اگر تواناییهای احساسی زیادی ندارید، اگر خودآگاهی ندارید، اگر قادر به مدیریت احساسات ناخوشایندتان نیستید، اگر نمیتوانید همدردی یا روابط کارآمدی ایجاد کنید، آنگاه مهم نیست که چقدر باهوش هستید؛ زیرا نمیتوانید خیلی پیش بروید. این چیزی است که دکتر گولمن، نویسنده معروف کتاب «هوش احساسی: چرا EQ شما از IQتان مهم تر است» و پژوهشگر در زمینه رهبری میگوید. گولمن زندگی اش را وقف دانستن این موضوع کرده که چه چیزی باعث موفقیت مردم میشود. و عنوان کتاب او باعث شگفتی است زیرا او معتقد است که هوش احساسی باعث موفقیت مردم میشود.
هوش احساسی چیست؟
۱. توانایی شناسایی درست احساسات خود و دیگران
۲. توانایی استفاده از احساسات و به کار گیری آنها در وظایف و کارها مانند تفکر و حل مسئله
۳. توانایی مدیریت احساسات، از جمله کنترل احساسات شخصی و همچنین سرحال کردن یا آرامش بخشیدن به شخص دیگر
مفهوم هوش احساسی از سال ۱۹۹۰ وجود داشت. در آن سال، جان دی. مییر و پیتر سالووی، روان شناسان دانشگاه Yale این مفهوم را به دنیای آکادمیک عرضه کردند. اما گولمن پا را فراتر گذاشته و متوجه رابطه مستقیمی بین هوش احساسی کارکنان یک شرکت و موفقیت آن شرکت شده است.
• کارکنانی که هوش احساسی بالایی دارند، از خودآگاهیای برخوردارند که باعث میشود بتوانند همکاران را بهتر درک کرده و کارها را سر موعد مقرر تحویل دهند.
• افرادی که هوش احساسی بالایی دارند از انتقاد مشتریان ناراحت نمیشوند. آنها بر روی نتایج متمرکز هستند، نه بر روی رنجش خاطر شخصی شان.
• اگر دو متقاضی شغلی یک شرکت دارای ضریب هوشی برابری باشند، بهتر است فردی استخدام شود که هوش احساسی بالاتری دارد.
اگر مطمئن نیستید که چگونه میتوانید این ویژگی را تشخیص دهید، مطلب زیر که حاوی هفت ویژگی افرادی با هوش احساسی بالاست را بخوانید.
۱. آنها به تغییر و تحول علاقه دارند. افرادی که هوش احساسی بالایی دارند از تغییر نمی هراسند. آنها میدانند که این موضوع بخش ضروریای از زندگی است و در نتیجه خود را با آن وفق میدهند.
۲. آنها خودآگاه هستند. آنها میدانند که در چه چیزهایی تسلط دارند و چه چیزهایی را هنوز باید بیاموزند. ضعفهای این افراد آنها را عقب نگه نمی دارد. آنها میدانند که چه نوع محیط کاری با سبک کاری آنها همخوانی دارد.
۳. آنها همدل هستند. مهمترین ویژگی افرادی که هوش احساسی بالایی دارند این است که میتوانند به خوبی با دیگران ارتباط برقرار کنند. آنها به طور ذاتی میتوانند درک کنند که همکاران یا مشتریان با چه مسائلی سروکار دارند و بدین شکل میتوانند در مواقع سخت به آنها کمک کنند.
۴. آنها کمال گرا نیستند. علیرغم این که این افراد انگیزه بالایی دارند، اما میدانند که رسیدن به کمال و بی نقصی غیرممکن است. آنها سعی میکنند از اشتباهاتشان درس بگیرند.
۵. آنها متعادل هستند. خودآگاهی این افراد بدان معناست که آنها به طور طبیعی میدانند که اهمیت حفظ تعادل بین زندگی شخصی و حرفهای چقدر زیاد است و سعی میکنند که به شکل متعادلی رفتار کنند. آنها به خوبی غذا میخورند، خواب کافی دارند و علایق شخصی شان را دنبال میکنند.
۶. آنها کنجکاو هستند. حس پرسش و کنجکاوی مادرزادی این افراد باعث جذابیت آنها میشود. آنها قضاوت نمیکنند بلکه به بررسی احتمالات میپردازند. آنها سوال میکنند و به دنبال راه حلهای جدید میگردند.
۷. آنها قدردان هستند. افرادی که هوش احساسی بالایی دارند میدانند که هر روز باید شکرگزار باشند. آنها مانند خیلی از افراد دیگر به نیمه خالی لیوان نگاه نمیکنند؛ بلکه حس خوبی نسبت به زندگی شان دارند و اجازه نمیدهند که انتقادهای بیجا و افراد سمی بر زندگیشان اثرگذار باشند.
افرادی که هوش احساسی بالایی دارند میدانند که چطور باید کار و دنیایشان را به جای بهتری تبدیل کنند. آیا شما هم از این دسته افراد هستید؟