شاید هوشمندانه ترین کاری که هر فرد می تواند در زندگی اش انجام دهد این است که موجبات موفقیت دیگران را فراهم نماید چراکه از این طریق راه را برای پیروزی خودش هم هموار خواهد کرد. برای این منظور لازم است قدم هایی را بردارید و کارهایی را انجام دهید که شاید تا به حال به انجامشان فکر نکرده اید. اما در این میان ضرورت دارد که از انجام برخی کارها نیز اکیدا خودداری نمایید.
۱. بدون فکر وقت دیگران را هدر دادن
هر زمان که دیر به قرار یا جلسه ای برسید، این پیام را به دیگران می رسانید که زمان شما بیش از دیگران اهمیت دارد. هر زمان که در فروشگاه یا سوپرمارکتی فروشنده را منتطر نگه می دارید تا کارت عابر بانک خود را پیدا کرده و پرداخت لیست عظیم خریدهایتان را انجام دهید به دیگران می فهمانید که تنها شما اهمیت دارید و بس.
هر زمان که در صفی طولانی منتظر می مانید تا بطری [بیش از اندازه بزرگ] خود را فارغ از گرمای هوا و خیل عظیم جمعیتی که پشت سرتان ایستاده، با آسودگی خیال از آب پر کنید این را به دیگران می رسانید که در دنیای کوچک خود به سر می برید و این تنها دنیایی است که اهمیت دارد.
همه این موارد، موضوعات در ظاهر کوچکی [و البته آزار دهنده در نظر دیگران] برای شما هستند اما آیا این کوچکی دلیل بر کم اهمیت بودنشان است؟ اشتباه فکر می کنید. افرادی که به امور کوچک آزاردهنده برای دیگران فکر نمی کنند، نسبت به مسائل بزرگ هم بی توجه هستند.
نحوه برخوردتان با افراد در مورد موضوعات کم اهمیت (خصوصا زمانی که نقش یک مدیر را بر عهده دارید) همه چیز را در مورد شما نشان می دهد. بهتر است همواره طوری با اطرافیان خود برخورد کنید که گویی نیازهای آنها نسبت به شما از اهمیت بیشتری برخوردار است و مطمئن باشید که با این شیوه دیگران قطعا شما را دوست خواهند داشت.
۲. نادیده گرفتن زیر دستان
نادیده گرفتن زیر دستان مساله ایست که غالبا توسط همه افراد انجام می شود. زمانی که قدم به داخل شرکتی می گذاریم، صرفا با افرادی حرف می زنیم که با آنها کار داریم و این مساله در همه حوزه ها مشهود است. در اینجا قصد داریم یک قاعده ساده را به شما نشان دهیم: برای هر کسی که می بینید سر تکان دهید یا لبخند بزنید یا حتی به او سلام کنید؛ در واقع اگر بخواهیم ساده تر بگوییم طوری رفتار کنید که به وجود آن فرد پی برده اید.
۳. زیاده خواهی (به خصوص زمانی که بیش از اندازه زود است)
تصور کنید فردی که اصلا نمی شناسیدش از شما درخواست یک لطف [بزرگ] و البته وقت گیر را کند. به احتمال زیاد درخواستش را رد خواید کرد. حال تصور کنید که مجددا درخواستش را تکرار کند و شما نیز مجددا آن را رد می کنید و متاسفانه باز هم خواسته اش را بر زبان می آورد منتها این بار به شکلی ملتمسانه تر. شاید آن فرد واقعا به کمک شما نیاز داشته باشد اما نیازهای یک فرد مشکل خود او هستند و این دنیا به هیچکس بدهکار نیست. در واقع هیچ فردی مستحق مراقبت یا کسب موفقیت نیست و تنها، شایستگی چیزی را دارد که به دست می آورد.
۴. نادیده گرفتن نیازمندان واقعی
در عین حال که نباید بی دلیل وقت ارزشمند خود را صرف دیگران کنیم باید این نکته را در نظر داشته باشیم که برخی از انسان ها در جایگاهی نیستند که بتوانند به خودشان کمک کنند. آنها به یک دست یاری گر نیاز دارند: چند هزار تومان پول، یک وعده غذا یا حتی یک لباس گرم. در هر صورت مطمئن باشید که با انجام این کارها نتیجه مثبت شان را در زندگی خود خواهید دید و این نتیجه حتی به شکل احساسی خوشایند نسبت به خویشتن در شما نمود می کند.
۵. مطرح کردن سوال برای ابراز عقاید
تصور کنید وقت خوردن ناهار است و از فردی که کنارتان نشسته این سوال را می پرسید که آیا به اثربخشی بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی ایمان دارد؟ آن شخص پاسخ می دهد: تصورم این است که در شرایط درست اینطور است و آنطور و الی آخر. شما نیز دلایل و آمار و ارقام خود را برای متقاعد نمودن این فرد ارائه می کنید تا نشان دهید که اشتباه می کند و همیطنور به استدلال چینی تان ادامه می دهید و راهی برای فرارش باقی نمی گذارید.
سعی نکنید ایده های خود را با استدلال های نادرست در مغز دیگران فرو کنید و اگر واقعا می خواهید پاسخ یک سوال را بدانید صرفا سوالتان را مطرح کنید و هر زمان که نوبت به صحبت کردن شما رسید با پرسش دیگری سعی کنید که درک بهتری نسبت به دیدگاه آن فرد پیدا کنید. آدم ها آنهایی را که به حرف هایشان توجه نشان می دهند را دوست دارند نه اشخاصی که شیفته خودشان هستند.
۶. مهم جلوه دادن خود
گاهی اوقات افراد برای جلب توجه و به دست آوردن احترام سایرین از عباراتی نظیر «می دانی من کی هستم؟» استفاده می کنند، غافل از اینکه این قبیل جملات صرفا آنها را اشخاصی مغرور و کم اهمیت جلوه می دهد. به دیگران بگویید که واقعا برای خودتان کسی هستید اما به یاد داشته باشید که آدمها بیشتر افرادی را دوست دارند که متواضعانه رفتار می کنند و هیچگونه حس برتری نسبت به آنها ندارند.
۷. تشخیص ندادن موقعیت های جدی
شخصیت های غیرمعمولی اغلب آدم های جالبی هستند اما تا زمانی که شرایط جدی نشده باشد. متاسفانه برخی از افراد نمی توانند از «ابراز کردن فردیت خود» در هر شرایطی جلوگیری نمایند و همواره باید خود را مطرح کنند. اینکه شخصیت جالب و سرگرم کننده ای دارید بر اطرافیان تان واضح و مبرهن است اما زمان هایی هم وجود دارد که باید جدی باشید و شوخ طبعی خود را کنار بگذارید.
۸. دست انداختن دیگران به تقلید از خودشان
برخی افراد خود را محق می دانند تا هرطور که دوست دارند در مورد خودشان حرف بزنند و خصوصیات شخصی شان را دست مایه خنده دیگران کنند اما این اجازه را به دیگران نمی دهند که در مورد همان موضوعات حرفی به میان بیاورند. مدل مو، وزن، اوضاع نامطلوب کاری و همسر و فرزندان از جمله چیزهایی هستند که بسیاری از افراد در مورد آنها شوخی می کنند اما دیگران را مجاز به صحبت کردن در مورد آنها نمی دادند. هیچوقت تصور نکنید افرادی که در مورد خودشان شوخی می کنند با این کار مجوز لازم را به شما می دهند تا همان شوخی را با آنها کنید.
۹. تواضع بیش از اندازه برای جلب توجه
این خصیصه در واقع نوعی خودستایی است که در آن فرد با کم اهمیت جلوه دادن یک ویژگی برجسته خود (مثلا گفتن این جمله: فلان کشور که سفر خارجی محسوب نمی شود) سعی دارد جلب توجه نموده و خود را مطرح نماید. در نظر داشته باشید که کارمندانتان علاقه ای به اطلاع از نگرانی و استرس شما قبل از حضور در یک کنفرانس مهم را ندارند و تمایلی به شنیدن گله های شما در مورد هزینه های تعمیر و نگهداری دو خانه بزرگ ندارند.
۱۰. تحمیل کردن عقاید
قطعا هر فردی اطلاعات جالب و مهمی در مورد موضوعات محتلف دارد اما بهتر است آنها را در موقعیت های درست با دیگران در میان بگذارد. تا زمانی که کسی از شما سوالی درباره موضوعی نپرسیده بهتر است حرفی از آن به میان نیاورید. اطلاعات شما [مثلا یک رژیم غذایی تجویز شده از سوی پزشک] صرفا در مورد شخص شما کاربرد دارد نه افراد دیگر پس بهتر است که خط به خط جزئیات آن را برای خودتان نگه دارید.