خلا نبود آموزش خلاق در کتابهای درسی کاملاً احساس میشود. خلاقیت و پرورش آن رفتاری اکتسابی است نه ذاتی، بنابراین میتوان آن را آموزش داد. یکی از مهمترین بسترها برای پرورش خلاقیت نظام آموزشی به ویژه کتابهای درسی است. به گونه ای که اگر این آموزش به شکل اصولی، صحیح و نظام مند ارائه شود نه تنها در سطح خرد که در سطح کلان جامعه نیز به خوبی تاثیرگذار خواهد بود. برخی از نظامهای آموزشی دنیا همچون امریکا و ژاپن با برنامه ریزی در این باره توانستهاند سهم خود را در تولید جهانی ایفا کنند.
این در حالی است که توجه به امر آموزش خلاقیت در نظام آموزشی ما از ۲ دهه قبل وارد مراکز تربیت معلم شده است، اما آنچه هم اکنون به چشم میخورد نبود یک طرح جامع در زمینه چگونگی ورود این بحث به کتابهای درسی است. البته قدمهایی در این باره برداشته شده، اما تا رسیدن به نقطه مطلوب و تحقق این هدف و اثربخشی آن فاصله بسیاری وجود دارد. دکتر «محمود اماني تهراني» مولف کتابهای درسی در این باره معتقد است: «از یک دهه قبل کتابهایی در زمینه آموزش خلاقیت ترجمه شد که همزمان با این مسئله ادبیاتی برای آن شکل گرفت. بنابراین این امر موردتوجه قرار گرفت که خلاقیت را چیزی بیش از ابداع و نوآوری باید دید. به مرور زمان این بحث همچنان از سوی برخی دانشجویان به عنوان موضوع پایان نامهها انتخاب میشود. در حوزه تالیف کتب درسی نیز به نوعی توجه به امر پرورش خلاقیت آغاز گردید، به گونه ای که آموزش بیش از انتقال دانش مطرح شد.
هم اکنون نیز در برخی کتب درسی فقط نشانههایی از خلاقیت دیده میشود و نقشه جامعی که اطمینان نسبی ایجاد کند، وجود ندارد. البته همین نشانههای حداقلی نیز نتایج خوبی برجای گذاشته است». به گفته این مولف آنچه به طور مشخص وجود ندارد، خواست اجتماعی قوی درباره طرح بحث خلاقیت در کتابهای درسی است. در حالی که باید افکار عمومی جامعه نظام آموزشی را به خاطر این کمبود مورد محاکمه قرار دهد، همچنان که اگر آموزش دینی در کتب درسی کمرنگ شود خانوادهها نسبت به آن انتقاد خواهند کرد. درباره این نقیصه هم باید گفت نحوه اطلاع رسانی در این باره دچار نقص بوده است. امانی تهرانی به پژوهشهای انجام گرفته در دنیا در این باره اشاره میکند و توضیح میدهد: «كشوري مثل ژاپن به اين نتيجه رسيد كه ملتي هستيم كه در باز توليد كالاها (ايده را از جوامع ديگر گرفتن و آن را صنعتي كردن) به خوبي نقش ايفا مي كنيم، اما در اختراعات جديد سهمي نداريم، در حالي كه براي اين كار بايد ملت خلاقي تربيت كنيم كه اين مردم خلاق هم در جايي به نام نظام آموزشي و در مدرسه تربيت خواهند شد، بنابراين به اين ترتيب آموزش خلاقيت به عنوان جزئي از اهداف آموزشي مطرح گرديد و اثربخشي خود را نشان داد. ما نيز بايد براي رسيدن به چنين نتايجي آن را جزئي از اهداف آموزشي تعريف و آن را در قالب برنامه درسي غيررسمي پياده كنيم، چرا كه اگر به برنامه درسي رسمي تبديل شود از كاركردهاي خود فاصله می گيرد».
تمامی مواد درسی فاقد امر پرورش خلاقیت
دکتر «عليرضا شريفي» عضو پژوهشگر تعلیم وتربیت در این باره به اهمیت و نحوه چیدمان کتب درسی اشاره کرده و میگوید: «معلمان ما در دوره هاي ضمن خدمت از ۲ دهه قبل با اين مقوله آشنا هستند، اما آنچه در عمل ديده مي شود اين است كه تقريباً تمامي مواد درسي ما فاقد امر پرورش خلاقيت هستند، اين خلابويژه در دوره راهنمايي و متوسطه بيشتر ديده مي شود. البته انتخاب مشاور وزير آموزش و پرورش در امر پرورش خلاقيت از گام هاي مثبتي است كه مي تواند به اين نكته مهم اشاره كند كه توجه به اين امر در نظام آموزشي ما شروع شده است».
به گفته شریفی برای تحقق این موضوع نه تنها شکل گیری ستاد خلاقیت امر ضروری بوده است بلکه باید در کنار آن مدرسانی را نیز برای تربیت خلاق معلمان استانهای مختلف آموزش داد، همین طور باید کارشناسان پرورش خلاقیت در کنار مولفان کتب درسی فعالیت کنند». وی نقش خانواده را نیز در این باره مورد تاکید قرار میدهد و میگوید: «با وجود انجمن هاي اوليا و مربيان بي شمار و فعال در كشور مي توان خانواده ها را نيز آگاه كرد تا آنان هم با آموزش هاي خلاقانه در مدرسه به سهم خود همسو و همزمان باشند». البته این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که سد بزرگ کنکور که رقابتی خلاقیت کش است، از مهمترین موانع در تحقق این امر محسوب میشود.