به گفته متخصصان، بخش عمدهاى از ارتباطات ما باديگران، غيرکلامى است. هر روز، ما به صدها و گاه هزاران نفر با نشانهها و رفتارهاى غيرکلامى مانند حالت بدن (طرز نشستن، طرز ايستادن، ژست و قيافه کردن)، حالت چهره، حالت چشمها، حرکات سرو دست، و آهنگ و لحن صدا، پاسخ ميگوئيم و واکنش نشان مىدهيم. از نحوه دست دادن تا آرايش موهايمان، همه اين جزئيات غيرکلامى، نشانگر اين هستند که ما که هستيم و بر چگونگى ارتباط ما با ديگران تأثير مىگذارند.
پژوهشهاى علمى درباره رفتارها و ارتباطات غيرکلامى از سال ١٨٧٢ با انتشار کتاب «بيان هيجانات در انسان و حيوانات» نوشته چارلز داروين آغاز گشت. از آن زمان تاکنون، پژوهشهاى فراوانى بر روى انواع، تأثيرات و نحوه بيان رفتارها و ارتباطات غيرکلامى صورت گرفته است. با وجودى که اين علائم غالباً آنقدر ظريف هستند که ما به طور هشيارانه از وجودشان آگاه نيستيم، امّا پژوهشها چند نوع مختلف از ارتباطات غيرکلامى را شناسايى کردهاند.
در بسيارى موارد، ما به انتقال اطلاعات از راههاى غيرکلامى و با استفاده از مجموعهاى از رفتارها مىپردازيم. براى مثال، ما ممکن است براى نشان دادن مخالفت خود، از ترکيب اخم کردن، دست به سينه ايستادن و خيره شدن استفاده کنيم. در ادامه، ٨ رفتار غيرکلامى عمده آورده شده است:
١- حالت چهره
حالتهاى چهره، بخش عظيمى از ارتباطات غيرکلامى را تشکيل مىدهند. در نظر بگيريد که چه مقدار اطلاعات مىتواند از طريق تنها يک لبخند يا اخم منتقل گردد. با وجودى که رفتارها و ارتباطات غيرکلامى مىتوانند در فرهنگهاى مختلف، تفاوتهاى معنايى بسيار متفاوتى داشته باشند امّا حالتهاى چهره براى شادى، غم، عصبانيت و ترس، در سراسر جهان يکسان و مشابه است.
٢- حرکات سر و دست
علامتها و حرکتهاى آگاهانه سر و دست، شيوه مهمى براى انتقال مفاهيم و معانى، بدون کلام هستند. حرکات معمول شامل دست تکان دادن، اشاره کردن و استفاده از انگشتان براى نشان دادن مقادير عددى مىباشند. ساير حرکات سر و دست دلخواهند و به فرهنگ استفادهکنندگان بستگى دارند.
٣- زبان ديگر
منظور از زبان ديگر، نوعى ارتباطات آوايى است که با زبان واقعى تفاوت دارد. نمونههايى از آن عبارتند از لحن، بلندى، آهنگ و زير و بمى صدا. در نظر بگيريد که لحن و آهنگ صدا چه تأثير قدرتمندى مىتواند بر معنى يک جمله داشته باشد. هنگامى که جملهاى با يک لحن قوى بيان شود، شنوندگان آن را به عنوان تأييد و علاقهمندى گوينده تعبير مىکنند. در حالى که اگر همان جمله با لحن آرام و بیتفاوتى گفته شود، میتواند مخالفت يا بیعلاقگى گوينده را برساند.
٤- حالت بدن
حالت و حرکات بدن نيز میتواند اطلاعات زيادى را انتقال دهد. پژوهشها دربارة زبان بدن از دهه ١٩٧٠ رشد قابل توجهى داشته است و حرکات دفاعى بدن، دست به سينه ايستادن و پا روى پا انداختن، بيشتر از ساير حرکتها مورد توجه قرار گرفتهاند. با وجودى که اين رفتارهاى غيرکلامى میتوانند نشانگر احساسات و نگرشها باشند امّا پژوهشگران معتقدند که زبان بدن بسيار ظريفتر و غيرقطعیتر از آنچه که قبلاً پنداشته میشد است.
٥- فاصله بين فردى
جنبههاى فرهنگى، رفتارى و اجتماعى فاصله فضايى بين افراد مورد مطالعه قرار گرفته است. فاصلهاى که بين افراد از نظر مقدار فضا وجود دارد، نوع مهمى از ارتباطات غيرکلامى است. مقدار فاصلهاى که ما نياز داريم و مقدار فضايى که میخواهيم داشته باشيم تحت تأثير عوامل متعددى نظير هنجارهاى اجتماعى، عوامل وضعيتى، خصوصيات شخصيتى و سطح آشنايى قرار دارد. براى مثال، ميزان فضاى شخصى مورد نياز هنگام يک مکالمه عادى با فردى ديگر معمولاً بين ٥/٠ تا ٢/١ متر است. در حالى که فاصله شخصى مورد نياز هنگام سخنرانى در يک جمع در حدود ٣ تا ٥/٣ متر میباشد.
٦- خيره شدن
نگاه کردن، خيره شدن و پلک زدن نيز از ارتباطات مهم غيرکلامى است. هنگامى که افراد با افراد يا چيزهايى که دوستشان دارند مواجه میشوند، سرعت پلک زدنشان افزايش میيابد و مردمک چشمشان باز میشود. نحوه نگاه کردن به فردى ديگر میتواند نشانگر هيجانات مختلفى نظير تنفّر، علاقه و جذابيت باشد.
٧- تماس بدنى
برقرارى ارتباط از طريق لمس کردن و تماس بدنى، نوع ديگرى از رفتارهاى غيرکلامى است. پژوهشهاى گستردهاى درباره اهميت لمس کردن و تماس بدنى در دوره نوزادى و دوران اوليه کودکى، صورت گرفته است. مطالعات هرى هارلو نشان میدهد که محروميت از تماس و جلوگيرى از آن، چگونه بر رشد تأثير میگذارد. اين مطالعه که بر روى ميمونها صورت گرفته نشان میدهد که بچه ميمونهايى که در بغل مادرهاى سيمى (غيرواقعی) بزرگ شدهاند از نظر رفتار و تعامل اجتماعى دچار کمبود بودهاند. تماس بدنى و لمس کردن میتواند براى انتقال عاطفه، احساسات و ساير هيجانات به کار رود.
٨- قيافه ظاهرى
انتخاب رنگ، لباس، آرايش موها و ساير عوامل تأثيرگذار بر ظاهر فرد نيز به عنوان ابزار ارتباطات غيرکلامى در نظر گرفته میشوند. پژوهشهايى که درباره روانشناسى رنگها صورت گرفته نشان داده است که رنگهاى مختلف میتوانند بيانگر احوال مختلف باشند. ظاهر فرد همچنين میتواند واکنشهاى روانشناختى، قضاوت و تفسيرهاى فرد را تغيير دهد. براى اثبات اين ادعا، قضاوتهاى سريع خود را درباره افراد، بر پايه وضع ظاهريشان، در نظر بگيريد. اين احساس و تصور اوليه در مورد افراد بسيار اهميت دارد و به همين دليل است که توصيه میشود متقاضيان کار به هنگام مصاحبه استخدامى، لباس مناسبى به تن داشته باشند.