پیاژه در نهم آگوست 1896 در شهر دانشگاهی نوشاتل در سوئیس به دنیا آمد. در ابتدا به پرندگان ، صدفهای دریایی و فیسل ها علاقمند شد. نتیجه علاقه او بیش از یک سرگرمی بود به طوری که در ده سالگی اولین مقاله اش را درباره نرم تنانی که در پارک دیده بود نوشت. گرایش پیاژه به زیست شناسی و علم تا نوجوانی ادامه یافت و او در اوقات فراغت از مدرسه به مدیر موزه تاریخ طبیعی محلی کمک می کرد و به کار طبقه بندی اشیاء در کلکسیون حیوان شناسی به ویژه نرم تنان می پرداخت. نتیجه کارهای او قبل از بیست سالگی انتشار بیش از 20 مقاله درباره نرم تنان بود. انتشار این مقالات به پیشنهاد شغلی در موزه تاریخ طبیعی ژنو منجر شد. پیاژه بلافاصله پیشنهاد را رد کرد چون هنوز محصل دبیرستان بود. پدرخوانده او که دید این پسر بیش از اندازه به علوم طبیعی محدود شده فلسفه را به پیاژه معرفی کرد. او مجذوب برگسن، کانت، دورکیم، و نیز شاخه ای فلسفه به نام شناختشناسی یا مطالعه دانش شد. او در پژوهش های خود دائما در پس پاسخ به این سوالات بود که ما چگونه می دانیم؟ چگونه فکر می کنیم؟
پیاژه بعد از دریافت دکترای خود از دانشگاه لوزان در جانورشناسی با رساله ای درباره نرم تنان ناحیه واله در پی نظریه ای بود که نظامات زیست شناسی و فلسفه را در هم آمیزد. او برای انجام این امر به مطالعه روان شناسی ژنتیک پرداخت. پیاژه با کار در کلینیک بلوبر در زوریخ، نظریه های روان شناسی فروید و یونگ را مطالعه کرد و او با کار در این کلینیک و سپس در خلال کار در بیمارستان سالپتریر پاریس، روش بالینی را یاد گرفت روشی که بعد ها اساس شیوه تحقیق منحصر به قرد او را شکل بخشید.
پیاژه سپس مدت دو سال در دانشگاه سوربن پاریس به مطالعه روان شناسی کودکان نابهنجار، شناخت شناسی، ریاضیات و علوم پرداخت. او در خلال مطالعه درد انشگاه سوربن نخستین فرصت را برای پرداختن به این مسئله که ما چگونه فکر می کنیم به دست آورد. پیاژه با قبول شغلی در آزمایشگاه الفرد بینه در پاریس به میزان کردن نسخه فرانسوی تست های هوش انگلیسی پرداخت. زمان مطالعه نتایج آزمون محصلین فرانسوی، پاسخ های نادرستی که شاگردان به تست ها می دادند توجه او را جلب کرد. او در پاسخ هایی که شاگردان به تست ها می دادند شباهت هایی را مشاهده کرد و متعجب شد که این شاگردان چه فرایند های استدلالی را تعقیب می کنند. پیاژه برای مطالعه این مطالب در این آزمایشگاه به کار خود ادامه داد و چهار رساله درباره این موضوع به چاپ رسانید.
دکتر ادوارد کلاپارد مدیر انستیتو ژآن ژاک روسو در ژنو تحت تاثیر یکی از رساله ها مقام ریاست تحقیقات انستیتوی مزبور را به او پیشنهاد کرد و در حقیقت فرصت آغاز یک تحقیق رسمی در مورد تفکر کودکان را به پیاژه داد. زیست شناس و فیلسوف جوان که هیچ گونه آموزش رسمی در روان شانسی ندیده بود دست به کار نخستین مرحله از دوره ای شد که بیش از پنجاه سال به طول انجامید.
کار اولیه پیاژه (1925-29) شامل بعضی از معروف ترین تجربیات او هستند نتایج حاصله از این تجربیات شامل پنج جلد کتاب است مانند: زبان و تفکر در کودک 1926،؛ حکم و استدلال در کودک 1928، مفهوم دنیا نزد کودک 1929، ساختمان واقعیت از نظر کودک 1930 و داوری اخلاقی از نظر کودک. الکانید به عنوان یکی از مولفین نظام پیاژه و یک روان شناس نوشته است: اندیشه های پیاژه توجه ما را جلب می کند نه آمارهای او.
پیاژه در پژوهش هایش از روش های آماری پیچیده در برابر استعداد برجسته مشاهده گری خود صرف نظر می کند. روش های پیاژه بر پایه فن و روش مصاحبه آزاد است که او در خلال کار در آزمایشگاه بینه گسترش داد. او با اعتقاد به این که نظرات ارتجالی (خود به خودی) کودکان سرنخ با ارزشی برای درک تفکر آنان است. او با استفاده از یک سوال یا یک مجموعه از سوالات میزان شده به عنوان نقطه شروع، رشته فکری کودک را تعقیب می کرد و می پذیرفت که پرسش او انعطاف پذیر باشد. به این ترتیب اگر کودکی گیج می شد پیاژه میتوانست سوال را تکرار یا آن را با جمله بندی جدیدی عرضه نماید.. اگر پاسخ کودک غلط یا گول زننده بود او می توانست موضوع را بیشتر توضیح دهد یا تعقیب کند در صورتی که این کار در تست هوش های استاندارد شده امکان پذیر نبود. به هر حال پیاژه به این نکته نمی پرداخت که آیا کودک پاسخ صحیح یا غلط داده است بلکه بیشتر به شکل های منطقی و استدلالی که کودک به کار بسته بود توجه می کرد. در واقع او به فرایند پاسخ کودک و به محتوا توجه داشت.
دومین دوره کار پیاژه 1929-39 روی دوره خردسالی و آغاز هوش متمرکز می شود در اینجا پیاژه کودکان را در وضعیت طبیعی مانند کلاس درس یا زمین بازی و نه تحت شرایط آزمایشگاهی مشاهده می کرد. در واقع پیاژه در اکثر پژوهش هایش سه فرزندش به نام های ژاکلین، لوسین و لورنت را مورد بررسی های طولانی قرار می داد. پیاژه و همسرش والنیتن سانتی که قبلا دانشجوی او بود مانند شرح حال نویسان کودکان قرن نوزدهم که شرح روزانه فرزندان خود را در مورد پوشیدن، خوردن، سخن گفتن و یادگرفتن ثبت و ضبط می کردند-معروف ترین آنها چارلز داروین و برانسون الکوت پدر لویر الکوت بودند که رفتار کودکان خود را به تفصیل ثبت می کردند. هنگامی که کودکی نوپا مکعب های چوبی را روی زمین می ریزد، برای اکثر والدین به معنای دردسر تازه ای است که کودک به پا کرده است والدین باید دوباره آنرا جمع کنند اما برای پیاژه این سر نخ با ارزشی در این باره است که ذهن انسان چگونه استدلال می کند. او سوال می کند: آیا کودک مکعب های چوبی را به ترتیب خاصی روی زمین می ریزد؟ این ترتیب خاص بر حسب اندازه مکعب هاست؟ بر حسب شکل آنهاست؟ بر حسب رنگ آنهاست؟ آیا کودک هنگام انجام این کار می خندد؟ پیاژه به کمک چنین مشاهداتی منشاء و تحول ذهنی را در خلال اوایل کودکی دنبال می کرد.
پیاژه در طول زمانیکه هوش کودکان را مطالعه می کرد استاد و رئیس دانشگاه ژنو نیز بود. او ابتدا معاونت و سپس قائم مقامی انستیتو ژان ژاک روسو را پذیرفت. علاقه او به امور بین المللی منجر به ریاست دفتر بین المللی تربیت گردید که اینک به یونسکو وابسته است.
در اوایل دهه 1940 پیاژه در پژوهش هایش بر روی اکتساب و درک کودک از مفاهیم ریاضی مانند فضا و زمان تاکید نمود. او در این تحقیقات روش بالینی خود را اصلاح کرد و آن را بیشتر به عمل و کمتر به زبان وابسته دانست. پیاژه با در نظر گرفتن این واقعیت که بچه های کوچک ممکن است نتوانند به طور انتزاعی بیندیشند ( منظور از ناتوانی کودکان این است است که آنها در یک لحظه تنها می توانندبه کارهایی بیندیشد که با آنها سر و کار دارند) افکار خود را به زبان بیاورند روش بالینی مصاحبه ای خود را با مواد عینی مانند گلها، لیوان آب، تیله ها یا دکمه ها تکمیل می کرد. این موارد در مقابل کودک قرار داده می شود و آزمایش کننده یا کودک به دستکاری آنها می پردازد. مثلا از کودک خواسته می شود که ردیف های مشابه از دکمه ها درست کند یا در هر گلدان یک شاخه گل بگذارد یا یک گره شل ببندد سپس آزمایش کننده از کودک درباره موارد و آنچه که کودک انجام داده است پرسش هایی می کند. با مشاهده چگونگی کار کردن کودک با موارد و طریقه توضیح کودک در مورد انجام آن آزمایش کننده می تواند نتایجی را در مورد تفکر کودک به دست آورد.
پیاژه در خلال پژوهش هایش درباره فضا، زمان، اعداد و غیره یک اثر جامع سه جلدی درباره مسایل شناخت شناسی ژنتیک منتشر کرد. شناخت شناسی ژنتیک مطالعه اثرات جنبه های زیست شناسی بر هوش و مطالعه نظری دانش می شود. شناخت شناسی ژنتیک از این نظر با روانشناسی کودک متفاوت است که این علم در برخورد با مسئله (تحول) به پاس مطالعه روان شناسی، فلسفه، منطق، ریاضیات، ریست شناسی و فیزیک یک روش میان رشته ای اتخاذ می کند و نیز این علم تنها با دوره کودکی سر و کار ندارد بلکه جریان تحول روانی تا نوجوانی را مطالعه می کند. پیاژه برای دنبال کردن مسائل شناخت شناسی ژنتیک مرکز شناخت شناسی ژنتیک را در سال 1955 در دانشگاه ژنو تاسیس کرد. هر سال دانشمندان رشته های گوناگون علمی جهت کار بر روی مسائل ویژه ای مانند درک کودک از علیت در این مرکز کار کرده و نتایج پژوهش های خود را منتشر می سازنند.
پیاژه در ابتدای شهرتش در سال 1930 به عنوان یک دانشمند معتبر و پیشرو در حیطه بررسی تحول کودک مورد توجه بوده است. او در ضمن دنبال کردن کارهای علمی خود با همکاری اتین دلوسر کتابی برای کودکان نوشت. داستان این کتاب بر اساس چگونگی تفکر در سنین پیش دبستان قرار داشت و قهرمان داستان این کتاب موش کنجکاوی بود که درست همان طور فکر می کرد و استدلال می نمود که کودکان مورد مطالعه پیاژه می اندیشیدند و استدلال می کردند. در سال 1952 استادی روان شناسی ژنتیک در سوربن به پیاژه به عنوان جانشین مرلوپونتی در کرسی روان شناسی کودک محول گردید و او بعد از اراسموس در سال 1530، اولین غیر فرانسوی بود که چنین مقامی را کسب می کرد. او درجات افتخاری از دانشگاهایی مانند هاروارد، سوربن، بروکسل و ریودوژانیرو دریافت داشت.
بعد از چند دهه از مرگ پیاژه، محققین مولفین و خطبای نظام پیاژه، راه او را ادامه می دهند. آخرین اثر او "هشیار شدن" تجربیات متنوع و روشنی را درباره حرکت های فیزیکی کودکان شرح می دهد حرکت هایی که یک کودک برای انجام اعمال معینی مثل چهار دست و پا رفتن به آن نیاز دارد و یا اعمالی که کودک نوپا هنگاتم بازی انجام می دهد. به عقیده پیاژه نظریه شناخست شناسی ژنیتک که او پایه گذاری کرده است هنوز کامل نشده است و خود او بزرگترین متنقد و تجدید نظر کننده در آثار خودش بود.