مصطفی علامهزاده. عضو هیأت علمی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله
در سال ١٩٦٥ پروفسور «لطفعلی عسگرزاده» استاد دانشگاه برکلی کالیفرنیا، برای اولینبار مجموعههای فازی را تعریف کرد. از آن زمان تاکنون نظریه فازی، چارچوب فکری و علمی جدیدی را در محافل آکادمیک و مهندسی معرفی کرد و دیدگاه دانشمندان را نسبت به کموکیف دنیای اطراف ما تغییر داده است. او مفاهیم و اصطلاحاتی همچون مجموعههای فازی، رویدادهای فازی، اعداد فازی و فازیسازی را وارد علوم ریاضیات و مهندسی کرد. او منطق انسانی را وارد ریاضی کرد. اگر در ریاضی، دو رنگ سفید و سیاه را صفر و یک تصور کنیم، منطق ریاضی، طیفی بهجز این دو رنگ سیاه و سفید نمیبیند و نمیشناسد. ولی در مجموعههای طبیعی نامعین فازی لاجیک، بین سیاه و سفید، مجموعهای از طیفهای خاکستری را هم ملحوظ میکند و به این طریق فصل مشترک سادهای بین انسان و کامپیوتر به وجود آورد. این منطق حدود ٥٠ سال پیش در آمریکا توسط پروفسور «زاده»، پایهریزی شد و برای اولینبار در سال ١٩٧٤ در اروپا برای تنظیم دستگاه تولید بخار، در یک نیروگاه کاربرد علمی پیدا کرد و متعاقب آن، کاربردهای عملی دیگری نیز در عرصه اتوماتیزهکردن، در صنایع اروپا و مناطق نظامی آمریکا پیدا شدند. تحول واقعی در کاربرد منطق فازی در سال ١٩٨٠ در ژاپن اتفاق افتاد و از آن زمان، ژاپن در بازار فازی نقش پیشرو دارد. در سال ١٩٨٧ بود که مترو «سندای» ژاپن با سیستم فازی هدایت شد و بهویژه در عرصه وسایل الکترونیکی و دستگاههای خانگی در سال ١٩٩٠، «فازی» در ژاپن بهعنوان کلمه سال انتخاب شد و اینگونه است که کشور سازنده رباتها و هوش مصنوعی، این منطق را با سرعتی روزافزون، کامل میکند. از دهه ٦٠ میلادی تاکنون در حوزه زلزلهشناسی، در محدوده وسیعی از جمله طبقهبندی زلزلهها از رویدادهای مصنوعی، دستهبندی الگو در پیشیابی پسلرزهها پس از وقوع زلزلههای بزرگ و در بحث آشکارسازی سیگنالهای با بزرگای کم که در فاصله دور رخ دادهاند، به کار رفته است.
هماکنون تلاشهای زیادی برای بهبود عملکرد الگوریتم خوشهبندی زمینلرزهها برای پیشبینی زلزلههای بزرگ در جریان است. یکی از روشهای مؤثر در طبقهبندی آن، استفاده از الگوریتمهای فازی است. در مقایسه با دیگر روشها در بهینهسازی شکل خوشهها و تعداد خوشههای آشکارشده و پارامترهای فازیسازی است، بهطوریکه سرعت همگرایی اجرا بسیار سریعتر از روشهای سنتی معمولی است. پیشرفت تکنولوژی نرمافزارهای فازی و هوش مصنوعی ما را به دقت و سرعت بالاتر با صرف هزینه کمتر هدایت کرده است. امروزه در مراکز ثبت جهانی سیگنالهای زلزله، استفاده از تئوری فازی و عصبی برای تشخیص مکان زمینلرزهها که به صورت اتوماتیک انجام میشود، بخش بزرگی از کارهای حجیم پردازشهای معمول در زلزلهشناسی را برعهده گرفته است. کاربرد دیگر، در احتمال وقوع رویداد زلزله است که با بهرهگیری از محاسبات درخت خطا، احتمال وقوع زلزله و تشخیص هر رویداد اصلی با دقت بیشتری نسبت به روشهای معمول تعیین میشود. استفاده از تئوری فازی در ارزیابی ریسک به دلیل وجود عدم قطعیت در مفهوم مدیریت ریسک به طور گسترده در زمینه تحقیقاتی مدیریت ساختوساز نیز به کار رفته است.