در مدرسه ای که تمام شاگردان هم سطح هستند کودک بسیار باهوش حوصله اش سر می رود و کسل می شود چرا که از نظر وی برنامه درسی بسیار ساده است. خواهید گفت که ظاهرا راه حل این است که بچه دو کلاس یکی بکند. این روش در صورتی موفقیت آمیز است که کودک از نظر برخوردهای اجتماعی رشد کرده باشد و از نظر جسمی هم جثه هم کلاسی های آیندده اش باشد. اگر این دو شرط را نداشته باشد ممکن است در میان جمع همکلاسان احساس انزوا نمی اید و برای تقسیم بازی هایشان هنوز خیلی کوچک باشد. مطمئنا در کلاس جدید موضوعاتی که برای بقیه جذاب است برای او جذابیتی ندارد چون فراموش نکنید به هر حال با وجود هوش زیاد، همکلاسی هایش از او بزرگتر هستند در نتیجه کودک اصلا به طرف هم شاگردهایش جذب نمی شود.وقتی کودک منزوی و گوشه گیر و وحشی شود زودتر تمام کردن دبستان یا دبیرستان چه استفاده ای برای وی خواهد داشت؟
در اکثر موارد بهتر است طفل باهوش در کلاس و میان هم سن های خود بماند به شرطی که معلم و مدرسه وی انطاف پذیری لازم را داشته باشند معلم این دسته از کودکان به جای اینکه او را دایما به عنوان ستازه درخشان درسی به بقیه عرضه کنند بهتر است در کارهای گروهی از او استفاده کنند تا بقیه کلاس از متفاوت بودن او عصبی نشوند و از هنر وی در کارهای گروهی لذت برده و با یک دیگر نقطه مشترک داشته باشند.
اگر شما احساس می کنید که فرزندتان جزو آن دسته از بچه های استثنایی می باشد که دارای هوش بالایی هستند، هرگز خودتان به تنهایی تصمیم نگیرید که وی به اصطلاح دو کلاس یکی بکند. معلم وی در این مورد از شما ماهرتر و با تجربه تر است. به یاد داشته باشید که وادار کردن طفل به انجام کاری که بیش از ظرفیت وی است کاری بیرحمانه است. در آخر امر نتایج چندان درخشان نخواهد بود و مجبور خواهید شد وی را به عقب برگردانید.
بدین ترتیب اکنون می توانیم راجع به کودکان با هوشی سخن بگوییم که والدین به وی قبل از رفتن به دبستان نوشتن و حساب کردن را آموخته اند. این روش گاهی اوقات نه تنها فایده ای ندارد بلکه مضر هم هست کودک در میان بقیه بچه ها احساس متفاوت بودن خواهد کرد و شاید به دشواری قادر باشد که خود را با روش تدریس معلم که احتمالا با روش تدریس والدین متفاوت است تطبیق دهد.
گاهی بعضی از والدین می گویند که طفل از آنها سوالات متعددی درباره حرف وعدد می کرده و پافشاری می نموده است که خواندن و نوشتن را یاد بگیرد در چنین مواردی مطمئنا اشکالی ندارد که شما به سادگی و به حالتی طبیعی به وی پاسخ گوئید. بعضی اوقات این مشکل طور دیگری نیز مطرح می شود ممکن است که والدین افرادی جاه طلب باشند این جاه طلبی قوی تر از آن است که خودتان بتوانید حتی حدسش را بزنید. به همین دلیل وقتی فرزند این دسته از اولیا بازی های سن خودش را می کند توجهی به وی نمی شود اما بچه به محض اینکه تظاهر به خواندن می نماید همین والدین هیجان و علاقمندی زیادی از خود نشان می دهند کودک شادی آنها را احساس می کند و خود را وادار می نماید این شادمانی را افزایش دهد. حتی ممکن است کودک به جایی برسد که از او کارهای طبیعی و عادی سن خود کناهر گیری کند و فقط به کارهای مدرسه بپردازد و این عمل را خیلی زودتر از سن مدرسه انجام دهد.
آن دسته از والدینی که توجهی به نقاط مثبت مغزی و هوشی فرزندان خود نشان نمی دهند هم والدین خوبی نیستند لازم است تفاوت میان امیدهای جاه طلبانه والدین و علاقمندی ها واقعی کودک گذاشته شود شما باید بتوانید تشخیص دهید که قدرت هوشی فرزندتان به چه اندازه است وی چقدر شوق به فراگیری قبل از مدرسه دارد. جاه طلبی های خود را کنار بگذارید کودک را وادار به کاری ننمائید و در ضمن آن قدر هم بی تفاوت نباشید که حتی متوجه هوش سرشار بچه نگردید.
سعی کنید تعادل را فراموش ننمائید وقتی پدر و مادر که به طور طبیعی می خواهند فرزندشان از بقیه جلو بیفتد باید به طور واقعی ارزیابی کرده و ببینند ک آیا بچه باهوشی دارند یا خیر اگر بچه قادر بود متوجه باشید که وی را به سرعت زیاد پیشرفت ندهید تا او با شادی بیشتری بزرگ شده و رشد کند چنین رفتاری باعث می شود که کودک به شما بیشتر اطمینان کند و از این هوش سرشار و لطف خدادادی بهتر و طبیعی تر استفاده نماید. هیچ گاه از کودک کاری را نخواهید که از عهده انجام آن بر نمی آید.