زنان در پیداکردن و به خاطر سپردنِ واژگان بهتر از مردان عمل میکنند. این برتری اندک است اما در تحقیقاتی که طی ۵۰ سال گذشته و در سراسر عمرِ مشارکتکنندگان انجام شده است، ثابت و مدام بوده است.
کتابهای درسی و علوم عمومی ادعا میکنند که زنان در پیداکردن و بهخاطرسپردنِ کلمات بهتر از مردان هستند اما آیا این واقعاً حقیقت دارد؟
مارکو هِرنشتاین، استاد دانشگاه برگن در نروژ به مطالعه اثر زیستشناسی، روانشناسی و عوامل اجتماعی در ایجاد تغییرات در توانمندیهای شناختی و سازوکارهایِ عمیق مغز علاقهمند است. او میگوید: «تاکنون تمرکز اصلی روی توانمندیهایی بوده که مردان در آنها برتری دارند اما در سالهای اخیر تمرکز روی توانمندیهای زنانه چرخیده است.»
خاستگاهِ تفاوتهای جنسیتی/جنسی یا طبیعت در برابر تربیت و پیامدهای احتمالی این تفاوتها موضوعِ بحثهای اجتماعی بزرگی بوده است. برای مثال این پرسشها مطرح است که آیا زنان و مردان استعدادهای متفاوتی برای انجام شغلها و حرفههای متفاوت دارند؟
در کتب درسی و علوم عمومی به طور پیشفرض زنان به عنوان افرادی که در پیدا کردنِ واژگان توانایی بیشتری از مردان دارند معرفی میشوند. برای مثال، گفته میشود زنان در پیداکردنِ کلماتی که با حرف «ف» شروع میشوند یا واژگانی که به یک طبقه خاص مثل حیوانات یا میوهها مربوط است، توانمندتر از مردان هستند. همچنین اینکه زنان در بهخاطرسپاری واژگان بهتر از مردان عمل میکنند نیز همیشه به عنوان یک «حقیقت» پذیرفته شده است.
یافتههای اخیر نیز اگر چه میزان این برتری را چندان چشمگیر نمیبینند اما اصل وجود آن را تایید میکنند. درست است که بیشتر مهارتهای ذهنی در میانگینِ عملکردِ زنان و مردان یا هیچ تفاوتی نشان نمیدهند یا تفاوتهای بسیار اندکی نشان میدهند. اما این واقعیتی است که زنان در برخی امور بهتر از مردان عمل میکنند و در نقطه مقابل، مردان هم بهطور میانگین در برخی امور بهتر از زنان هستند.
این نکته ممکن است خیلی بدیهی به نظر برسد اما هرنشتاین و همکارانش نشان میدهند که چطور این یافتهها میتواند در تشخیص بیماری و مراقبتهای بهداشتی مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه حیاتی برای تشخیصِ بیماری فراموشی
این نتایج حداقل به دو جهت بسیار قابل اعتنا هستند: نخست، این نتایج از برتریهای واقعی زنان پرده برمیدارند. دوم، دانستنِ تفاوتهای جنسی/جنسیتی برای تفسیر نتایج ارزیابیهای شناختی که در آنها این تواناییها ارزیابی میشوند، اهمیت دارد.
برای مثال برای تشخیص بیماری فراموشی میتوان به این نتایج استناد کرد. دانستن اینکه زنان به طور کلی در این نوع مهارتها بهتر عمل میکنند برای پیشگیری از تشخیصِ ناکافی، به دلیلِ میانگینِ عملکردِ پایه بهتر، ضروری است. در موردِ مردان نیز ممکن است به دلیلِ آنکه میانگینِ پایه آنها پایینتر از زنان است بیماری فراموشی بیش از حد تشخیص داده شود. در حال حاضر، در بسیاری از ارزیابیها تفاوت جنسی/جنسیتی در تشخیص بیماریهای مربوط به قوه شناخت در نظر گرفته میشود.
هرنشتاین و همکارانش به کمکِ «فراتحلیل» این مطالعه را انجام دادند. در فراتحلیل، دادههای چندین تزِ دکترا، پایاننامه کارشناسی ارشد و مطالعاتی که در نشریههای علمی منتشر شده بود، ارزیابی شد. این فراتحلیل شامل ۵۰۰ یافته از ۳۵۰۰۰ شرکتکننده بود. در نهایت محققان دریافتند که زنان در پیداکردن و به خاطر سپردنِ واژگان بهتر از مردان عمل میکنند. این برتری اندک است اما در تحقیقاتی که طی ۵۰ سال گذشته و در سراسر عمرِ مشارکتکنندگان انجام شده است، ثابت و مدام بوده است.
علاوه بر آن، آنها دریافتند که برتری زنانه به جنسیتِ دانشمندی که این تحقیقات را انجام میدهد نیز بستگی داشته است. دانشمندانِ زن برتری زنان را بزرگتر گزارش دادهاند و دانشمندان مرد برتریِ اندکی برای زنان قائل شدهاند.