آنچه که ممکن است در مورد افراد بسیار موفق و خلاقی همچون استیو جابز نادیده گرفته شود این است که راز موفقیت این گونه افراد در روش استفاده از ذهنشان است. جابز به غیر از آن که در دنیای فناوری یکهتاز بود، در پرورش و استفاده از ذهن خود نیز مهارت داشت و از مدیتیشن برای افزایش کارایی و خلاقیت و کاهش استرس استفاده میکرد. البته نمیتوان انتظار داشت با انجام این تمرینات به فرد خارقالعادهای همچون استیوجابز تبدیل شویم ولی به طور حتم شاهد اثرات مثبت آن در زندگی خود خواهیم بود.
حتی یک مغز به ظاهر آرام هم میتواند جای بسیار شلوغی باشد. در واقع تنها از طریق مدیتیشن است که یاد میگیریم با این سطح از شلوغی کار کنیم- نه آن که تغییرش دهیم.
روش استیو جابز – متفکر خلاقیتهای ناب در 25 سال گذشته- در این خصوص بسیار جالب است که توجه شما را به آن جلب میکنیم:
" اگر فقط بنشینید و مشاهده کنید، خواهید دید که ذهنتان چقدر بیقرار و ناآرام است. اگر سعی کنید آن را آرام کنید، تنها اوضاع را بدتر میکنید، اما با گذشت زمان ذهنتان آرام میشود، و وقتی آرام شد، ظرفیت شنیدن چیزهای خارقالعادهتر و هوشمندانهتر را پیدا میکند. آن موقع است که بینش و بصیرت شما شکوفه میدهد و چیزها را به شکل واضحتری میبینید و بیشتر در زمان حال خواهید بود. در این لحظه ذهن شما آرام گرفته و قادرید وسعتی شگرف را ببینید. حالا میتوانید چیزهای بسیار بیشتری را نسبت به قبل ببینید و درک نمایید."
آنچه استیو جابز توصیف میکند، مدیتیشن ذن (Zen Meditation) است. استیو جابز در دهه 70 زمانی که مردی جوان بود و از هند دیدن میکرد این تمرین را کشف کرد. در سالهای بعد، استیو همچنان به تمرین مدیتیشن و تکنیکهای آگاهیدهنده ادامه داد. شاید تا به حال اسم مدیتیشن ذن در کسب و کار به گوشتان نخورده باشد. اما امروزه، مدیتیشن ذن در میان ذهنهای تجاری خلاق که همه جا از گوگل گرفته تا شرکتهای چندملیتی کار میکنند، فراگیر شده است. آیا شما هم میخواهید مدیتیشن ذن را در زندگی خود امتحان کنید؟
این ۶ مرحله ساده را که توسط یکی از دوستان نزدیک استیو جابز- جئوفری جیمز (Geoffrey James) - گردآوری شده؛ دنبال کنید:
مرحله اول
در یک مکان آرام و ساکت چهارزانو بنشینید، ژست چهارزانو «کندالینی» (Kundalini) انرژی خفته بدن را بیدار میکند.
مرحله دوم
چشمهایتان را ببندید و روی افکار موجود خود تمرکز کنید. هدف شما تغییر دادن یا سادهتر کردن آنها نیست؛ فقط سعی میکنید به افکارتان توجه کنید. دقت کنید که چگونه افکار شما از یک موضوع به موضوع دیگری میپرند. این کار را به مدت 5 دقیقه انجام دهید.
مرحله سوم
آیا جریان دیوانه کننده ذهنتان را میبینید؟ به این افکار که خوره ذهن شما هستند، پچ پچهای "ذهن میمونی" میگویند. در این مرحله، باید سعی کنید تمرکز خود را به ذهن اُکس (ox mind) معطوف نمایید. ذهن اکس بخشی از مغز است که برخلاف ذهن میمونی آرام و ساکت فکر کرده و چیزهای اطرافتان را حس میکند. ذهن اکس از هرج و مرجها و آشفتگیهای اطرافتان آگاه است اما فقط به زندگی میاندیشد.
مرحله چهارم
اگر متوجه شدید که ذهنتان ایده" ذهن اکس" خود را به بازی گرفته، از ذهن خود بخواهید آرام بگیرد. آن را مجبور نکنید؛ فقط از آن بخواهید. جئوفری جیمز این روش را پیشنهاد میکند: " این گونه تصور کنید که اکس درونی شما بدون عجله و با آرامش در امتداد جاده قدم میزند. این تصویر ذهنی به شما کمک میکند تا میمون درون خود را آرام کنید. از او انتظار نداشته باشید سریع بخوابد. میمونها به طور طبیعی ناآرام و بیقرارند. با این وجود، به زودی متوجه میشوید که میمون درون شما آرام گرفته است و کمتر تمایل به جنب و جوش و بالا و پایین پریدن دارد." هرگاه احساس کردید ذهن اکس شما زمام را بر دست گرفته و بر ذهن میمونی مسلط شده، به مرحله بعدی بروید.
مرحله پنجم
همچنان روی ذهن اکس خود تمرکز کنید، باید احساس کنید که نفس کشیدنتان آرامتر شده است. متوجه چیزهایی همچون جریان هوا در بدنتان خواهید شد. وقتی چشمهایتان را باز میکنید، جهان متفاوتتر از زمانی که چشمانتان را بستید، به نظر میرسد. اشیاء دور و برتان آنگونه که شما فکر میکنید به نظر میرسند.
مرحله ششم
این تمرینات را انجام دهید. با گذشت زمان درک خوبی از خودتان پیدا خواهید کرد و زمانی را که صرف مراقبه میکنید به سرعت سپری خواهد شد. در حالت ایدهال، این کار باید به یک غریزه تبدیل شود. هرگاه با مشکلی روبرو شدید که نمیتوانید آن را حل کنید، مدیتیشن ذن را انجام دهید.