برای کتابی که آمیخته با رگههای فلسفی ، مفاهیم ریاضی و مضمونهای معناشناختی است، خلاصه داستان نوشتن همانقدر سخت است که معرفی آن. درست یا غلط، رمان را بیشتر به عنوان گونه سرگرمکننده ادبی و فلسفه را رزم گاه مردان پیلافکن دنیای تفکر و ریاضی را میدان جدال منطق واستدلال میشناسند .رمانهای ازاین دست درواقع نقش پُلی را ایفا میکنند که این دنیاهای جذاب علوم مختلف را به هم متصل میکنند.
مهندس داودی با روایتی متفاوت کتابی علمی ادبی را با مضمونهای فلسفی وریاضی به زیور طبع آراسته که نتیجهاش نوشتاری شد به نام هیپاتیا ؛دختر خورشید، فرزند زمین که نخستین بانوی ریاضی دان جهان است.
چنین رمانهایی گاه دشوار ترین مطالب فلسفی وریاضی را در قالب های ادبی به مخاطبی که میانه چندان خوبی با خواندن متون خشک وفرمولهای تئوریک ندارند ارائه می کنند. در واقع با این تمهید خوانندگان این رمانها هم ادبیات می خوانند و هم فلسفه هم ریاضی.
ازدیدگاه مولف ریاضی و فلسفه هرکدام خطوطی مجزا هستند که در یک نقطه ای به نام شعر وادبیات به یکدیگر تلاقی میشوند و آن نقطه چیزی نیست جز «خِردوآگاهی » بسته به این که نویسنده ی متن فوق فیلسوف است یا ادیب یا ریاضی دان ، این نسبت به ذهن هر کسی تبیین می شود که مولف فیلسوفی ریاضی دان است و ادبیات را برای بیان مفاهیم و مسائل مختلف انتخاب می کند و یا ریاضی دانی ادیب است که افکاری فلسفی را در خلال متن ادبی اش برای حل مسایل ریاضی می گنجاند.
در فصل صفرم کتاب ابتدا نگاهی گذرا به تاریخ شده وسیرتحولات تاریخی شهر اسکندریه اززمان اسکندرمقدونی تا سال ۴۱۵ میلادی راموردکنکاش قرارداده، سپس شرح زندگی هیپاتیا درسه بخش اصلی؛ ازفصل کاشت شروع وبه برداشت ختم می شود.همچنین درفصل بی نهایت نیز به میراث یک ریاضیدان و سیر تحولات بعدازمرگش اشاره ای شده است.
در صفحات نخست مولف، خواننده را به مدرسه اسکندریه میبرد که پدر بانو با گفتن دایره های مرا خراب نکن مشغول تدریس فلسفه و ریاضیات است. دوران کودکی ونوجوانی هیپاتیا نیز در برههای به سر میبرد که وی با پرسشهای اساسی خود جهانبینی دیگری را رو در روی اساتیدهایش مطرح کرده است؛ پرسشهایی که هرکس را به اندیشه ای مشغول می کند و ایدههای نوینی را را پیشنهاد می دهد .در فصلهای بعد خواننده بامفاهیم فلسفی وآرا ونظرات ریاضی آن زمان ...آشنا می شودوخواننده را به سفری به دنیای علوم مختلف رهنمون می کند.
این کتاب حقایق خاک خورده تاریخ قرون وسطی وداستان زندگی شخصیت برجسته ای به نام هیپاتیا است که در فضای میانی چند حوزه رمان، فلسفه وریاضی شناور است؛ البته با نگاهی به تاریخچه این کتابها می توان دریافت که: این کتاب برای بیان مسائل و محتویات فلسفی وریاضی خود از یک قالب، شکل و نوع ادبی خاصی با استفاده ازواژگان خاص استفاده می کند که درآثار نویسندگان بزرگ دیده شده است وبه نوعی تولد ی دیگردر دنیای ادبیات است: مثلا در رمان تهوع از سارتر. سارتر پیش از آن که ادیب و رمان نویس باشد، یک فیلسوف است یا آلبر کاموکه خود را تنها ادیب می داند فلسفه و ادبیات را در آثارش پیوند می دهد یا رمان های فلسفی میلان کوندرا از طرف دیگر ادیب و شاعر، نوع ادبی خود را به محتوای فلسفی مزین می کند یا «جنایات و مکافات» داستایوفسکی پیش از آن که فیلسوف باشند، رمان نویسند، اما نویسنده جوان ما درمراسم رونمایی ازکتابش در یک کلام می گوید؛ ریاضی درکلام ، فلسفه دراندیشه زیرا من به حروف می اندیشم نه به واژه ها» یا درجای دیگربیان می دارد: «فیلسوفان و شاعران وریاضی دانان برادران توأمانند.»
این کتاب علیرغم قالب سادهاش، به خاطر اشارات و تلمیحهایی که به درون و بیرون متن ادبی دارد، سرشار از رازها و معماهایی است که خواننده را مدتها سرگرم و سردرگم میکند.«هیپاتیا» شخصیت اصلی قرون وسطایی کتابی است که ، خواننده را با ادبیات شاعرانه ای وارد هزارتوی از ایدهها ،فرمولها واستدلالهای مختلف میکند و مخاطب را با زبان شعر وداستان به فضایی آن روزگار می برد.
«هيپاتيا» بانوي ستارهشناس، فيلسوف و رياضيداني كه در اسكندريه زندگي ميكرد يك نابغة صنعتي بود واختراعات فراواني به نامش به ثبت رسيده است. اورا و به خاطر باورهايش وفعالیتهای علمی اش به قتل رساندند. آنگاه جسدش را سوزاندند و اسناد و نوشتههايش را از بين بردند؛ براستی چگونه می توان باور داشت در قرن چهارم میلادی و در زمانی که جهل و غفلت جامعه و زنان و مردان یونان را در بر داشت؛ دختری جوان به نام هیپاتیا پیدا شود و شهرتی جهانگیر بیابد؟ براستی این هیپاتیا که بود؟؟؟ اگر شما هم جز کسانی هستید که فکر می کنید ما در تاریخ بشریت فیلسوف وریاضیدان زن نداشتیم...!پس حتما کتاب هیپاتیا؛ دختر خورشید فرزند زمین را بخوانید .
این کتاب باتوجه به اینکه نخستین رمان ایرانی ازسرگذشت هیپاتیاست می تواند منبع اطلاعاتی موثقی برای مطالعه درباره بانو به حساب می آید.نویسندگان خارجی اغلب زندگی وعصر هی پاتیا را در کتابهایشان به گونه ای خیال انگیز به رشته تحریر کشیده و آثار مهم هی پاتیا را در ریاضیات مورد غفلت قرار داده اند اما دراین کتاب سعی شده به همه جوانب زندگی بالاخص ازلحاظ عشق به ریاضی واختراعات این فیلسوف ومنجم توجه شود ودستاوردها واختراعات اورامعرفی ودرعین حال مسیرتحول فکری ونقش اجتماعی این ریاضی دان ارزشمند رانیزمدنظر داشته . این کتاب باتوجه به اینکه نخستین رمان ریاضی ازسرگذشت هیپاتیاست و می تواند منبع اطلاعاتی موثقی برای مطالعه درباره بانو به حساب می آید.
این رمان در ۴۲۰ صفحه به همت انتشارات رازنهان در ۲۰۰۰ نسخه به بازار نشر راه یافت.ترجمه این کتاب به چند زبان رایج دیگر، همچون زبانهای آلمانی، عربی و فرانسوی، هم در دستور کارناشر قرار دارد همچنین برگردان این کتاب به زبان انگلیسی تاچندماه دیگر آماده چاپ می باشد.
درپایان اين داستان، سرگذشت نخستین بانوی ریاضی دان جهان است که با ابزار دانش و آگاهی روزنههاي کوچک پرسش و خرد را به افقهاي باز دانايي ميرساند. این کتاب ازدیدگاه نقادان اثریست خوشخوان که با وجود جزییات فراوانش روایتی روان دارد که میتواند طیفهای مختلفی از خوانندگان را جذب کند. این کتاب می تواند خواننده را به ریاضی وفلسفه علاقهمند ومجذوب کند و در عین حال برای کسانی که از ریاضی متنفرند، آزاردهنده نباشد.
منتخبی از جملات کتاب:
پیوند ریاضی وفلسفه شاهراه رسیدن به حقیقت است. ریاضی زبان شعراست،هر ریاضی دانی ناخواسته یک فیلسوف وشاعراست.
حق فکر کردن برای خودت حفظ کن زیراحتی غلط فکرکردن بهتراز هرگز فکر نکردن است. خواهران من ، یتیم کسی نیست که پدر و مادرش از دردهای زندگی رهایی یافته و او را تنها وحقیرمانده ، بلکه یتیم کسی است که دست از یادگیری ودانش اندوختن بردارد.
انسان همانطور که برای برقراری حقیقت میجنگد باید با خرافات به مبارزه برخیزد.
بازتاب هندسه تو در آینه حرف ندارد، بغض دارد
به قلب سرشته هایم بیهوده ننگرید این «پَرنوشته »های خیس را یک ریاضی دان زخمی کتابت نموده است.
معمای شکستن ستاره از شهاب پرس وسوال بی جواب را ِز دل
هنوزهم یقین دارم که عشق وبرادری بالاتر و با ارزش تر ازخون گلادیاتورهاست.
زیباترین گردنبد جهان آفتاب مهربانی است که خوشبختانه برگردن همه می تواند فروزان باشد.
بین خودمان خواهدماند نه گرگهاسیرمی شوند نه گوسفندان خردمند؛ خردمندپرازپرسش است ونادان پرازجواب واینست مشکل فیلسوفهای عصرما
فهرست مطالب کتاب:
فصل صفرم: جان کلام - باغصه به قصه تاریخ ننگریم.
فصل کاشت :سلام ای دختر بی مادر تنها- هیچچیز نمیتواند جای یک درخت را بگیرد- اعداد پشت هیچ (صفر) هرگز زاده نشدند -چشمهای دخترتئون همیشه بارانی است
فصل داشت :نردبان دل شکسته،دریای آن طوفانی -گلهای دلم فصل ندارد- دستانم خالیست ودل پرازحرفهای نگفته - دل قافله سالار است نه کاروانسرا- پر نوشته های خیس-چند بغض به یک گلو- عزم این ویرانه کردند عاقبت
فصل برداشت: حرفم با آسمان است- مرابه یادنیاور من فانوس اسکندریه ام- اینجاهیچ کس شبیه گفتارش نیست – درسرزمین سیاهی هیچ شعرسپیدی نمی توان سرود- من ازمردن هراسم نیست- دایرههای مرا خراب نکن
فصل بی نهایت: بوسه باران می کنند لبهایی که هیپاتیارا صدا می زنند - دل نوشت، گرنوشت، غم نوشت- روایت اشک و چند روایت ناتمام
درباره مولف:
مهندس داودی ؛ نخبه صنعتیای که باید او را از نو شناخت
بهرنگ داودی حموله
متولد ۱۳۶۱ مسجدسلیمان
مهندس مکانیک
عضو انجمن ریاضی دانان ایران
مخترع چرتکه استاد بدون استفاده ازماشین حساب
مبتکر روشهای برق آسای ریاضی برای نخستین بار درایران
کارشناس مکانیک پتروشیمی مسجدسلیمان
برگزاری چندین سمینارهای عشق ، زندگی، ریاضی برای نخستین بار درکشور
برگزاری سمینارهای ریاضی مرتبط با محاسبات ذهنی سریع
انتشار مجموعه کتاب محاسبات برق آسای ریاضی ورسیدن به چاپ چهارم
طراحی وساخت مخروطهای آپولونیوس
ریاضیات رازورمز رسیدن به خداست، هرکس میخواهد خدا را بشناسد، ریاضیات بخواند.