاد شهر
- استفاده از همه فرصتهایی که در شهر وجود دارد مانند پارک، فضاهای عمومی، ساختارهای اطلاعرسانی و ...
- ظرفیتسازی برای توسعه پایدار پروژه و ادامه و توسعهیافتن مسیر آن پس از چهار سال توسط افراد و نهادها
- الهامبخشی برای اجرای چنین پروژههایی در سایر شهرهای کشورمان
از اقداماتی که تاکنون انجام شده است میتوان به این موارد اشاره کرد: برگزاری کارگاه و دوره برای بیش از هزار والد؛ آموزش و توانمندسازی مربیان کودک در بیش از ٤٠ مهد و پیشدبستانی؛ برگزاری سه رخداد شهری درزمینه بازی و کتابخوانی با شرکت بیش از سه هزار خانواده.
بودجه پروژه «شهری برای کودکان، کودکانی برای جامعه بالنده» چگونه تأمین میشود؟
بودجه پروژه زرند از طریق مسئولیتپذیری اجتماعی چند شرکت ایرانی تأمین میشود. این شرکتها در حوزههای حملونقل، نیروگاه و خودرو فعالیت دارند. مدیران این شرکتها سالها درزمینه کارآفرینی و توسعه اشتغال در استان کرمان فعالیت داشتهاند. آنها پس از گفتوگوها و آشنایی بیشتر با حوزه سالهای اولیه کودکی و اثرگذاری آن در توسعه سرمایههای انسانی تصمیم گرفتند برای تحول استان، فعالیتی بلندمدت را آغاز کنند.
سخن پایانی
سرمایهگذاری در حوزه سالهای اولیه کودکی شرط لازم تحقق عدالت در آموزش و توسعه سرمایههای انسانی است. زمین مساعدی پیشروی ماست تا با همافزایی و همراهی برای توسعه باکیفیت سرمایه انسانی کشورمان گامهای اساسی و مهمی برداریم. برای این منظور، ازیکسو به همدلی مردم و دولت و ازسویدیگر به داشتن چشماندازی مبتنی بر بهرهوری و توسعه انسانی نیاز است.