بهناز رستمی، گفتار درمانگر و آسیبشناس گفتار کودکان در گفتگو با ایسنا:
توصیه میشود کودکان در سنین پایین اصلاً در معرض تلویزیون و کارتون قرار نگیرند مگر اینکه یک کارتون آموزشی مثلاً شناخت اعضای بدن در قالب ترانههای کودکانه یا بعضاً و به ندرت بازیهای پازل یا تکمیلکردنی با زمانهای محدود و مشخص باشد که کودک برای یادگیری وابسته به حس دیداری نباشد.
صداسازیهای اولیه که به طور میانگین از سن شش ماهگی در نوزادان شروع میشود یکی از فاکتورهای مهم در ارزیابیهای مهارتهای گفتار و زبان است. والدین بهتر است به شروع و تقویت این آواسازی در نوزادان خود که پایه و آغاز گفتار در مراحل بعدی رشد کودکان است توجه کنند.
توجه و پیگیری صبورانه در تأخیر و اختلالات گفتاری کودکان بسیار مهم است. تأخیر در مهارتهای گفتار و زبان میتواند به صورت تأخیر در زبان که (تأخیر بارز در درک و بیان) و یا تأخیر در بیان (درک به صورت نسبی خوب و مهارتهای بیانی ضعیف) رخ بدهد که این تأخیر میتواند با یا بدون همبودی با یک یا بیش از یک اختلال باشد.
تأخیرها به صورت رشدی کرومزومی و اکتسابی هستند. توجه به این مورد مهم است که در تأخیر رشدی تمام مهارتها طبق مسیر رشدی اما با تأخیر به دست میآیند. در صورتی که در بحث انحراف رشدی (مانند طیف اتیسم) مهارت به ترتیب کسب نمیشود. در بررسی گفتار کودکان توجه به این امر مهم است که تأخیر در گفتار دارد یا مشکل انحراف رشدی است. اگر تأخیر دارد این تأخیر چقدر است؟ در این خصوص باید به متخصص و آسیبشناس گفتار درمانی مراجعه کرد.
زمانی که صحبت از اختلالات گفتاری و زبانی میشود بیشتر مسئله زبان و درک زبانی و مسائل بیانی به میان میآید و آن دسته از اختلالات مد نظر است که ابتدا «درک» کودک و سپس «بیان» را تحت تاثیر قرار داده است. چرا که در مراحل رشد زبانی ابتدا درک شکل میگیرد و بعد مهارتهای بیانی اتفاق میافتد. اول کودک باید نسبت به محیط اطرافش شناخت پیدا کند و درکش را پیدا کند سپس شروع به تکلم کند. اختلالات گفتاری مربوط به صحیح صحبت کردن، اختلال تلفظ و لکنت است و زمانی اتفاق میافتد که در کودک نسبت به سن تقویمی و عقلی مهارت بیانی، گفتاری، تلفظ، ادای کلمات و روان بودن آن اتفاق نیفتاده باشد.
گاهی اوقات در سنین ۱۲ ماهگی برای ارزیابی به ما مراجعه میشود؛ بعد از ارزیابی توصیه میشود چند ماهه آینده به صورت فالوآپ (پیگیری، درمان و پایش) مراجعه کنند چون میبینیم آن حد نگرانی خانواده در تأخیر تکلم کودک بارز و آشکار نیست و لذا یکسری تمرینات که اکثراً در قالب بازی هستند به آنها داده میشود تا از همین سن پایین تأخیری که ناچیز هست از بین برود اما در برخی موارد که تأخیر خیلی زیاد است و گاها به دلیل عقبماندگیهای ذهنی و مسائل حاد دیگری اتفاق میافتد، فقط میتوان از پسرفت کودک و اینکه مشکل به تدریج کمتر شود کمک کرد و درمان قطعی برای این دست و بسیاری از تأخیرهای پیشرفته و عدم تکلم نداریم.
اگر سعی کنیم یکسری اطلاعات را به خانوادهها بدهیم و آنها را آگاه کنیم که کودک در هر سنی به چه بازیهایی نیاز دارد و در چه مرحلهای از رشد حسی حرکتی قرار دارد که باید به رشد و پرورش آن توجه کنند خیلی از این مسائل حل میشود. یکسری از فاکتورها در شروع علائم تأخیر در تکلم و اختلالات مربوط به آن باید مورد توجه والدین قرار گیرد.
اولین علامت تأخیر یا شروع گفتار چیست؟
وقتی کودک در نوزادی شروع به حرف زدن میکند باید حالت قان و قون را داشته باشد. این صداسازیهای اولیه که خیلی مهم هستند از شش ماهگی به بعد در کودکان آغاز و نمایان میشود. این صداها در ابتدا با اندام گویایی که در قسمت پایینی و جلوی دهان قرار دارند تولید صدا میشود، آواهایی مثل ب َ بَ یا مَ مَ هستند که در ادامه رشد این آواها تنوع بیشتری پیدا میکند و قسمتهای مختلف اندام گویایی را به کار گرفته و به مرور آواها تغییر میکند.
در ارزیابی گفتاری این سوال از والدین مطرح میشود که آیا کودک در این سن آواسازی داشته است؟ چه صداهایی را در این آواسازیها میشنوید؟ آیا صداهای ک و گ و صداهای حلقی مثل ق را میشنوید؟ در کودکان تولید صداهای مختلف نشاندهنده عملکردهای مختلف دهان، عضلات و اندامهای گویایی است. فاکتور مهم بعدی تماسهای چشمی است آیا وقتی با کودک در ارتباط هستیم تماس چشمی دارد؛ خوب نگاه میکند؟ ردگیری دیداری اتفاق میافتد؟ اگر دستوری داده میشود آن را دنبال میکند؟ آیا اشارات بدنی شما را متوجه میشود؟ ژستهای بدنی اشاره کردن را دارد؟ حتی زمانی که نمیتواند حرف بزند قادر هست با اشاره کردن چیزی را که میخواهد از شما بگیرد؟
مورد بعدی در رشد گفتار، توانایی تقلید کردن است. تقلید حرکتهای درشت در کودکان زودتر از حرکت های ریز اتفاق میافتاد که باید در کودک بررسی شوند. اینکه مثلاً کودک میتواند مثل من دهانش را گرد یا باز کند؟ بعد از اینکه تقلید در این حرکات چک شد بررسی میکنیم ببینیم صداسازیها را تقلید میکند یا خیر. بعضاً کودک تقلید با تأخیر دارد. مثلا کلمهای را میگویم اما کودک با تأخیر آن را تقلید و بازگو میکند. اگر تقلید در کودکان فوری باشد و بتواند هر حرکت ریز یا درشتی را که من در صورت انجام میدهم فوراً انجام دهد، این حرکت خوشایند و خوب است بنابراین تقلید در کودکان یک فاکتور مهم در رشد تکلم است.
نکتهای که در اینباره خیلی مهم است تصورات والدین از رشد درک کودکان است که در بیشتر موارد این ارزیابی که کودک من درکش خوب است را دارند، در حالیکه منظور گفتاردرمان از رشد درک این است که وقتی کودک در بافت یا موقعیت خاص ارتباطی قرار بدهیم درک کودک از آن شرایط چگونه است؟ وقتی کودک را برای بیرون رفتن آماده میکنیم و کفشهایش را جلوی در میگذاریم در هر صورت که پدر و مادر درخواست کند که کفش بپوشد بدون اینکه اشاره کنیم کودک میداند که باید به سمت کفش برود. اما این مثال دلیل بر رشد درکی کودک نیست و اینکه کفشش را شناخته، باید در سایر بافتهای ارتباطی دیگر هم ارزیابی شود.
زمانیکه قرار نیست بیرون بروید از کودک بخواهید کفشش را بیاورد ببینید آیا میتواند این کار را انجام دهد. در صورت پاسخدهی مناسب در موقعیتهای مختلف ارتباطی میتوان گفت درک دستور «برو کفشت را بپوش» دارد. لذا این مراحل خیلی مهم هستند و در ارزیابی به والدین برای توجه به آن تاکید میشود. آیا فرزند شما در اجرای کار متوجه دستور شما هست؟ آیا پردازش اتفاق افتاده یا نه در موقعیت ارتباطی خاصی قرار دارد و یا با اشارات والدین متوجه منظور شده است؟
تأکیدمان این است که همه یک تست شنوایی سنجی را انجام دهند؛ حتی اگر شکی هم نباشد، برای اینکه متوجه شویم شنوایی محیطی کودک خوب است، انجام این تست توصیه میشود. اینکه شنوایی کودک مبتنی بر لبخوانی نباشد و یا اینکه چون خانواده با یک تن صدای بلند در خانواده صحبت میکنند میشنود یا در سایر محیطها یک افت شنوایی وجود دارد؟
موردی را که خیلی با آن مواجهیم این است که متأسفانه تشخیص طیف اتیسم را روی خیلی از اختلالات گفتاری میبینیم؛ جدای از اینکه باید در این زمینه به تشخیص افتراقی خیلی دقت کرد و مورد سؤال خیلی از والدین قرار میگیرد که آیا این اختلال گفتار ناشی از طیف اتیسم است یا خیر. موضوع مهم در این خصوص توجه به توجه اشتراکی، تماس چشمی و به اشتراک گذاشتن کارها و احساسات توسط کودک است. اینکه کودک حین بازی نمادین عروسکش را بغل میکند میتواند به او خوراکی بدهد، سوار ماشینش کند و یا حین سلام کردن به دیگران بتواند دست بدهد این یعنی خودش و عواطفش را به اشتراک میگذارد و اولین قدم برای آن، تماس چشمی است.
از زمان رخداد یکسری از بحرانها مثلاً دوران کرونا که در آن ایزولهشدن اتفاق افتاد و به ناچار خانوادهها مجبور بودند در خانه بمانند و تماس بیشتری با تلویزیون، لپتاپ و گوشیهای هوشمند باشند یکسری از تأخیرهای گفتاری در کودکان خیلی بیشتر و آشکار شد و یکسری از اختلالات هم مشابه یکدیگر شدند که تشخیص آنها از هم بسیار دشوار است. برای همین ما همیشه تأکیدمان این است که کودکان در سنین پایین اصلا در معرض تلویزیون و کارتون قرار نگیرند مگر اینکه یک کارتون آموزشی مثلاً شناخت اعضای بدن در قالب ترانههای کودکانه یا بعضاً و بهندرت بازیهای پازل یا تکمیلکردنی با زمانهای محدود و مشخص باشد که کودک برای یادگیری وابسته به حس دیداری نباشد. وقتی کودک در حال رشد است اگر زیاد در معرض محرکهای دیداری قرار بگیرد فاصله بین پردازش دیداری و شنیداری و سایر پردازشهای حسیاش خیلی بیشتر میشود و به رغم اینکه از لحاظ دیداری همه چیز را آموخته و درک دیداری فضاییاش خوب است اما در رشد کلامی تأخیر دارد.
زمانی که غذا خوردن کودک به واسطه ضعف در عضلات جویدن یا درگیری حسی دهانی ضعیف است میتوان آن را به عنوان یک فاکتور مهم و مؤثری در اکتساب مهارتهای کلامی در نظر گرفت.
بهترین زمان برای تشخیص و اقدام درباره تأخیر و اختلالات گفتاری هر زمانی که والدین متوجه میشوند کودک در مقایسه با همسالانش و با سنّش تفاوت دارد است و با مراجعه به موقع به همکاران روانشناسی بالینی، گفتار درمانگر و کار درمانگر، باید برای درمان اقدام کرد. متأسفانه ضعفهایی در درمان وجود دارد و موضوع همکاری گروهی متخصصین است. اینکه یک متخصص نسبت به ارجاع به موقع یک کودک به سایر تخصصها آگاه باشد بسیار مهم است. وقتی کودک به گفتار درمانگر مراجعه میکند اما مشکلات حسی عمقی تعادلی دارد مثل اینکه در راه رفتن، حفظ تعادل، مهارتهای خودیاری و سایر عملکردهای روزمره ضعیف و حواس پرت است بهتر است توسط یک کاردرمانگر هم بررسی شود.
یکسری از عوامل باعث شده اختلالات گفتاری در کودکان مانند پیشرفت تکنولوژی شدت و افزایش پیدا کند اما به موازات آن راههای آگاهسازی والدین هم افزایش یافته است، برای همین میتوان از آنها پیشگیری کرد. این در صورتی اتفاق میافتاد که خانواده مشکل کودک خود را بپذیرد؛ وقتی کودکی توسط مادر در سن ۷ سالگی با تأخیر در تکلم که بهصورت جملهبندی یک کلمه و دو کلمه با دغدغه ورود به مدرسه به گفتار درمان مراجعه میکند مشخص است مادر مشکل کودک را نپذیرفته و فکرش درگیر موضوع رفتن به مدرسه کودک است! در حالیکه کودک باید بتواند نیازهای اولیه خودش را برطرف کند.
وقتی بپذیرم مشکل کودک من اتیسم یا هر چیز دیگری است، او را بهتر درک میکنم و بیشتر در مورد آن آگاه میشوم و برای درمانش تلاش میکنم. متأسفانه به خاطر انکار والدین سالهای طلایی رشد کودک که میتوان برای درمان از آن استفاده کرد از دست میرود. اینکه یکی از والدین قبول نمیکند و مشکل کودک را به موارد دیده شده در خویشاوندان مشابه مینماید و درمان را نمی پذیرد از جمله موارد بارزی است که اختلاف نظر بین والدین در شروع درمان دیده میشود.
متاسفانه به دلیل عدم اعتماد برخی خانوادهها به درمانگر و تغییر مداوم درمانگر و همزمانی یک یا چندین درمانگر با تخصص یکسان پیشرفت در درمان به طور مؤثر در درمان اتفاق نمیافتد. تیم درمان نیز بهتر است در نظر داشته باشد در برخورد با مراجعین خردسال از درمانهای کودک محور استفاده کند.
برخی درمانهای جانبی در رشد مهارتهای گفتار زبان و ارتباطی کودکان مؤثرند، بهطور مثال بازی درمانی و موسیقی درمانی و هنر درمانی و درمانهای مشابه میتوانند کمککننده باشد.
در موسیقیدرمانی درمانگر نسبت به اختلال و مشکل کودک آگاه است و میداند با کدام رویکرد به کدام مرحله از رشد کودک و درمان اختلال کمک میکند. اینکه برخی از والدین بنابر توصیه درمانگر به جای مراجعه به موسیقی درمانی به کلاسهای آموزش موسیقی مراجعه میکنند اشتباه است. کودک به واسطه مشکلاتی که دارد همتراز کودکان طبیعی در کلاس موسیقی نتوانسته انتظارات را برآورده سازد، از این رو مادر تصور میکنند موسیقی درمانی برای کودکش فایده نداشته است.
متأسفانه والدین در برخی موارد فاقد آگاهی لازم هستند و زمانی که از آنها در رابطه با سوابق قبلی درمان کودک و یا دارو درمانی سوال میشود اطلاعات دقیقی ندارند که این از ضعف خانوادههاست.
باید در گفتار درمانی صبور بود چرا که یک درمان توانبخشی و طبیعی است و باید پلهپله پیش رفت؛ گفتاردرمانی کودکان مستلزم تمرین و تکرار است. متأسفانه برخی خانوادهها دنبال سریعترین روش درمان برای گرفتن نتیجه هستند. حتی سراغ دارویی میروند که در بهبود تکلم کودک موثر باشد و یا به واسطه تبلیغات به روشهای درمانی دیگر روی میآورند. اینکه با صبوری و با اعتماد به درمانگری که موجب تغییر در کودک و مهارتهای گفتاری و رشدی او شده روال درمانی کودک را طی شش ماه، یکسال و بیشتر جلو ببریم بهتر است تا اینکه بین درمانهای مختلف سردرگم بمانیم و سن طلایی درمان را هم از دست بدهیم.
درمان هیچ کودکی مشابه کودک دیگر نیست و کاملاً فردی است؛ حتی اگر دوقلو باشند و یا اختلال و شرایط یکسانی داشته باشند. خانوادهها نباید توصیه والدین دیگر که درمان کودکانشان بهکار بردهاند، در مورد کودک خود بهکار بگیرند.