دانش آموزای كه در درس فارسی ( خواندن ) مشكل دارد، مسلما" در درس املا و نگارش مشكل خواهد داشت، چون كسی كه نتواند به درستی كلمه یا جمله ای را بخواند هیچ موقع نخواهد توانست درستی آن را درك كند و بنویسد. تحقیقات نشان می دهد كه بیشتر دانش آموزانی كه در درس ریاضیات ضعیف هستند در درس املا و فارسی نیز مشكل دارند و یا بر عكس. كه البته عكس این قضیه بیشتر صادق است. یعنی دانش آموزانی كه در درس املا فارسی ضعیف هستند در درس ریاضی هم مشكل دارند.
دانش آموزی كه نتواند سؤال ( پرسش ) به درستی بخواند، نخواهد توانست درك كند و در نتیجه نخواهد توانست آن را تحلیل نماید و در نهایت از حل مسئله عاجز خواهد بود. اینكه گفته اند فهم و درك سؤال ( مسئله ) نصف حل آن است. یعنی وقتی كه مسئله را فهمیدی به راحتی می توانی جواب آن را هم بدهی. از طرفی دیگر دانش آموز كه از یك درس غیر از ریاضی ضعیف باشد به دلایل مختلف مثل یأس، نامیدی و...... ممكن است نظر او نسبت به سایر دروس برگردد و باعث شكست او در سایر دروس شود. كه در اینجا معلم دلسوز و فداكار او می تواند با گرفتن نقاط قوت او باعث تشویق وی شود و با شناسایی و رفع ضعف های او باعث پیشرفت او گردد.
فراموشی و عدم توجه كافی در هنگام نوشتن و حل تمرین ها
فراموشی:
كودكان از نظر نیروی یادآوری و حفظ مطالب با یكدیگر فرق دارند.
كودك هر چه با هوش تر باشد حفظ كردن مواد درسی برایش آسان تر است.
اما هوش تنها عامل نیست بلكه روش تدریس نقش مهمی دارد.
انواع فراموشی:
الف- فراموشی با علم به اینكه مطالب را آنقدر نمی دانیم كه بتوانیم آن را به خاطر آوریم.
ب- فراموشی با اطلاع به اینكه موضوع را خوب می دانیم ولی به عللی نمی دانیم در حال حاضر آن را به یاد آوریم.
ج- فراموشی همراه با میلی ناخودآگاه برای فراموش كردن
علل فراموشی:
1- تداخل: پیش از آنكه بخواهیم مطلبی را اضافه بر مطالب دیگری كه قبلا" آموخته ایم، فراگیریم لازم است آن اندازه به مطلب نخست مهلت بدهیم تا در ذهن جایگزین شود.
2- كاستی: حافظه در اثر زمان دچار كاستی یا ضعف می شود. كاستی در صورتی پدید می آید كه به مطلب آموخته شده كم مراجعه می شود. هر چه آموخته های گذشته را كمتر به كار بریم زودتر آنها را فراموش می كنیم.
3- كمبود وقت برای یادآوری: برای یادآوری یك مطلب به زمان لازم و زمینه مناسب نیاز است در غیر این صورت آموخته ها ممكن ایت از ذهن دور شوند و به راحتی نتوانیم آن مطلب را یاد آوریم.
4- ترس هنگام یادآوری و سركوبی: هرگاه تجربه گذشته در ما احساس شدید اضطراب یا گناه به وجود آورده باشد، می خواهیم خاطره آن تجربه را از ضمیر خود دور سازیم و آن را فراموش كنیم.
اعتماد به حافظه كمك می كند - مثلا" ترس از امتحان به سبب ناتوانی فرد و بی اعتمادی به خود پدید می آید. هر چه بتوانیم اعتماد یادگیرنده را بیشتر جلب كنیم، امكان دارد ترس او كمتر شود. كودكان از نظر نیروی یادآوری و حفظ مطالب با یكدیگر فرق دارند. كودك هر چه با هوش تر باشد حفظ كردن مواد درسی برایش آسان تر است. اما هوش تنها عامل نیست بلكه روش تدریس نقش مهمی دارد.
تشكیل صورتهای ذهنی:
هر یك از حواس ما دارای صورت ذهنی خاص خود است. مثلا" وقتی تصویر شیئی را كه در زمان گذشته دیده ایم در فكرمان مجسم می كنیم، ادراك ما یك تصویر بصری است. یا وقتی صدایی را به خاطر می آوریم كه در گذشته آنرا شنیده ایم، تجربه ما یك تصویر سمعی است. هنگامی كه احساس شیئی را در خاطر زنده كنیم كه در گذشته هم آن را لمس كرده ایم یك تصویری لامسه ای را در ذهن مجسم می كنیم. بویی را كه در گذشته استشمام كرده ایم اگر دوباره به ذهن برگردانیم یك تصویر بویای است و به خاطر آوردن مزه خوراكی كه قبلا" آن را خورده ایم یك تصویر چشایی است. اگر احساس عضلانی را در ذهن مجسم كنیم تجربه ما یك صورت ذهنی از جنبش ماهیچه ای است. هنگام درس شاگردان را وادار كنیم تا حد امكان حواس مختلف خود را بكار ببرند.
حافظه به تداعی بستگی دارد:
حافظه به تداعی یا همخوانی مربوط است. برای به یاد آوردن مطالب یك موضوع خاص به نیروی پیوندهایی كه هنگام آموختن به وجود آمده است بستگی دارد. هر چه این همخوانی ها نیرومندتر باشد، مطالب زودتر و آسان تر به یادآورده می شوند. تداعی در موارد زیر به وجود می آید:
1- مجاورت: یكی از راههای كمك به كودكان برای ایجاد بیان مطالب آن است كه این مطالب را با هم بیاوریم و نشان دهیم. در نتیجه شنیدن و دیدن واژه ها و یا اعداد كه با یكدیگر نشان داده شده اند، كودكان پیوندی بین این دو مطالب بوجود می آورند.
مثال: 5 = 3: 15 15 = 5 * 3
2- مشابهت: به خاطر سپردن و به یاد آوردن واژه name در زبان انگلیسی از آن جهت برای كودك ایرانی آسان است كه با واژه (( نام )) در زبان فارسی شباهت دارد. هر چه بیشتر بتوانیم راههایی را نشان دهیم كه مطالب تازه بیشتر مطالبی باشد كه كودكان قبلا" با آن آشنایی داشته اند.
3- تضاد: هرگاه مطالب تازه متضاد با چیزهایی باشد كه كودك به آنها آشنایی داشته است، می توان از این راه به حافظه و یادگیری او كمك كرد.
اثر علاقه: هر چه كودك به ریاضی علاقه داشته باشد به آن توجه بیشتری می كنید و آن را بهتر به خاطر می سپارد. پس باید زمینه علاقمند شدن دانش آموزان را به درس ریاضیات فراهم آوریم.
تازگی و تكرار: كودك درسی را كه دیروز آموخته است ممكن است درس شش هفته پیش خود بهتر به خاطر داشته باشد ولی اگر درس شش هفته پیش نیز به حد كافی دوره شود، شاگر اگر از درس روز گذشته بیشتر به خاطر نداشته باشد، كمتر به یاد نخواهد داشت بنابراین معلم درس ریاضیات باید وقت فراوانی را به دوره اختصاص دهد.
یاد آوری: باید دانش آموزان را وادار كنیم تا مطالبی را كه آموخته اند بیاد آورند. بیاد آوردن بیشتر از گوش دادن كوشش و فعالیت لازم دارد و هرچه شاگردان در این باره بیشتر كوشش كنند معلومات دریافتی را بهتر به ذهن می سپارند و كمتر فراموش می كنند.
عدم توجه: تعدادی از دانش آموزان با اینكه عملیات مربوط به ریاضی را به خوبی می دانند، اما به علت عدم توجه كافی دچار اشتباهاتی می شودند كه نمره آنها را در درس ریاضی كاهش می دهد. مثالهای زیر نمونه هائی از این اشتباهات هستند:
1- عدم توجه به علامتها
2- عدم دقت به ستونها
3- عدم توجه به نوشتن كامل اعداد
4- جا انداختن اعداد
5- محاسبه نكردن یك عدد
6- به كار بردن نادرست عضو خنثی
7- اشتباه در اثر مجاورت نویسی
این قبیل دانش آموزان در واقع عملیات مربوط به ریاضی را می دانند، اما توجه و دقت كافی ندارند و معلم باید در اینگونه دانش آموزان دقت آنان را پرورش دهد و آگاه باشد كه تمرین بیشتر و تدریس دوباره درس برای آنان بی فایده و حتی مضر خواهد بود.