سه شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳
شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲ 6120 0 2

در اینجا برای اینکه بتوانیم به تحلیل عمیق از خلاقیت و اهمیت آن در زندگی شخصی و سازمانی برسیم ابتدا به تشریح پارادایم های ذهنی و لزوم تغییر در آنها می پردازیم.

خلاقیت و پارادایم های ذهنی منسوخ

همه ما با اصطلاحاتی همچون خلاقیت، نوآوری، سلامت فکر، پارادایم ذهنی تاحدودی آشنایی داریم، ولی اینکه تا چه اندازه در مفاهیم و روشهای آنها دقیق شده ایم، بحث دیگری است. سیستم های باز دارای یکسری ویژگیهایی هستند که گرایش به بی نظمی و تکامل گرایی دو مورد از خصوصیتهای مهم آنها هستند. گرایش به نظمی عبارت است از عواملی که سیستم را از حرکت درجهت اصلی آن منحرف ساخته و درجهت عدم تعادل حرکت می دهند و به آنها آنتروپی نیز گفته می شود. همچنین منظور از گرایش به تکامل، پیچیدگی ساخت و تنوع ویژگیها در سیستم است که چنانچه همراه با این پیچیدگیها، سیستم عملکرد نوینی از خود ارائه دهد، به درجه ای بالاتر از تکامل راه یافته است.
 
مفهوم عینی این است که ما اگر به مجموعه دستاوردهای انسان در طول تاریخ نظری بیندازیم متوجه خواهیم شد که تمام این لوازم و نظریه های جدید به واسطه خلاقیت ونوآوری اندیشمندان به این سطح از تکامل و رشد رسیده اند. در اینجا برای اینکه بتوانیم به تحلیل عمیق از خلاقیت و اهمیت آن در زندگی شخصی و سازمانی برسیم ابتدا به تشریح پارادایم های ذهنی و لزوم تغییر در آنها می پردازیم.
 
پارادایم
پارادایم ها را مجموعه ای از قوانین، مقررات و پیش فرضها بیان کرده اند که مانند یک الگو بایدها و نبایدها را تعیین می کند. توماس کن، پارادایم ها را همانند فیلترهایی می داند که داده ها را تصفیه می کنند و افراد تنها آن قسمتی از داده ها را که موافق پارادایم های ذهنی شان است را قبول می کنند. به عبارت دیگر، هرچند ایده ها و افکار جدید با تغییر وضع موجــــود باعث تسهیل در انجام امور می شود ولی مطمئناً تهدیداتی را درپی دارد و اشخــــاصی که آینده را تداوم گذشته تلقی می کنند به مخالفت با این افکــــــار جدید می پردازند و در تائید عمل خود این گونه مطرح می کنند که ایده هایی که ما را تا به اینجا رسانیده اند، برای ادامه راه نیز کافی هستند.
 
نمونه بارز این موضوع عقاید گالیله در قرن شانزدهم بود. وی معتقد بود که خورشید در مرکز منظومه شمسی قرار داشته و بقیه سیارات به دور آن می چرخند و برای اثبات سخنان خویش رهبران کلیسا را به تماشای چرخش زمین به دور خورشید از بالای برج سن مارکو دعوت کرد. ولی با تمام این تلاشها، گالیله باتوجه به جمود فکری حاکم و عقاید مخالف توفیقی حاصل نکرد. در اینجا موضوع مقاومت در برابر تغییر کماکان به قوت خود باقی است و فرقی نمی کند که قرن شانزدهم باشد یا بیست و یکم و سوال اساسی این است که چه چیزی باعث می شود که ما از پذیرش ایده های جدید عاجز باشیم؟
 
شرکتها و سازمانهای زیادی بودند که متاسفانه به دلیل غلبه پاردایم های قدیمی نتوانستند تغییر و تحولات جدید را هضم کنند و درنتیجه با گذشت زمان در ورطه فراموشی افتادند. برای مثال ۴۰ سال پیش هیچ کدام از شرکتهای بزرگ نمی توانستند قبول کنند که محصولات ژاپنی که از طریق روش مهندسی معکوس از روی کالاهای غربی ساخته شده بودنــد، بتوانند این گونه رشد کرده و سهم عمده ای از بازارهای جهانی را به خود اختصاص دهند.
 
جول بارکردر کتاب هنر پارادایم در کشف آینده عنوان می کند که در یک سخنرانی برای گروهی از مدیران، خواستم تا برداشت خود را از کیفیت محصولات ژاپنی در دهه ۶۰ بیان کنند که پاسخ همه آنها نامرغوب، ارزان، کیفیت پایین، کپی سازی ضعیف بود، ولی مجدداً همین سوال را برای محصولات فعلی ژاپن تکرار کردم که حاکی از ذکر ویژگیهای برعکس موارد قبلی بود. که این موضوع معرف شروع تغییر پارادایم ها از دهه ۵۰ و تولید محصولاتی با ویژگیهای فعلی است.
 
نکته حائزاهمیت که در تغییر پارادایم ها وجود دارد، این است که ممکن است ما با این تغییرات ناخواسته به نقطه صفر منتقل بشویم، که در این صورت دیگر مهم نخواهد بود که سهم ما از بازار چه میزان بوده و وضعیت ما در پارادایم قبلی چگونه بوده است بلکه تلاش ما در وضعیت جدید تعیین کننده جایگاه ما خواهدبود. برای درک بهتر موضوع شاید توجه به تجربه تلخ ساعت سازیهای سوئیس خالی از لطف نباشد: کشور سوئیس نزدیک به یک قرن و تا سال ۱۹۷۰ ضمن پیشتازی در عرصه ساعت سازی، ۶۵ درصد بازارهای جهانی و ۸۰ درصد سود این صنعت را به خود اختصاص داده بود ولی حدود یک دهه پس از آن سهم بازار آنها به ۱۰ درصد تنزل کرده و ۵۰ هزار نفر از ۶۵ هزار کارگر این صنعت بیکار شدند.
 
سبب این حادثه چه کسی بود و چه چیزی باعث این اتفاق گردید، جواب این سوال نیز واضح بود و آن اینکه با تولید ساعتهای کوارتزو الکترونیکــی توسط ژاپنی ها که هزاران بار دقیق تر از ساعتهای مکانیکی بود باعث شد تا سوئیسی ها مطابق قانون صفر از صحنه رقابت خارج شوند. پس با این اوصاف می توان ویژگیهای زیر را برای پارادایم ها مطرح ساخت:
۱) عدم پذیرش پارادایم های جدید ما را به فلج پارادایم که ماحصل عدم اطمینان و عدم ریسک پذیری است مبتلا می سازد؛
۲) پارادایم ها در تمامی زمینه های زندگی و به شکلهای مختلف سایه افکنده اند؛
۳) برای خلق ایده ها و افکار جدید، سن و سابقه مطرح نیست بلکه نگرش و پشتکار مهم است؛
۴) علی رغم میل باطنی ما، پارادایم ها در گذر زمان تغییر می کنند؛
۵) باید توجه داشت که در فراسوی زمان، فرصت بسیاری وجود دارد که با انعطاف بیشتر در پذیرش عقاید جدید این فرصتها نصیب ما خواهدشد.
 
با این تفاسیر به اهمیت و لزوم توجه به خلاقیت و نوآوری بیشتر واقف می شویم. ولی خلاقیت چیست؟ چه زمانی خلاقیت به نوآوری منجر می گردد؟ برای تداوم آن چه کار باید کرد؟ چگونه می توانیم خلاقیت را در خود رشد دهیم؟ و بسیاری چراهای دیگر که شاید با بسط بیشتر این موضوع بتوانیم به جواب آنها برسیم.
تداوم حیات سازمانها به ایجاد بازنگری در آنها بستگی دارد و این بازنگری ازطریق هماهنگ ساختن اهداف با وضعیت جدید و تداوم اصلاح و بهبود روشهای حصول به اهداف است، یعنی اگرچه سازمانهای مختلف در مقطعی از زمان ممکن است پیشتاز باشند ولی درصورت ایجاد تغییرات محیطی لزوم هماهنگی با آنها غیرقابل اجتناب است.
 
کایزر در کتاب خلاقیت و شما خلاقیت را به کارگیری توانائیهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید تعریف می کند، همچنین جرج تری در کتاب اصول مدیریت عنوان می کند که هر انسان مدیر یا غیرمدیری از استعداد خلاقیت برخوردار است ولی آنچه که مهمتر از وجود خلاقیت است، جلوگیری از عوامل بازدارنده ظهور آن است، که در صورت آزادسازی ذهن از پارادایم ها و الگوهای زنجیره ای، می توان در مدت کوتاهی شاهد رشد و خلاقیت بود و در ادامه موانع خلاقیت را به ترتیب زیر معرفی می کند:
۱) ترس از انتقاد و شکست؛
۲) عدم اعتماد به نفس؛
۳) تمایل به همرنگی با جماعت؛
۴) عدم تمرکز ذهنی.
 
بروز خلاقیت درگرو پیروزی بر موانع فوق و شکستن عادتها و سنتهای دست و پاگیر است. راجرفون اوخ در کتاب تلنگری بر ذهن این مـــوانع را به قفلهای ذهنی تعبیر می کند، که ذهن افراد توسط این قفلها محدود شده و حرکت آنها به سمت خلاقیت غیرممکن می گردد. گوتنبرگ با شکست این قفلها بود که فراموش کرد غلتکهای پرس انگور برای این کار ساخته شده و یا بوشل (موسس شرکت آتاری) که بازی با دستگاه تلویزیون را غیرممکن تلقی نکرد.
 
برای درک بهتر موضوع حالتی را درنظر بگیرید که معلمی با گذاشتن نقطه بر روی تخته سیاه نظر دانش آموزان دبیرستانی و بچه های کودکستانی را جویا شد و جواب هر کدام به این ترتیب بود که بچه های دبیرستانی به اتفاق آن را نقطه عنوان کردند، حال اینکه بچه های کودکستانی هرکدام تعبیری از آن کردند که یکی ماسه، دیگری چشم جغد، ستاره، حشره مرده، و... را عنوان کردند. «نیل پوستمن» این حالت را به این صورت بیان می کند که متاسفانه کودکان ما با علامت سوال وارد مدرســـــه می شوند و به شکل نقطه از آن خارج می شوند.
 
حال در اینجا این موضوع مطرح می شود که ما چگونه می توانیم این حالت را از بین ببریم و به عبارت بهتر به یک سلامت فکر برسیم. برای این کار ما باید از اتکا به پاسخهای قبل دوری کرده و سعی کنیم هنگام حل مسئله ابتدا راه حلها و گزینه های مختلف را باید گردآوری کرد و همچنین از ارزیابی آنها در این مرحله اجتناب کنیم و باتوجه به گفته ارسطو سعی کنیم کاروان اندیشه خود را برای شکار افکار بعدی با ایده های مشابه یا متضاد یا نزدیک به هم به حرکت درآوریم. لذا خلاقیت را باید فرایندی درنظر گرفت که دارای مراحل زیر است:
اندیشیدن به ایده های جدید، علی رغم واکنشهای نامطلوب؛
شناسایی و تعیین مشکلات و حساسیت نسبت به آنها؛
استفاده از تجربیات و اندیشه های دیگران برای ارائه راه حلهای جدید؛
عدم اعمال فشار بر ذهن و اجازه فعالیت به ضمیر ناخودآگاه.

نوآوری نیز یک مرحله فراتر از خلاقیت است که در آن افکار و روشهای ارائه شده توسط افراد خلاق به مرحله عمل و اجرا وارد می گردد و ما شاهد تغییرات و تحولاتی در روشهای اجرایی و یا محصولات قبلی خواهیم بود. که لازمه رسیدن به این مرحله حمایت و پشتیبانی از خلاقیتها، ایجاد فضای خلاق و اختصاص زمان و فرصت مناسب برای بروز خلاقیت توسط افراد خلاق است.
 
در جمع بندی کلی می توان این ویژگیها را در افراد خلاق جستجو کرد:
۱) توانایی دید مسائلی که قبلاً به آنها توجه نشده بود؛
۲) ایجاد ارتباط بین افکار و ایده های کسب شده از منابع دیگر؛
۳) عدم اکتفا به یک راه حل؛
۴) دید تردیدی نسبت به روشهای قبلی؛
۵) استفاده فی البداهه از قدرتهای درونی خویش؛
۶) ازنظر فکری و عملی انعطاف پذیری.
 
در پایان باید گفت که امروزه بیش از پیش برای سازمانها ضرورت پیش بینی روشهایی جدید برای رفع نیازهای تازه که ممکن است به دنبال تغییرات احتمالی ایجاد شده باشند تعیین گردیده است و همچنین باید توجه داشت که از دیدگاه مدیریتی خلاقیت صرف جهت غلبه بر پارادایم های قبلی کافی نبوده و تشویق خلاقیت همـــــراه با ایجاد شرایط مناسب جهت عملی ساختن آن که همان ورود به مرحله نوآوری است، حائزاهمیت فراوانی است.
 
منابع و ماخذ:
۱ - رضائیان علی اصول مدیریت، انتشارات سمت سال ۱۳۷۷
۲ - زاهدی، شمس السادات، تجزیه و تحلیل و طراحی سیستمها انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی ۱۳۷۸
۳ - گیتس، بیل کسب و کار بر بال اندیشه ترجمه عبدالرضا رضایی نژاد نشر فرا ۱۳۷۹
۴ - مجله پژوهش یار، ویژه مدیریت تکنولوژی، خلاصه کتاب تلنگری به ذهن ترجمه سعید آروندی تابستان ۱۳۷۷
۵ - GEORGER.TERRY PRINCIPLES OF MANAGEMENT (HOME WOOD I۱۱ RICHARD D.IRWIN ۱۹۷۵) P.۲۲۷.

آی هوش: گنجینه دانستنی ها و معماهای هوش و ریاضی

نظراتی که درج می شود، صرفا نظرات شخصی افراد است و لزوماً منعکس کننده دیدگاه های آی هوش نمی باشد.
آی هوش: مرجع مفاهیم هوش و ریاضی و انواع تست هوش، معمای ریاضی و معمای شطرنج
 
در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان، رعایت برخی موارد ضروری است:
 
-- لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
-- آی هوش مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
-- آی هوش از انتشار نظراتی که در آنها رعایت ادب نشده باشد معذور است.
-- نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.
 
 
 
 

نظر شما

پرطرفدارترین مطالب امروز

قواعد بخش پذیری بر اعداد  1 تا 20
زندگینامه ریاضیدانان: جان فوربز نش
زندگینامه بزرگان ریاضی: اقلیدس، کلید هندسه
گفتگو با فرزانه نجفی: تشریح نحوه عملکرد مغز در تشخیص اشتباهات
زندگینامه ریاضیدانان: رویا بهشتی زواره
زندگینامه ریاضیدانان: دکتر عبدالله شیدفر
پالیندروم چیست؟
زندگینامه بزرگان ریاضی: هیپاتیا
طنز ریاضی: لطیفه های ریاضی!